جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۶
کد مطلب : 90585
گفت و گوي اختصاصي سياست روز با جيم دبليو دين

صهيونيست‌ها صلح را يك تهديد ملي عليه خود مي‌بينند

جيم دبيلو دين (Jim W.Dean) نويسنده و تحليلگر امريكايي و مدير اجرايي پايگاه اينترنتي معروف Veterans Today است؛ پايگاه خبري - تحليلي كه بخاطر تحليل و خصوصا افشاگري‌هايش درباره برخي توطئه‌هاي سرويس‌هاي اطلاعاتي امريكا و اسراييل، دشمنان زيادي در ميان نئوكانها و جنگ‌طلبان امريكايي دارد. اين روزنامه‌نگار شناخته شده در پاسخ به سوالات خبرنگار سياست روز درباره موضوعاتي چون تنش امريكا و روسيه، استراتژي امريكا براي خاورميانه و توافقنامه هسته‌اي بين ايران و غرب صحبت مي‌كند. به عقيده آقاي «دين»، صلح اساسا با صهيونيسم در تضاد است و اين گروه‌هاي مافيايي و جنايتكار جهاني هستند كه سياست‌هاي حاكم بر نقاط مختلف جهان از جمله خاورميانه را تعيين مي كنند.
صهيونيست‌ها صلح را يك تهديد ملي عليه خود مي‌بينند

همانطور كه مي دانيد و انتظار مي رفت قطعنامه موسوم به پايان اشغال فلسطين توسط امريكا وتو شد. امريكايي ها ادعا كردند كه خواهان صلحي هستند كه فلسطيني‌ها و اسراييلي‌ها بر سر ميز مذاكره به آن دست يابند. همزمان، شاهد افزايش نسبي تلاش دولت فلسطين براي كسب مشروعيت جهاني بيشتر هستيم. با توجه به اينكه به تصويب رسيدن آن قطعنامه در سازمان ملل مي توانست كمكي در جهت صلح تعبير شود، به نظر شما آيا ادعاي امريكا مبني بر اينكه خواهان صلح بين فلسطين و اسراييل است تا چه حد در واقعيت ريشه دارد؟
واقعيت اين است كه فلسطينيان در تلاش جديدي كه براي به رسميت شناخته شدن جهاني آغاز كرده اند، چيزي براي از دست دادن ندارند. امريكا و رژيم اسراييل ادعا مي كنند كه شناسايي فلسطين به روند صلح ضربه مي زند، در حالي كه امريكا و اسراييل در چند دهه گذشته هيچ گام عملي براي برقراري صلح با فلسطينيان برنداشته اند. كاخ سفيد در حالي ادعا مي كند اسراييل را براي صلح تحت فشار مي گذارد كه همه و بهتر از همه اسراييلي ها مي دانند كه چنين چيزي عملا امكان ندارد زيرا لابي يهوديِ فعال در كنگره امريكا آنقدر قدرت دارد كه مانع هر نوع فشاري از سوي دولت امريكا بر رژيم اسراييل، از جمله محدود كردن كمكهاي مالي و تسليحاتي شود. بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه بسياري در سرويس امنيتي و اطلاعاتي امريكا در صحبتهاي در گوشي كه با هم دارند اين نوع اقدامات كنگره در دفاع از اسراييل را خيانت به منافع ملي مي دانند. شكي نبايد داشت كه حزب ليكود ابدا علاقه اي به برقراري صلح با فلسطينيان ندارد و مي خواهند وضعيت كنوني_ يعني وضعيتي كه طبق آن آنها(اسراييلي ها) هر طور كه دلشان مي خواهد با فلسطينيان رفتار مي كنند و با بهانه هاي امنيتي، هر نوع ظلمي را به آنها روا مي دارند_ حفظ شود و كماكان اختيار عمل چگونگي رفتار با فلسطينيان را كاملا در دست داشته باشند. حمله چند ماه پيش اسراييل به غزه را در نظر بگيريد. اسراييل با اين حمله نه تنها احتمال تشكيل دولت وحدت ملي بين حماس و فتح را از بين برد، بلكه به جهانيان نشان داد كه اين رژيم همچنان مي تواند هر كاري دلش بخواهد بكند و نيز، واكنشي بود در برابر فشاري كه فلسطينيان براي صلح به اسراييل مي آوردند. من روي اين جمله تاكيد دارم كه «صهيونيستها صلح را يك تهديد ملي عليه خود مي بينند»، زيرا صلح نه تنها كمكهاي مالي يهوديان خارج از اسراييل و صهيونيستهاي مسيحي به اين رژيم بلكه بخش اعظم كمكهاي نظامي و چكهاي سفيد امريكا به اين رژيم را نيز متوقف مي كند.

شما علت حملات هر از گاه اسراييل به سوريه، بخصوص حمله چندي پيش اين رژيم به فرودگاه دمشق را چه مي‌دانيد.
حمله اخير اسراييل به دمشق را نيز بايد نوعي قدرت نمايي و نيز نشاني از همبستگي اسراييل با تروريستها كه با دولت قانوني سوريه مي جنگند و حاميان آنها يعني امريكا، برخي كشورهاي خليج فارس، تركيه، بريتانيا و فرانسه دانست.

روسيه در دكترين نظامي جديدش، ناتو را دشمن شماره يك روسيه معرفي كرده است. به طور كلي شما تنشهاي جاري بين روسيه و امريكا را چگونه ارزيابي مي كنيد و احتمال جدي شدن برخورد نظامي بين غرب و شرق را چقدر مي دانيد؟
البته روسيه از واژه «تهديد» شماره يك درباره ناتو استفاده كرد، نه «دشمن». ولي اين دكترين واكنشي است كاملا منطقي در مقابل تهاجمي كه ناتو در نزديكي مرزهاي روسيه انجام مي دهد؛ اقداماتي كه عملا امنيت روسيه را هدف گرفته اند. براي درك اينكه اقدامات امريكا و شركايش در نزديكي مرزهاي روسيه چقدر تهديدآميز است كافي است فرض كنيد روسيه با كوبا و مكزيك پيماني نظامي امضا كند و براساس آن پيمان، زيردريايي هاي هسته اي اش را در آبها و موشكهاي دوربردش را در مرزهاي اين دو كشور مستقر كند. واقعيت اين است كه در صورتي وقوع جنگ، اوكراين و ديگر كشورهاي حوزه بالتيك كه ميان غرب و روسيه واقع شده اند و اكنون خود را تحت الحمايه غرب كرده اند، گوشت قرباني خواهند بود و متحمل بيشترين آسيب خواهند شد. غرب در حال حاضر از اين كشورها به عنوان مسلخهايي استفاده مي كند كه از طريق آنها روسيه را پوشش دهد و از اين طريق از توان دفاعي آنها بكاهد. در حال حاضر ناتو و مخصوصا امريكا، در حال انجام اقداماتي است كه مي توان آن را به كارگذاشتن سيمهاي انفجاري تشبيه كرد؛ سيمهايي كه در حكم تله هايي هستند كه اگر كسي پايش به آن بگيرد، انفجار رخ خواهد داد. اكنون كافيست يك عمليات قلابي در منطقه انجام گيرد(اصطلاحا عملياتهاي false flag، يعني مثلا نيروهاي ارتش اوكراين روستايي اوكرايني تبار را كشتار كنند و طوري صحنه سازي كنند كه گويي اين عمليات را نيروهاي روسيه انجام داده اند.) در شرايط كنوني چنين عمليات قلابي مي توانند توجيه كنند يك اقدام نظامي شود.

گفته مي شود كه رخدادهاي كنوني سوريه و عراق نشاني است از نظمي جديد كه امريكا و غرب قصد دارند به خاورميانه تحميل كنند. شما تا چه حد با اين گفته موافقيد؟
ببينيند، مطمئنا يك استراتژي آشكار براي ايجاد يك هژموني غربي بر خاورميانه وجود دارد. اين استراتژي حاصل اتحاد گروههاي جنايتكار جهاني،كه سودها و درآمدهايشان را روي صنايع و بخشهاي تسليحاتي سرمايه گذاري مي كنند، شركتهاي مالي بزرگ و ساختارهاي(دولتهاي)سياسي كه دو گروه نخست را از احتمال تحت تعقيب قانوني قرار گرفتن نجات مي دهند... سياستهاي غرب در خاورميانه فاجعه بار بوده و ضررهاي زيادي هم به مردم امريكا وارد آورده است. پيمان مخفيانه اي اكنون در خاورميانه وجود دارد نظير پيمان بين عربستان سعودي و اسراييل. ارتش ما(امريكا) اكنون تبديل به مزدوراني شده كه به منافع گروههاي بين المللي مافيايي خدمت مي كنند. در واقع سياستهاي جهاني اكنون توسط گروههاي مافيايي بزرگ تعيين مي شوند.

به عنوان آخرين سوال، دوست دارم نظرتان را درباره موافقتنامه اتمي ايران و غرب بدانم. به نظر شما آيا چنين توافقي سرانجام حاصل خواهد شد؟
واقعيت اين است كه گروههاي تندروي زيادي در داخل امريكا بر ضد اوباما مشغول به كارند تا مانع از به نتيجه رسيدن اين توافقنامه شوند. اگر هم در نهايت توافقي صورت بگيرد، جمهوريخواهان و نئوكان ها برنامه هاي رسانه اي گسترده اي ترتيب خواهد داد و اوباما را متهم به شكست و متضرر كردن كشور خواهند كرد و از اين تبليغات به عنوان يكي از عوامل اصلي براي بازگشت به قدرت در انتخابات ۲۰۱۶ استفاده خواهند كرد. آن دسته از دموكراتهايي كه به لابي هاي صهيونيستي وابسته اند هم با توافق مخالفند و در اين كارزار به جمهوريخواهان خواهند پيوست. بنابراين اوباما بايد چيزي داشته باشد تا بتواند در داخل از اين توافقنامه دفاع كند و در عين حال هم نبايد موضع توهين آميزي نسبت به ايران بگيرد، زيرا چنين موضعي از نظر سياسي اساسا متناقض با هدف او(رسيدن به توافق با ايران) است. موضوع اصلي اين است كه امريكا ، بريتانيا و فرانسه تلاش دارند تا آنجا كه مي توانند با اهرم تحريمها بازي كنند و در مذاكرات مانور زيادي روي برداشتن تحريمها به عنوان امتيازي اساسي به ايران انجام دهند. مطمئنا ايران عاقل تر از آن است كه به آنها بهانه لازم را براي بر هم زدن توافقنامه بدهد، خصوصا اگر جمهوريخواهان سكان كاخ سفيد را در دست بگيرند. ايران بيش از يك دهه است كه از تحريمها آسيب ديده؛ تحريمهايي كه به بهانه هاي پوچ به اين كشور تحميل شده اند. اكنون غرب حق ندارد از ايران متوقع باشد كه به غرب اعتماد كند، بر عكس، اين غرب است كه بخاطر رفتارهايش و نقشش در جنگهاي تروريستي كنوني منطقه، بايد به ايران تضمين دهد و اعتمادش را جلب كند. 

ماني الوند

https://siasatrooz.ir/vdcgnn9y.ak9z74prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی