از ابتدای مذاکرات در دولت یازدهم تا تیرماه سال ۹۴ که مذاکرات مربوط به برجام به اتمام رسید و درپی آن برجام به امضای طرفین مذاکرهکننده رسید و نهایتا به مرحله قدم در مسیر اجرا گذاشت متولیان و دستاندرکاران به سرانجام رساندن مذاکرات همواره بر این موضوع تاکید داشته و دارند که اگر این مهم اجرایی و به امضا برسد بیشک بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی کشور که سالهای سال است گریبان بخشهای مختلف و بازارهای متعدد را در بر گرفته است حل خواهد شد.
این نگاه نه تنها تا قبل از امضای برجام که در برهههای زمانی مختلف که خبر یا اخبار مبنی بر عادلانه نبودن شروط این مذاکرات منتشر میشد ؛به وضوح مطرح و عیان شده و میشود و عدهای در تلاش هستند تا این باور را به دیگران القا کنند که اگر مذاکره و یا برجامی نباشد و امتیازات بیش از بیشی به طرفین مذاکره داده نشود هیچ گرهای از مشکلات اقتصادی کشور باز نخواهد شد.
از جمله کسانی که در این مورد به کرات سخنرانی و مصاحبه کرده رئیس کل پیشین بانک مرکزی بود که مدعی بود تحریمها منجر به رکود اقتصادی شده است به این ترتیب که "بیتوجهی و ارزیابی غلط از تحریمهای بینالمللی و ناچیز انگاشتن اثر آنها چنین وضعیتی را رقم زده است. به اعتقاد وی تلاطم، بیثباتی و فضای نااطمینانی شدید مخربترین اثری بود که تحریمها بر اقتصاد کشورها گذاشتند به این ترتیب که بیثباتی، سرمایهگذاری داخلی و خارجی را کاهش داد و موجب نوسانات شدید در قیمتها و انتظارات مردم و بازیگران اقتصادی شد که در نهایت با کاهش تولید و رشد اقتصادی، افزایش رفتارهای هیجانی و غیرعقلانی و در یک کلام، بیثباتی، منشا بسیاری از شرور، کاستیها و مفاسد اقتصادی را در کشور قم زد.
ساختار داخلی معیوب
این ادعای متولیان درحالی مطرح میشود که تا پیش از رویکار آمدن دولت یازدهم اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی با ارایه اطلاعات و آمار مستند و دقیق نسبت به اثبات این موضوع پرداخته که کمتر از ۳۰ درصد مشکلات کشور به بحث مذاکرات هستهای باز میگردد و در مقابل ۷۰ درصد آن نشات گرفته از سوی مدیریت و نداشتن برنامه درست به منظور اجراست که هر روز اقتصاد بیشتر از روز گذشته در باتلاق رکود و فلاکت فرو میرود. به سخن دیگر ایرادات موجود در ساختار داخلی کشور است که اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده نه مسایلی که در گرو مذاکرات هستهای است.
کارشناسان علاوه بر هشدارهای مکرر خود همواره این نکته را گوشزد میکنند که آنچه امروز دامن اقتصاد کشور را در برگرفته چیزی نیست جز بیبرنامگی دولت برای مدیریت بحران و برون رفت از این معضلات که عمدا یا سهوا ندارد.
به باور این کارشناسان اینکه دولتمردان عملا کشور را به حال خود رها کرده و هر روز صدای نابسامانی از یک بازار بلند میشود خود دلیلی بر این ادعاست و اگر متولیان دولتی برنامه جدی برای حل مشکلات جاری کشور به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت داشته و یا به اجرای درست قوانین کارساز موجود تن میدادند و وظایف نظارتی خود را تمام و کمال اجرایی میکردند قطعا شرایط اقتصادی کشور در حال حاضر به شکل بهتری بود.
