وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از تریبون رسمی کشور گفته امیدوارم سیاستگذاران، دولت، مجلس، خطبا، ائمه جمعه و هر کسی که در کشور تریبونی دارد زحمات روانپزشکان را زیاد نکند و اعصاب مردم را تحت تأثیر قرار ندهد، تهمت نزنند، اضطراب را تحمیل نکنند و اگر آبی برای شما نمیآورند کوزه را هم نشکنند تا شاهد کاهش اختلالات روانپزشکی باشیم! اما وزیر بهداشت که معتقد است ۲۵ تا ۲۶ درصد مردم دچار اختلالات روانی هستند نگفته چه چیزهایی میتواند به کم شدن آستانه تحمل و در نهایت عصبی شدن مردم در جامعه منجر شود!
عوامل آرامش اعصاب
قطعا وزیر بهداشت با توجه به تحصیلات پزشکی که دارد بهتر از ما میتواند درباره علل عصبانی شدن و آرامش انسانها نظر دهد درباره کمبود ویتامیتهایی که اعصاب و روان را به هم میریزد تا مشکلاتی که آستانه تحمل را پایین میآورد نیز خود وزیر بهداشت کارشناستر است اما آنچه عجیب به نظر میرسد بسط دادن دامنه عصبانیتهای مردم به صحبتهای مخالفان دولت و آنهایی است که در تریبون نماز جمعه سخنرانی میکنند، شاید به خاطر اینکه وزیر بهداشت در میان کسانی که اعصاب مردم را به هم میریزند کلمه "سیاستگذاران" را هم آورده باعث شود که عدهای این را به همه سیاستمداران نسبت داده و سخنان او را تنها به منتقدان جناح مقابل وارد ندانند، اما اگر پاراگراف بعدی صحبتهای وزیر در جمع روانشناسان و روانپزشکان را بخوانید نظرتان عوض میشود، قاضیزاده هاشمی میگوید: «خدا پدر آقای روحانی را بیامرزد که زمانی که مردم به آن رأی دادند آرامش در کشور برقرار شد و امروز دارای آرامش نسبی هستیم. همچنین امیدواریم آرامشی که اکنون وجود دارد آرامش قبل از توفان انتخابات نباشد و دوستان مسائل را رعایت کنند.»
اما وی یادش رفته که یکی از بزرگترین مسائلی که میتواند آستانه تحمل جامعه را پایین بیاورد وعدههای عمل نشده مسئولان و البته رشد شکاف طبقاتی و رعایت نشدن عدالت اجتماعی است. چیزهایی که اتفاقا در دولت روحانی علیرغم ادعای آقای وزیر اتفاق افتاده است. تکلیف وعده صد روزه، فکتشیت برجام، مبارزه با حقوق بگیرانی نجومی و زمینخواران و... هنوز مشخص نشده و وعده برطرف کردن مشکلاتی نظیر ریزگردها تا افزایش بارشهای پاییزی و برجام چه شد؟!
مردم وقتی عصبی میشوند که وعدههایی به آنها داده شود که محقق نشود، وقتی عصبانی میشوند که مدام خبرهایی نظیر فیشهای حقوقی نجومی و غیرشرعی عدهای نشان از رفتار غیرعادلانه بدهد و اتفاقا آن عده سرمایههای نظام نامیده شوند. مردم وقتی عصبی میشوند که ببینند مسئولینشان در کاخها مینشینند و از مشکلاتشان از بیکاری و رکود و مشکلات اقتصادی که آنها دارند خبر ندارند.
البته از حق نگذریم وزیر بهداشت در مسایل اختلالات روانی مردم را با مسئولان یکسان دانسته و گفته: «مسئولان کشوری هم از این اختلالات بیبهره نیستند، بخش از افرادی که اختلال روانپزشکی دارند مربوط به تصمیمگیرندگان کشور هستند و در جلسه هیأت وزیران بنده آمار اختلالات خلقی را در حضور آقای رئیسجمهور اعلام کردم و ایشان گفتند در این هیأت هم جمعی دچار این مشکل هستند.»
چه کسانی خودشیفته هستند؟!
وزیر بهداشت این را هم گفته که: «خودشیفتگی مسئولان کار دست مردم میدهد در کشور ما هر کسی اظهارنظری دارد مثلاً یکی سردار عَلَم بوده، نوحه میخواند و رئیسجمهور و مسئولان را زیر سؤال میبرد؛ دیگری میشود سردار حرم و در همه حوزهها اظهارنظر میکند؛ یکی نیز سردار قلم بوده و در همه حوزهها حرفی دارد.»
