جمعه ۱۹ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۵
کد مطلب : 74456

حکایت المپیک

هر تمدن باستانی با یک شخصیت یا اثر یا ویژگی خاصش شناخته می شود. مصر با اهرامش، روم با کلوزیوم و جمهوری اش، مغول با چنگیزش و ایران با تخت جمشید و منشور کورش و یونان هم با فلاسفه و البته المپیک.
وقتی در دوران باستان یونانیان برای اجرای مراسم مذهبی و جشن هایشان در محل دامنه کوه المپ جمع می شدند و به رقابت های ورزشی مشغول می شدند، هرگز فکر نمی کردند صدها سال بعد و پس از یک فترت هزار ساله، این رقابت ها این بار نه به عنوان یک مراسم مذهبی که به عنوان یک سری رقابت ورزشی بین المللی در سال ۱۸۹۶ میلادی احیا شود و البته تصورش را هم نمی کردند که در بین جوامع بشری و کشورهای مختلف به چنان اهمیتی برسد که هرچهار سال یکبار تمام دنیا را مثل یک زلزله بسیار قوی تحت تاثیر قرار دهد.
المپیک نه فقط ورزشی که از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارای چنان اهمیتی است که تمامی دول و مسئولان تمام کشورها از هر نوع سرمایه گذاری و فراهم آوری امکانات دریغ نکرده و موفقیت در المپیک را بزرگترین هدف خود قرار داده اند.
حال چرا در این شرایط در کشور ما برعکس عمل می شود؟ چرا تمامی اقدامات و رفتار مسئولان ما در جهت عکس است؟ چرا با توجه به استعداد بی نظیر جوانان ما و در حالی که استعداد بالقوه آنان در بهترین شرایط قرار دارد، امکانات لازم چه مادی و چه معنوی برای بالفعل شدن استعداد آنان انجام نمی شود؟
همگی به یاد داریم زمانی که ترک ها (ترکیه) به هرکول ایرانی پیشنهاد ۱۰ میلیون دلاری برای طلای المپیک ۲۰۰۴ دادند، پهلوان ما ترجیح داد زیر پرچم سه رنگ زیبای کشورش وزنه بزند و قید این رقم سرسام آور را زد. در جواب ما برای او چه کردیم؟
در حالی که احسان حدادی ما جزو بهترین های پرتاب دیسک دنیاست، چرا باید از شرایط مربی و اردو گله مند باشد؟ چرا در حالی که بهداد سلیمی ما را برنده باارزش‌ترین مدال المپیک می دانند، چرا بهداد باید بر سر جوایز مدال سال قبل خود چانه بزند و گله‌مند باشد؟ چرا در حالی که بهترین مربی کشتی فرنگی دنیا را در اختیار داریم که کشتی فرنگی ما را احیا کرده، نباید شرایط مورد نظر این مربی بزرگ و کارآمد را برایش فراهم کنیم و او را بارها مجبور به استعفا کنیم؟ چرا باید مربی بزرگی که برای اولین بار در طول تاریخ تکواندو کره ای ها را جا گذاشت، به خاطر ماهی دومیلیون تومان ناقابل (در مقایسه با بریز و بپاش های ریز و درشت آقایان) مجبور به استعفا کنیم؟
چرا باید رشته هایی که برای اولین بار برای ما سهمیه المپیک را اخذ کرده اند و می توانند پرچم کشور ما را در قلب لندن به احتزاز در بیاورند، در فاصله ۲ ماه مانده به المپیک رئیس فدراسیونشان اخراج و آرامش ورزشکاران را در این شرایط بر هم زده و کار به جایی برسد که کمان دار المپیکی ما جلوی دوربین رسانه ملی اشک بریزد و از همه بدتر خطر تعلیق این فدراسیون ها را تهدید می کند؟
مگر زمانی که جناب وزیر به این مسئولیت مهم منصوب شدند، از شرایط مهم و تاثیرگذار این وزارتخانه آگاه نبودند؟ مگر ایشان در مورد قانون فدراسیون های ورزشی بین المللی آگاه نبودند و در مورد دخالت شخصیت سیاسی در امور فدراسیون های ورزشی توجیه نشده بودند؟
در پایان روی سخن اینجانب با مسئولان ورزشی اعم از جناب وزیر و روسای فدراسیون های ورزشی است:
آقایان محترم، یکی از شرایط لازم برای مدیریت، داشتن ابزار لازم است و یکی از این ابزار داشتن اختیارات جهت اعمال مدیریت است.
یک مدیر باید بتواند با درنظر داستن همه شرایط در مواقع لازم اعمال مدیریت کند، اما اگر این کار را درست، هدف دار و بی غرض انجام ندهد، به جای محبوب شدن به خاطر مدیریت مطلوب، متهم به سوء مدیریت می شود.
می بینید که تفاوت دو کلمه «مدیریت» و «سوء مدیریت» تنها یک واژه "سوء" است. مرکب از دو حرف «سين» و «واو». مواظب باشید که در چشم ملت آگاه و دانای ایران متهم به «سوء مدیریت» نشوید. 

اميرحسين كاظمي

https://siasatrooz.ir/vdcfvjde.w6djtagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی