روز دوشنبه در سفر ۵ روزه رئیسجمهور به نیویورک که محمدجواد ظریف نیز در این سفر حضور داشت، پس از پایان سخنرانی رئیسجمهوری در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، ظریف در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که با باراک اوباما رئیسجمهوری و جان کری وزیر خارجه آمریکا روبه رو شد، طرفها سلام و احوالپرسی کردند و دستدادند. خبرگزاری دولتی «ایرنا» این خبر را با قید «به طور کاملاً اتفاقی» گزارش کرده است؛ درحالی که این موارد در کارنامه کاری ظریف بعضاً اتفاق افتاده و حتی به پیادهروی وی و همتای آمریکایی خود جان کری انجامیده است.
به گزارش تسنيم، این خوش و بشهاي لحظهاي به روایت خبرگزاری دولت در خبرگزاریها و رسانههاي خارجی بازتاب دیگری داشته است و بعضاً این رسانهها این واقعه را بسیار مهم و تاریخی خواندهاند. در همین زمینه سایت روزنامه صهیونیستی هاآرتص دیدار اوباما و ظریف و صحبت آنان را مهم خوانده و لفظ «دستدادن تاریخی» را درباره این دیدار به کاربرده است.
شبکه خبری «بیبیسی» نیز گزارش کرد یک منبع نزدیک به هیات ایرانی در اینباره گفت: «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا صبح روز دوشنبه در سازمان ملل ملاقات کوتاهی با یکدیگر داشتند.
متأسفانه انفعال در سیاست خارجی ایران در سفر به نیویورک نمود بیشتری داشته است. پس از اينكه رسانهها تصویر زانو زدن ظریف مقابل امیر کویت را به تصویر کشیدند، خبرهایی از عدم پذیرش ملاقات و عدم پاسخگویی به تلفنهاي مکرر ظریف از سوی مقامات سعودی که مسئول فاجعه منا هستند در رسانهها منعکس یافت. پیش از این نیز جان کری در کنگره آمریکا مدعی شده بود که در تماس تلفنی ظریف را تهدید کرده است که کشتی حامل کمکهاي انساندوستانه ایران به یمن را بازگرداند؛ کشتی که به دلایل نامعلومی به جای سواحل یمن از سواحل جیبوتی سر درآورد. موضوعی که سکوت مقامات وزارت خارجه سبب شده صحت سخنان جان کری تقویت شود.
با این اوصاف به نظر ميرسد وزارت خارجه در یک دیپلماسی نامتعارف و بدون توجه به اصول انقلاب اسلامی و ارزشهاي سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به بازی دامنهداری نزدیک شدهاند که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده و آن را ذیل «پروژه نفوذ آمریکایی پس از برجام» مورد توجه قرار دادهاند.اي کاش آقای ظریف به جای دیدار اتفاقی با اوباما، در فضای فعلی و برای دلخوشی خانوادههاي داغدار ایرانی، به صورت اتفاقی با وزیر خارجه عربستان هم روبرو ميشد.
استکبارستیزی برای ایران هم «آرمانی ایدئولوژیک» است و هم «منفعتی استراتژیک». ما هم براساس مبانی دینی خود معتقدیم نباید ظلم پذیر بود لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ. و باید به عنوان یک شیعه منتظر برای زمینهسازی ظهور حضرت ولیعصر(عج) تلاش جدی کرد و هم اکنون به روشنی ميبینیم که داشتن این راهبرد تا چه میزان توانسته است، مابه ازای منافع کلان ملی ایجاد کند.
پافشاری ما بر این رویکرد بوده است که امروز ما در دنیا به عنوان یک قدرت منطقهای، با نفوذ معنوی بسیار گسترده در جهان اسلام مطرح هستیم. اگر چین یا روسیه به دنبال تعریف منافع «استراتژیک» با ایران هستند، اگر اتحادیه اروپا در سند راهبرد این اتحادیه در قبال ایران بر تفاهم با ایران بر سر مسائل منطقه خاورمیانه، «مستقل از سایر شرکایش» تصریح ميکند، اگر ما به دلیل این جایگاه منطقهاي توانستهایم امنیت خود را در بخش پرآشوب دنیا حفظ کنیم و منافع کلان اقتصادی و استراتژیک به دست بیاوریم، همه به دلیل تاکید بر حفظ این رویکرد استراتژیک و به ثمر رسیدن آثار بینالمللی اش است.
پس اگر ما این منافع استراتژیک را ميخواهیم باید به گونهاي عمل کنیم که همچنان نماد اصلی مبارزه با استکبار در جهان شناخته شویم در غیر این صورت باعث تضعیف محور مقاومت و گفتمان استکبارستیزی ميشویم و در نتیجه، هم از آرمان مهدوی خود دور شدهایم و هم منافع استراتژیک (حیاتی) و کلانی را از دست خواهیم داد. از همینرو است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: نفوذ منطقهاي ما ناشی از گفتمان انقلابی ماست.
دلیل مخالفت با اتفاقاتی مانند گفتوگوی تلفنی دو رئیسجمهور یا پیادهروی و یا متاسفانه اشتباه غیرقابل توجیه اخیر آقای ظریف در دستدادن با آقای اوباما، به دلیل همین مساله است که این اتفاقات نمادین لطمه جدی به این تصویر قدرت آفرین ميزند و این لطمه مهم در حالی است که این قبیل اقدامات جز هزینههایی که ذکر شد، هیچ فایدهاي عملی درپی نخواهد داشت، همان طورکه آقای رئیسجمهور گفتند: «مشکلات ایران و آمریکا با دستدادن حل نمیشود.»
رهبر معظم انقلاب یک سال پیش در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهاي جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سطح ملاقات با مقامات امریکایی را تنها در سطح وزیر خارجه و آن هم در موضوع هستهای تعیین کرده و فرمودند: «عدهاي این جور وانمود ميکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل ميشود، البته ما ميدانستیم این جور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمینبار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هستهاي و تجربهاي که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهاي عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهاي عمومی بیان کردند... این، یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم ميکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه ميدهند. تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
با این حال مشخص نیست تکرار این اقدام نابهجا از سوی محمدجواد ظریف در سفر به نیویورک با چه توجیهی صورت گرفته است، چراکه حواله دادن این رویداد به یک «اتفاق از قبل پیشبینی نشده» همانقدر مضحک است که استدلال مسئولان سعودی در حواله دادن حادثه دلخراش منا به «قضا و قدر الهی.»
تلاش امریکا برای شکستن وجهه انقلابی ایران در افکار عمومی جهان و تبلیغ همراه شدن بزرگترین مخالف «شیطان بزرگ» با سیاستهای او در دنیا، راهبردی است که دولت اوباما با قدرت هرچه تمامتر به دنبال القاي آن در افکار عمومی دنیاست، راهبردی که البته اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل نیز آن را پیگیری کرد و با اشاره غیرمستقیم به عدم تکمین جمهوری اسلامی به هژمون امریکا در سطح جهان اعلام کرد: «همه دولتها اگر با نظم جهانی همراه شوند به نفع خودشان و ملت هاست.»
حال وزیر امور خارجه بزرگترین کشور مخالف با نظم جهانی به سبک امریکا، در حاشیه سازمان ملل و به بهانه «اتفاقی بودن» با اوباما دیدار میکند، احوالپرسی کرده و سرانجام دست میدهد، تا این پازل ارسال این پیام امریکایی به جهان که تلاش دارد چهرهای مذبذب از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد، تکمیل شود.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که پیش از این نیز بارها به آقای ظریف و تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نسبت به عدم ارائه فرصت به طرف امریکایی برای ترتیب دادن این گونه نمایشها علیه انقلاب اسلامی ایران، تذکر جدی داده شده بود. چنان که پس از پیادهروی چند دقیقهاي ظریف و کری در خیابانهای وین و مقابل دوربینهای بینالمللی، اعتراضات و انتقادات گسترده نسبت به رفتار نسنجیده و موقعیت ناشناسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و عدم حفظ شأن انقلاب اسلامی انجام شد. حال مشخص نیست با وجود تذکرات جدی پیشین به آقای ظریف، ارائه فرصت مجدد به رئیسجمهور امریکا با چه منطق و توجیهی اتفاق افتاده است!؟