شاید در پاسخ به وزیر بهداشت که اتفاقا عادت نداریم او را در اظهارنظرهای سیاسی و جانبدارانه ببینیم باید بگوییم که خودشیفته واقعی آنهایی هستند که علیرغم نداشتن نکات مثبت در کارنامهشان همچنان نگاه بالا به پایین خود را حفظ کرده و از دستاوردهایی میگویند که هنوز روی کاغذ هم نیامده چه برسد به اینکه محقق شده باشد، خودشیفته واقعی آن فردی است که طرحهای مسکن مهر را منفعل کرده و از طرحهایی درباره برطرف کردن مشکلات مردم دم میزند و به روی خودش نمیآورد که عدهای از افراد طبقه پایین جامعه آرزوی خانهدار شدنشان را هر روز برباد رفته میبینند. از وزیر بهداشت میپرسیم:
آیا آنهایی که مدتهاست قرار است مسکن نخستشان را از دولت بگیرند و هنوز نگرفتهاند از حرفهای ائمه جمعه و ناطقان عصبی میشوند یا از وعدههای بر باد رفته؟!
آنهایی که هر روز به اسم استخدام فراخوانده میشوند اما با وجود قبولی در آزمون دولتی خبری از جذبشان نیست چرا عصبانی میشوند؟!
آنهایی که با وعده برطرف شدن آلودگی هوا بنزین یورو ۴ وارد کردند و هنوز گزارش محرمانه آن را بعد از یک سال و خردهای منتشر نکردهاند باعث عصبانیت مردم نمیشوند؟
مردم ناراحت و عصبی نمیشوند وقتی دولت فخیمه شما که آرامش را به گفته شما به ارمغان آورده وام خودرو برای ورشکست نشدن مافیای خودروسازی را ارجح به وام ازدواج و اشتغال میداند؟
مردم نباید عصبی باشند که چرا فلان فردی که فیش حقوقی بالایش رو شده محاکمه نشده و سرمایه نظام نامیده میشود.
مردم عصبانی نمیشوند از اینکه علیرغم قانون منع استفاده از دوشغلهها و دوتابعیتیها هنوز عدهای از دولتمردان دارای این عناوین هستند؟
کاش وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با همه سابقه تحصیلی و علمی بخواهد منصفانه به سوالاتمان پاسخ دهد و اعلام کند کدام امام جمعه و در کدام شهر چه نکتهای را گفته که مردم عصبانیتر شدند در مقابل همه اتفاقاتی که ذکر شده است.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی روشنتر بگوید خودشیفته واقعی و اوییکه روی اعصاب مردم راه میرود کیست؟!
مردم میبینند و میدانند
یادمان است روزی که دولت یازدهم کار خود را شروع کرد یک وزیری بود که وقتی برای افتتاح پروژههای تمام شده میرفت میگفت این طرحها در دولت قبل بوده و وزیر آن دولت باید افتتاح کند نه من. وزیری بود که در سخنان خود بهداشت و سلامت مردم را اولویت میدانسته و تمام دغدغهاش بهبود وضعیت بهداشت و درمان خصوصا در مناطق دور افتاده بود. یادمان نرفته که میگفت طرح تحول سلامت برای سراسر کشور باید اجرا شود و پزشکانی که به مناطق دور افتاده بروند حقوق و مزایای بهتری میگیرند.
یادمان هست که خود به مناطق دور دست میرفت و به درمان بیماران میپرداخت. یادمان است که دغدغهاش بهبود وضعیت بیمارستانها و افزایش تختها بود و افزایش پرستاران را برای ارتقای سطح خدمترسانی مراکز درمانی در برنامه خود داشت. یادمان است هنوز آن آقای وزیری را که میگفت هدف تحقق این سخن رهبری است که خانوادهای که بیماری دارد نباید دغدغهای جز کسالت بیمارش داشته باشد.
آری این وزیر همان وزیر بهداشت است که کارنامه ۳ سالهاش سندی بر تلاشش برای تحقق این سخنان است و الحق که به بسیاری از گفتههایش عمل کرده و پای حرفهایش ایستاده که جای تشکر و خدا قوت دارد. کارکردهایش چنان بوده که هرجا وزرای اقتصادی کم آوردهاند، برجستهسازی دستاوردهایش راه نجاتی برای آنان شده.
آنچه این روزها میان مردم زمزمه میشود این جمله است که چنین وزیری با این همه سطور مثبت در کارنامهاش حیف است که در ماههای پایانی دوران دولت یازدهم در لابهلای دالانهای بازیهای انتخاباتی وارد شود و مسیری را طی کند که نقطههای سفید کارنامهاش را خاکستری و یا سیاه کند چراکه در گذشته افرادی بودند که پس از سالها کار مثبت به دلیل یک لحظه غفلت و خروج از مسیر محبوبیت خود را از دست داده و به جای محبوب مردم بودن به جایی رسیدند که مردم گفتند خوب شد که رفت و بعد از مدتی هم فراموششان کردند.
مائده شیرپور