قطعنامهاي که با عنوان راهبرد اتحاديه اروپا درباره ايران به تصويب پارلمان اين اتحاديه رسيد به اندازهاي عوامانه و كودكانه است که تصويب آن از سوي کشورهاي اروپايي، آنهم در حالي که ضعيفترين دوران حيات خود را تجربه ميکنند، فقط با نگاه طنز قابل تفسير است. در اين به اصطلاح قطعنامه، آرزوهاي بر باد رفته آمريکا و متحدانش که طي ۳۵ سال گذشته بارها زير پاي مردم اين مرز و بوم لگدمال شده است، در هفت صفحه تهيه و تدوين و اجراي آن از ايران اسلامي خواسته شده است!... اينك مروري كوتاه بر متن اين قطعنامه خواهيم داشت: ايران بايد توافقنامه ژنو را بيکم و کاست اجرا کند!... عوامل زنداني فتنه ۸۸ را آزاد کند!... به حصر سران فتنه آمريکايي- اسرائيلي ۸۸ پايان بدهد!... ممنوعيت همجنسبازي را لغو کند و به همجنسبازان اجازه رابطه جنسي آزادانه بدهد!... هر يک از نمايندگان يا هيئتهاي پارلماني اتحاديه اروپا که به ايران سفر ميکنند اجازه ملاقات با محکومان امنيتي را داشته باشند!... دفتر نمايندگي اتحاديهاروپا در ايران تأسيس شود تا بر مسائل سياسي و اجتماعي کشور نظارت مستقيم داشته باشد!... انجمن صنفي روزنامهنگاران که منحل اعلام شده بازگشايي شود!... به آنچه از نظر اتحاديه اروپا نقض حقوقبشر تلقي ميشود خاتمه بدهد!... به احمد شهيد گزارشگر ويژه کميسيون حقوقبشر سازمان ملل متحد اجازه ورود به ايران داده شود و بتواند آزادانه با مجرمان و هرکس ديگري که ميخواهد ملاقات کند! و... در قطعنامه اتحاديه اروپا، انتخابات رياستجمهوري يازدهم غير دموکراتيک تلقي شده و به چند نمونه ديگر از قوانين جاري کشور نيزبه اصطلاح اعتراض شده است! اكنون پاسخ ما به ياوهگوييهاي آنان:
۱- در ابتدا بايد گفت كه با توجه به موقعيت پارلمان اروپا در مجموعه اتحاديه اروپا و به ويژه اينكه پارلمان فعلي روزهاي آخر خود را سپري ميكند، نميتوان اين قطعنامه را به عنوان اقدامي مؤثر و تعيينكننده از سوي اتحاديه اروپا ارزيابي كرد.
۲- ايران به هيچ عنوان به کشورهاي اروپايي اجازه دخالت در امور داخلي خود را نخواهد داد. ايران با صلابت در مقابل تمام درخواستهاي غيرمنطقي اتحاديه اروپا خواهد ايستاد.
۳- بايد فرمايشات امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب در اينباره هميشه آويزه گوش ما باشد؛ اگر ما در برابر استکبار جهاني ضعف نشان دهيم قطعا آنها جلوتر ميآيند و اين حرکت رو به جلوي دشمن حد و مرزي نخواهد داشت.
۴- مسئولان ما در برابر ياوهگوييهاي دشمنان بايد با منطق قاطعانه و مستحکم بايستند و در چنين حالتي است که دشمن از ياوهگوييهاي خود دست برخواهد برداشت.
۵- اتحاديه اروپا با صدور بيانيه به دنبال اين است که ملت و مسئولان ما را نسبت به ارزشهاي ديني و اخلاقي آزمايش کند، و از ما ميخواهد اموري را که جزء منفورترين و زشتترين مسائل ديني ما و به لحاظ ارزشي خط قرمز کل اديان آسماني است به رسميت بشناسيم. مسئولان بايد با برخورد قاطعانه خود نشان دهند که جاي اين ياوهگوييها در برابر ملت شريف و فرهيخته ايران اسلامي نيست.
۶- اگر وزارت خارجه در زمان سفر هيئت پارلمان اروپا و كاترين اشتون به تهران به وظيفه خود درست عمل ميكرد، حداقل طرف اروپايي متوجه ميشد كه نميتواند يك طرفه و به دلخواه خود براي ايران شرط و شروط بگذارد تا چه برسد به اينكه روند مذاكرات هستهاي را در پيوند با موضوع حقوق بشري مطرح بكند. بيدقتي و تا اندازه زيادي خوشبيني دستگاه ديپلماسي به طرف غربي در جريان آن سفرها اين جرأت را به پارلمان اروپا داده تا حتي انتخابات سال گذشته را زير سؤال ببرد.
۷- قطعنامه ياد شده در يک کلام از ايران اسلامي و مردم اين مرز و بوم دعوت ميکند که از اسلام، انقلاب، استقلال، آزادي، حاکميت ملي و همه داشتههاي ديگر خود دست بکشند و به يکي از مستعمرات قرون وسطايي آمريکا و متحدان اروپايي آن تبديل شوند! آيا از به اصطلاح قطعنامه مورد اشاره برداشت ديگري ميتوان داشت؟!
۸- اين قطعنامه فاقد اعتبار و ارزش حقوقي براي ملت بزرگ ايران است. تصويب اين قطعنامه بر پايه نظام حقوقي غربي تدوين و مباني حقوق بشر مورد ادعاي آنها برمبناي فرهنگ غربي است نه برپايه فرهنگ و تمدن امت اسلامي. سياستمداران غربي همواره از قواعد حقوقي براي تحکيم سلطه خود بر ساير کشورها استفاده ابزاري ميکنند. در تصويب اين قطعنامه ارزش هاي الهي و معنويت ناديده گرفته شده و تصويب آن ضد اخلاق و ارزشهاي متعالي و فطري است. ادعاي کذب دفاع از حقوق بشر زمينه افزايش جرم، جنايت، قتل و ناهنجاريهاي اجتماعي غرب را بيش از گذشته در جهان فراهم ميکند.
۹- ملت و دولت ايران هيچ ارزشي براي بيانيه اخير پارلمان اروپا ، قائل نيستند. اين بيانيه هيچ خللي در عزم و اراده ملت قهرمان ما ايجاد نخواهد کرد. راه عزت و اقتدارکشور ما همان طوري که بارها مقام معظم رهبري روي آن تاکيد فرمودهاند همان ايستادگي بر اصول، حفظ ارزشها و انسجام ملي است. عزت و هويت کشور ما در تمسک به ارزشها، ايستادگي و مقاومت و ولايت محوري است.
۱۰- با وجود آنچه رفت به نظرميرسد «انديشه و تفکرکردن» مقدمه اقتدار ملي ايران است و همانطور که غرب با توجه به سنت و داشتههاي خود ميانديشد و راهبرد دخالت در امور داخلي کشورها را تنظيم و به تصويب ميرساند، ما نيز بايد در جهت خنثيسازيِ چنين راهبردهايي، کاخي از انديشه برافرازيم تا اتحادية اروپا به خود اجازه ندهد تالارهايش را با دفتر نمايندگي مزين سازد.