قتل عام واکو يکي از بحثبرانگيزترين وقايع تاريخ ايالات متحده است که برخي معتقدند لکه ننگي در تاريخ حقوق بشر آمريکا محسوب ميشود. اين واقعه که با محاصرهاي ۵۰ روزه همراه بود، سرانجام با يک آتشسوزي خاتمه يافت که ۷۶ نفر از جمله ۲۰ کودک و دو خانم باردار در جريان آن کشته شدند. براي رمزگشايي از ماجراي اين واقعه با گزارش ويژه همراه شويد...
به گزارش مشرق واقعه واکو يکي از بحثبرانگيزترين وقايع تاريخ ايالات متحده است که برخي معتقدند لکه ننگي در تاريخ حقوق بشر آمريکا محسوب ميشود.
شاخه داويديان يکي از شاخههاي دين مسيحي و منشعب از کليساي ادونتيست است. اين شاخه در سال ۱۸۳۰ در آمريکا توسط فردي به نام ويليام ميلر که کشاورزي انگليسي بود، پايهگذاري شد؛ او تحصيلات رسمى نداشت، اما كليه نوشتههايى كه به آنها دسترسى داشته را خوانده بود و با مطالعات مشتاقانهاى كه روى كتاب مقدس به ويژه كتاب دانيال و مكاشفه انجام داده بود به بازگشت حتمى مسيح قانع شده بود. ويليام ميلر، بازگشت مسيح را طبق فرازهايى از كتاب مقدس مانند رساله دوم پطروس و دانيال، سال ۱۸۴۳ ميلادي پيشبينى كرد و در سال ۱۸۴۱ ميلادي اين نظريه خود را منتشر كرد.
شاخه داويديان تا سال ۱۹۵۵ همچنان بعنوان يک شاخه ادونتيست شناخته ميشد. شاخه داووديه هم به ظهور منجي باور دارد و براي آن تاريخ ۱۸۴۳ را نيز تعيين کرد كه با محقق نشدن اين پيشبيني، اين شاخه کمکم به فرق گوناگوني تقسيم گرديد. ادونتيستهاي تبشيري، کليساي مسيحي ادونت، کليساي خدا و عيسي مسيح از مهمترين فرق منشعب از شاخه داووديه است. ورنن وين هوول رهبر شاخه داويديان که بعدها نام خود را به ديويد کورش (David Koresh) تغيير داد، از مهمترين رهبران اين شاخه است.
شاخه داويديان
شاخه داويديان يک شاخه پروتستان است که در سال ۱۹۵۵ توسط گروهي از اعضاي اين شاخه که جدا شده بودند، تاسيس شد. با پيوستن اعضاي بيشتري به اين گروه، رهبر گروه کليسا را به تپههاي چند مايل دورتر منتقل کرد و نام آن محل را مونت کارمل نهاد.
چند سال بعد، اين گروه دوباره نقل مکان کرد و اين بار به محل بزرگتري در شرق شهر منتقل شد. در سال ۱۹۵۹ فلورنس هاتف (همسر ويکتور هاتف) اعلام کرد که مسيح براي بار دوم ظهور خواهد کرد و از اعضاي گروه خواست در آنجا جمع شوند و منتظر ظهور ناجي باشند. بسياري از آنها شروع به ساخت خانه کردند، برخي در چادرها و برخي ديگر در اتوبوسها ساکن شدند و اغلب آنها مايملک خود را فروختند. با عدم تحقق ظهور ناجي کنترل مونت کارمل به بنجامين رودن سپرده شد و با مرگ وي به همسرش لوييس رسيد. لوييس پسرش جرج را براي مقام رهبري مناسب نميدانست و از اين رو ورنون هاول، که بعدها به ديويد کورش مشهور شد، را جانشين خود معرفي کرد. در سال ۱۹۸۴ جلسهاي برگزار شد که در نهايت منجر به انشعاب گروه شد. دو گروه تشکيل شدند که گروه اول به رهبري ورنون هاول خود را شاخه داويديان معرفي کردند و رهبري گروه دوم را نيز جرج رودن سپرده شد. بعد از اين جدايي جرج رودن، هاول و پيروانش را از مونت کارمل بيرون کرد و آنها به ايالت تگزاس رفتند.
پس از مرگ لوييس و تصديق صحت وصيتنامه وي در ژانويه ۱۹۸۷، هاول اقدام به بازپسگيري کنترل مونت کارمل کرد. براي تحقق اين هدف هاول به پليس مراجعه کرد و ادعا کرد رودن به علت سواستفاده از اجساد گناهکار است. تا ۳۱ اکتبر ۱۹۸۷ ماموران دولتي از پيگيري اتهامات بدون وجود مدرک امتناع کردند. در نهايت ۳ نوامبر ۱۹۸۷ هاول و ۷ تن از همراهانش به صورت مسلح به مونت کارمل حمله کردند تا از اجساد موجود در آنجا عکسبرداري کنند. جرج رودن به آنها تذکر داد که از آنجا بيرون بروند و براي اين کار از اسلحه يوزي استفاده کرد. دپارتمان پليس پس از ۲۰ دقيقه مداخله کرد. کلانتر با هاول تماس تلفني برقرار کرد و از او خواست به درگيري خاتمه دهد.
در ۲۱ مارس ۱۹۸۸ جرج رودن به دليل اظهارات تهديدآميزش در دادگاه مبني بر آلوده کردن اعضاي دادگاه تگزاس به ويروس ايدز در صورت صدور راي به نفع هاول، بازداشت شد. فرداي آن روز پري جونز، هاول و برخي پيروانش به مونت کارمل نقل مکان کردند.