شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۲:۴۸
کد مطلب : 81521

براي بيرق‌دار پيام عاشورا

دوباره دل‌ها مي‌گيرد براي عزاي زينب، ام المصائب(س). دوباره شيعه سيه پوش عزاي دخت اميرالمومنين علي(ع) شده است...

دوباره دل‌ها مي‌گيرد براي عزاي زينب، ام المصائب(س). دوباره شيعه سيه پوش عزاي دخت اميرالمومنين علي(ع) شده است. دوباره ياد شهيدان كرب‌بلا، دوباره غصه اسيران كرب‌بلا روايت مي شود و اين زمزمه نوحه‌هاي سينه‌سوز است كه خود آلام قلب‌هاي داغدار شيعه را التيام مي‌دهد؛ التيام با نوحه و سوز و اشك.
امروز دل هواي دمشق پر بلا نموده است. همانجا كه در سال‌ ۶۱ هجري كاروان اسيران كرب‌بلا را زينب(س) سالار بود و بيرق جهاد شهيدان كرب‌بلا را بيرق‌داري نمود. زينب(س) ام‌المصائب بود و ميراث‌دار شيعه پرمحنت. شيعه‌اي كه داغ انحراف اسلام ناب محمدي را در تعصب قوم شيخ‌گرا از واقعه سقيفه بر دل داشته و كينه‌توزي قوم اشغيا را بر بيت خانه دخت نبي(ص) ديد و جسارت امت نابخرد را بر ساحت آسماني بتول اطهر ديد و دست‌هاي ابرمرد تاريخ و فخر قزوه‌هاي بدر و احد و خندق و فاتح خيبر را بسته به ريسمان ديدند و انگشت حيرت به دندان گرفت از ندانم‌كاري قومي كه اصل را رها كردند و بر فرع افتادند؛ نور را رها كردند و ره رفتن در ظلمات تاريخ را آغاز كردند. همين‌ها موجب شدند تا منتخب پيامبر در روز غدير خم ۲۵ سال گوشه‌نشين شود و امت اسلام از موهبت دانايي و توانايي او محروم شوند.
همين سير انحرافي موجب آن شد كه تيغ تعصب از نيام ابن ملجم مرادي بيرون آيد و شق القمر كند و نواي «واي علي» شيعه و آزادمردان را در تمام تاريخ جاري كند.
زينب هم همراه شيعه غمگسار اين غم‌ها بود. او كه داغ پيامبر و مادر را در اوان كودكي درك كرده بود، داغ خانه‌نشيني اميرالمومنين علي(ع) را و شهادت آن بزرگوار را نيز ديد تا ام‌المصائب بودن او شاكله يابد.
اما كينه‌توزي معاويه عرصه را بر امام حسن(ع) تنگ كرد و آن بزرگوار در غربت رها شد؛ غربت امامي كه چهل آزادمرد براي جهاد نيافت و مظلومانه زهر جفا نوشانده شد و شد آن ماجراي جگر پاره‌پاره و تيرباران ستمكاران بر پيكر امام(ع) و باري ديگر زينب ام المصائب را داغدار اين مصيبت عالم‌سوز نمود.
اما آنچه ديگر تاب از كف بزرگ بانوي اسلام برد واقعه عاشورا بود كه بزرگترين تراژدي تاريخ شد و در آن غوغاي محشري پيش آمد كه زبان از بيانش و قلم از نوشتنش اكراه دارد. واقعه‌اي كه تاريخ از تحليل آن ناتوان است كه به راستي «مگر به كربلا كفن به غير بوريا نبود/ حسين تشنه لب مگر عزيز مصطفي نبود؟»
زينب دل شكسته و غمگين در پي شهادت برادر، سبط اصغر، حسين(ع) قد خم كرد اما تسليم در برابر امر الهي، بيرق پيام عاشورا را بر دوش گرفت و استبداد و بي‌ديني را مفتضح كرد و اسلام ناب محمدي را بازخواني نمود تا بر هميشه تاريخ ننگ بر پيشاني يزيديان باقي ماند و نور حسيني شهداي كرب‌بلا راه‌نماي هميشه آزادمردان تاريخ شود. و امروزه روزگار «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»
اما امروز دوباره فرزندان آن خون ‌به جگر شيعه‌كنندگان در تاريخ، خيال خام دارند كه بر ساحت شيعه بتازند و با جسارت به ساحت آسماني مزار سراسر نور ام المصائب حضرت زينب(س) در دمشق رهرو تيره‌روزي اجداد سيه‌روز خويش باشند، اما غافل از آنكه شيعه هستي خويش را از خاندان عصمت و طهارت يافته كه نور علي نور هستند و نور الهي را اگر چه ايشان تلاش دارند تا با دهان‌هايشان خاموش كنند اما نور خدا خاموش ناشدني است و امروز سرداراني سليماني‌، كمر همت بسته‌اند تا حافظ بيرق به اهتزاز درآمده حرم حضرت عباس بر فراز گنبد طلايي حضرت زينب(س) باشند و كمر مارقين و قاسطين و ناكثين را در دمشق هزار غم بشكنند تا همگان آگاه شوند كه آينده از آن حزب الله و از آن مظلومان است.

مولف : ايرج فتح الهي
https://siasatrooz.ir/vdcgqn97.ak9qx4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی