جنگ سرد واژهای است که در ادبیات سیاسی و نظامی جهان بارها به کار رفته است چنانکه در مقاطعی به یکی از ارکان اصلی نظام بینالملل مبدل و هر تحول و رویدادی در جهان در این چارچوب سنجیده میشد. اصلاح جنگ سرد ریشه در تنشها و رقابتها میان شوروی و آمریکا داشت. هر چند که این تنشها به تقابل نظامی مستقیم منجر نشده اما ابعاد وسیعی از تنشهای سیاسی، اقتصادی مستقیم و حتی نیابتی در صحنه جهانی را به همراه داشت. در این دوران جهان در قالب صحنه شطرنجی شناخته میشد که بازیگران آن شوروی و آمریکا بودند و محور حرکتهای آنها نیز به چالش کشاندن طرف مقابل. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰ و رویکرد آمریکا به نظام تک قطبی واژه جنگ سرد کمرنگتر شده و روبه سردی گرایید. در طول سالهای اخیر با قدرت گرفتن روسیه با ریاست جمهوری پوتین، باردیگر واژه جنگ سرد در ادبیات سیاسی، امنیتی و اقتصادی جهان جایگاهی جدید یافت. نکته قابل توجه در این فرآیند مجموعه تحرکاتی است که اخیرا آمریکا به ریاست اوباما علیه روسیه در پیش گرفتهاند.
اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه و مقامات این کشور، افزایش تحرکات نظامی آمریکا در مرزهای روسیه با تقویت شرکای واشنگتن همچون اوکراین، استونی، لتونی، لیتوانی و در نهایت نیز اعلام اخراج ۳۵ دیپلمات روس از آمریکا نمودی از این اقدامات است. حال این سوال پیش میآید که چرا اوباما در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود به چنین سیاستهایی روی آورده و چه هدفی را دنبال میکند؟
بررسی کارنامه اوباما نشان میدهد که وی در عرصه داخلی و خارجی به رغم وعدهها و ادعاهای بسیار نتوانسته کارکرد چندانی داشته باشد و پیروزی ترامپ نیز بر شدت چالشهای او افزوده است چنانکه اوباما وادار شده تا برای حفظ طرح ملی بیمه خدمات درمانی او موسوم به «اوباماکر» دست به دامان نمایندگان کنگره شود. در عرصه جهانی نیز اوباما عملا دستاوردی کسب نکرده که ناتوانی در روند صلح خاورمیانه، شکست در تحولات سوریه و مبارزه با تروریسم و نیز رسوایی همراهی با سعودی برای کشتار مردم یمن تنها بخشی از این وضعیت است. با توجه به این شرایط اوباما با رویکرد تهاجمی به روسیه به دنبال پنهانسازی این شکستها و وضعیت متزلزل خود است.
اما نکته مهمتر آنکه رفتار اوباما در باب روسیه با محوریت تحریم و تهدید بیانگر یک اصل مهم است و آن اینکه آمریکا توان پاسخگویی در چارچوبی نظامی و یا بینالمللی را ندارد و لذا به حداقلترین واکنش یعنی جنگ لفظی، اخراج دیپلماتها و تحریم روی آورده است. این امر نه برگرفته از قدرت و توان اوباما بلکه برگرفته از آگاهی آقای پرزیدنت مبنی بر خالی بودن دست آمریکا در عرصههای دیگر است. اصلی که شاید بتوان گفت ترامپ آن را پیش از اوباما متوجه شده و دلیل رویکرد دوستانه وی به روسیه نیز برآمده از همین آگاهی از تزلزل شدید جهانی آمریکا باشد.