سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۱
کد مطلب : 92998

جنگ همسايه با همسايه سياست جهاني آمريکا

راهبرد ۲۰۱۵ آمريکا در حالي منتشر گرديد که در آن تاکيد شده آمريکا براي تامين منافع خود بايد به متحدانش تکيه نمايد و تقويت توان نظامي آنها را مورد نظر داشته باشد. در راهبردهاي اعلامي از سوي باراک اوباما رئيس‌جمهور آمريکا نيز تاکيد شده آمريکا حضور نظامي گسترده در جهان را کنار نهاده و تقويت توان دوستان در قالب افزايش صادرات سلاح به اين کشورها و اعزام مستشار نظامي براي آموزش و تقويت نيروهاي آنان را در دستور کار دارد.
بودجه پنتاگون نيز در حالي به تصويب کنگره رسيد که در آن ميلياردها دلار براي تقويت متحدان آمريکا در سراسر جهان در نظر گرفته شد. جالب توجه آنکه صدها ميليون دلار نيز به گروه‌هاي تروريستي غرب آسيا در قالب به اصطلاح معارضان ميانه‌روي سوري، اختصاص داده شد.
هنري کيسينجر وزير خارجه اسبق آمريکا و تئوريسين بزرگ آمريکايي در کنار برژنسکي همتاي آمريکايي خود نيز بارها تاکيد کرده‌ا ند که آمريکا ديگر آن ابرقدرت قديمي نيست و بايد براي تامين منافع خود به ساير کشورها توجه داشته باشد. تقويت نظامي متحدان از راهبردهاي اين افراد و بزرگان انديشکده‌ها و شوراي روابط خارجه آمريکا مي‌باشد.
مجموع اين سياست‌ها اعلامي در حالي مطرح گرديده که بررسي ساختار رفتاري آمريکا در عرصه جهاني نشانگر اجراي گام به گام اين تحرکات است تا در نهايت به هدف اصلي آمريکا يعني حفظ برتري نظامي و جلوگيري از ظهور قدرت‌هاي رقيب جلوگيري نمايد.
لازم به ذکر است در اين تئوري براي اروپا و متحد آمريکا نيز برنامه‌ريزي شده به گونه‌اي که جلوگيري از وحدت اروپا در صحنه جهاني و ترساندن آن از دشمنان همچون چين و روسيه و اسلام جلوگيري از تشکيل ارتش واحد اروپا را در اين عرصه مي‌توان مشاهده کرد. آمريکا در حال تقويت حضور نظامي در اروپا است که ايجاد مرکز هدايت پمپادها در آلمان و استقرار پايگاه نظامي در اسپانيا نمودي از اين تحرکات است.
اما در باب ساير نقاط جهان آمريکا مولفه‌هاي متعددي را در دستور کار قرار داده است. در حوزه روسيه، آمريکايي‌ها در حالي با کودتاي سال ۲۰۱۴ در اوکراين به دنبال گرفتار‌سازي مسکو در بحران‌هاي منطقه‌اي بودند که همزمان تقويت نفوذ خود و ناتو در اروپاي شرقي و مرزهاي روسيه را در دستور کار دارد. طرح گسترش روابط ناتو با لهستان، لتوني، استوني، ليتواني و تقويت حضور نظامي در آسياي مرکزي و قفقاز در اين چارچوب مي‌باشد. آمريکا با تحريک اروپاي شرقي و آسياي مرکزي و قفقاز عملا به دنبال گرفتارسازي روسيه در بحران‌هاي منطقه‌اي است که دور سازي روسيه از ساير معادلات جهاني به قدرتي که توان رويارويي نظامي و هسته‌اي با آمريکا را دارد مي‌باشد.
در حوزه شرق آسيا که براساس راهبرد سال ۲۰۲۵، آمريکا حضور گسترده در آن را طراحي کرده بهانه حضور، چين مي‌باشد. آمريکا به دنبال بهره‌گيري از مناقشه چين با برخي کشورها در قالب درياي چين جنوبي است. اشتون کارتر وزير دفاع آمريکا در ۸ خرداد ماه در حالي در نشست امنيتي سنگاپور حضور يافت که از محور اصلي سخنان وي را هشدار در باب وضعيت مالکيت چين بر درياي چين جنوبي اختصاص داد.
وي بر حضور نظامي آمريکا در منطقه تا هميشه بر آنچه حمايت از متحدان ناميد، تاکيد کرد. کنگره آمريکا نيز خواستار طرحي گرديد که براساس آن ارسال تسليحات به کشورهاي شرق آسيا از جمله ويتنام براي مقابله با تحرکات چين در درياي چين جنوبي متحقق مي‌گردد.
تحرکات آمريکا چنان بوده که در نشست امنيتي سنگاپور برخي کشورها نظير فيليپين، مالزي، ژاپن و... درباره اقدامات چين در درياي چين جنوبي هشدار دادند. نکته قابل توجه آنکه ژاپن نيز به لطف حمايت‌هاي آمريکا از چرخه ممنوعيت نظامي‌گري خارج و مجوز تقويت توان نظامي و حتي حضور در معادلات نظامي جهاني را کسب کرد. آمريکا سيستم موشکي نيز در اين کشور نصب کرده است. تحت القاهاي آمريكا گزارش ۴۲۹ صفحه‌ای ساليانه دولت ژاپن درباره وضعيت منطقه با اشاره به ادامه تهدیدهای موشکی و اتمی کره‌شمالی و تهدیدهای تروریستی گروه‌هایی همچون داعش تاکید می‌کند، به طور کلی خطر امنیتی که ژاپن را تهدید می‌کند، شدیدتر شده است.