به باور این کارشناسان اگر حتی دولتمردان برنامه مدون نداشته و نمیتوانستند وظایف نظارتی و حاکمیتی خود را درست اجرا کنند ؛اگر حداقل نسبت به پاسخگویی اقدام کرده و به گونهای عمل میکردند که مردم با اعتماد بیشتری به شفافیت و عملکرد آنها بنگرند قطعا بخش اعظمی از این تشنجها مرتفع میشد و متولیان با فراغ بال بیشتری میتوانستند این معضلات را رفع و رجوع کنند.به سخن دیگر اگرمتولیان تدابیری را در نظر میگرفتند تا نقدینگی به سمت تولید در بازارهای مولد هدایت شده و نوسان موجود در بازارهای ارز و طلا تحت کنترل در میآمد قطعا بحرانهای کنونی سایه بر اقتصاد کشور نگسترانده بود.
ضعف مدیریت
امیررضا حسنی تحلیلگر مسایل اقتصاد بینالملل در این زمینه معتقد است که مشکلات اقتصاد ایران ناشی از تحریمهای آمریکا نیست بلکه ضعف مدیریت است تا آنجا که براساس مطالعات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تنها ۳۵ درصد از مشکلات اقتصادی کشور در سالهای گذشته ناشی از تحریمهای بینالمللی و بالغ از ۶۵ درصد آن ناشی از مشکلات داخلی و ضعف مدیریت است.
۷۰ درصد مشکلات ناشی از عدم مدیریت
حسینعلی حاجیدلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی بر این باور است که ۳ مجموعه شرایط در به وجود آمدن این وضعیت برای کشور متصور است؛ بخش اول که تقریبا میتوان آن را کمتر از ده درصد دانست ناشی از شرایطی است که در خارج از کشور بر ما تحمیل میشود و پیرو آن بیش از ۹۰ درصد مشکلات ریشه داخلی دارد. به گفته وی از این ۹۰ درصد بخشی نزدیک به ۲۰ درصد هم متوجه شرایطی است که ناشی از عملکرد دولتهای پیشین است. اما مابقی ۷۰ درصد مشکلات کنونی تنها و تنها متوجه عدم مدیریت دولت در این شرایط است.
خطای راهبردی
احمد توکلی نماینده اقتصاددان مردم تهران در مجلس نهم بر این باور است که تنها یکسوم مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهاست نباید فقط چشم بدوزیم به نتایج مذاکرات و توافقات احتمالی آن، ما باید اول ریشههای فساد در داخل کشور را از بین ببریم. ربط دادن همه مشکلات اقتصادی به تحریمها یک خطای راهبردی است که باید خودمان را از این خطای راهبردی حفظ کنیم.
وعدههای واهی
عبدالمجید شیخی اقتصاددان معتقد است که دولت طی همواره گوش فلک را پرکرده ازبرجام و بحثهای مربوط به آن، از حرفهای کاذبی که در رابطه با برجام در سالهای اخیر زده شد همین کافی است که در حال حاضر انتظارات واهی و توهمگونه را در بین مردم ایجاد کرده است.این وعدههای توخالی و واهی منجر شده تا تمام فعالیتهای اقتصادی از جمله تولید در انتظار به سر ببرند و منتظر باشند تا آیندهای فرا برسد که اجناس به وفور و با قیمت ارزان در اختیار همه قرار بگیرد، این امر یکی از دلایل رکودی است که در حال حاضر بر اقتصاد کشور حاکم شده است.
انتظارات پسابرجامی
حیدر مستخدمینحسینی معاون سابق بانک مرکزی مدعی است که متاسفانه دولت، قبل از اجرای برجام به یکسری انتظارات پسابرجامی دامن زده که پس از اجرای برجام اتفاقات عجیب و غریی در اقتصاد رخ خواهد داد و بعد از اجرا هم همانها را ملاک قرار دادند و گفتند که این موارد اجرایی و عملیاتی شده و مردم هم چنین موضوعی را حس میکنند! در واقع زمانی مردم اثرات برجام را در لحظات زندگی خود حس خواهند کرد که زمانی که تدارک حملونقل روزانه خودیا خرید اقلام مورد نیاز خود میروند به طور محسوسی کاهش هزینهها را در زندگی روزمره خود احساس کنند.