در این گزارش نگرانی‌های مربوط به ساخت و سازهای اخیر چین در دریای چین جنوبی مطرح شده و از نظر ژاپن این مسئله تنش‌های منطقه‌ای را تشدید کرده است.
این گزارش وزارت دفاع ژاپن همچنین شامل بخش جدیدی است که مربوط به فعالیت‌های دریایی در نقاط دیگر می‌شود. چین با ساخت جزایر مصنوعی در این منطقه گسترده و غنی به کشورهای همسایه هشدار داده است. در این گزارش آمده است: چین به ویژه در خصوص مسائل مناقشه‌آمیز دریایی به فعالیت‌های خود به شیوه‌ای گستاخانه ادامه می‌دهد و آماده است تا خواسته‌های یکجانبه خود را بدون سازش انجام دهد. ژاپن به شدت نسبت به اقدامات چین که باید کاملاً آنها را زیرنظر بگیریم، نگران است.
بررسي کارنامه شرق آسيا نشان مي‌دهد که آمريکا به جاي سرشاخ شدن مستقيم با چين در حال تحريک کشورهاي منطقه عليه اين کشور مي‌باشد. اين مسئله براي آمريکا چند دستاورد دارد نخست آنکه در قبال فروش تسليحات درآمد کلاني کسب مي‌کند در حالي که با آمريکايي کردن تسليحات منطقه حضور نظامي خود را نيز تقويت مي‌کند دوم آنکه درآمدهاي اقتصادي منطقه را به سمت نظامي‌گري سوق داده که در آينده خروج اين کشورها از جمع اقتصادهاي برتر جهان را رقم مي‌زند سوم آنکه چين را با گرفتارسازي در مناقشات منطقه‌اي از چرخه جهاني خارج و از ميدان به در مي‌کند.
حلقه تکميلي اين طرح ايجاد بحران‌هاي اجتماعي در مناطقي همچون سينگ کيانگ، تايوان و هنگ‌کنگ و تبت است.
در حوزه غرب آسيا و البته آفريقا راهبرد آمريکا داراي تفاوت‌هايي مي‌باشد. اين دو حوزه براي آمريکا در قالب تامين منابع انرژي داراي اهميت بسياري است. آمريکا مي‌داند که در برابر روند بيداري اسلامي در اين کشورها و نيز تشديد نگاه ضدآمريکايي گزينه نظامي مستقيم کارايي ندارد و تکرار شکست افغانستان و عراق است.
آمريکا در اين عرصه در کنار حمايت سنتي از رژيم صهيونيستي دو حوزه را مورد توجه دارند. اولا افزايش فروش تسليحات به کشورهاي عربي است که خريدهاي تسليحاتي عربستان، قطر، بحرين، امارات و... نمودي از آن است البته کشورهاي اروپايي نظير فرانسه، انگليس و آلمان نيز در اين عرصه سهم داشته و رقابتي سخت براي انعقاد قراردادهاي کلان اقتصادي يا کشورهاي عربي براي فروش تسليحات ميان آنها برقرار است.
ثانيا تقويت گروه‌هاي تروريستي مولفه‌اي است که آمريکا و متحدان اروپايي آن پي‌گيري مي‌کنند که اختصاص صدها ميليون دلار براي تروريستها در لواي کمک به معارضان ميانه‌رو سوري، بمباران مواضع ارتش و نيروهاي مردمي عراق و حمايت از همکاري برخي کشورهاي عربي با گروه‌هاي تروريستي نمودي از آن رفتار است. هدف آمريکا در منطقه مقابله با بيداري اسلامي مردم و جبهه مقاومت است تا تحقق بخش اهداف سلطه‌گرايانه آمريکا در غرب آسيا و آفريقا باشد.
در حوزه آمريکاي لاتين نيز آمريکا پايگاه‌سازي را از مدتها پيش آغاز کرده که کلمبيا و هندوراس نمودي از آن سياست بحران‌سازي با کشورهاي همسايه مي‌باشند.
آمريکا در کنار تقويت حضور نظامي به دنبال اجراي اختلاف در ميان کشورهاي آمريکاي لاتين و حتي توجيه نظامي‌گري در منطقه به بهانه امنيت جهاني است. بحران‌سازي اجتماعي نظير آنچه در ونزوئلا، برزيل و آرژانتين روي داده حلقه تکميلي اين طراحي است.
در جمع‌بندي کلي از آنچه ذکر شد مي‌توان گفت که آمريکا به دنبال بهره‌گيري از ساير کشورها براي محاصره و اعمال فشار بر رقبا و دشمنان خود مي‌باشد در حالي که نه تنها هزينه اين بحران‌سازي را نمي‌پردازد بلکه با فروش تسليحات کسب درآمد گسترده‌اي خواهد داشت و در اصل اين ديگر کشورها هستند که با تصور تبديل شدن به قدرت منطقه‌اي هزينه‌هاي اقتصادي و مالي اين طراحي را مي‌پردازند که نمونه آن ميلياردها دلار خريد تسليحاتي کشورهاي عربي است که به جاي نبرد با رژيم صهيونيستي و تروريسم از آن سلاح‌ها عليه مقاومت استفاده کنند.

مولف : علي تتماج
https://siasatrooz.ir/vdcg7y9y.ak9xy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی