تصور اینکه واشنگتن از ریاض به سوی ایران چرخش کند و عربستان را رها کند و در پی یک کشور همپیمان دیگر در منطقه غرب آسیا باشد و آن کشور هم ایران باشد، تصوری خام و ناشدنی است.
دشمني سي و هفت ساله آمريكاييها عليه ملت ايران كه بعد از انقلاب اسلامي شكل گرفت هنوز هم كينه و عداوت و خصومتهاي ضد ايرانيشان به صراحت و وضوح در رفتارهايشان ديده ميشود حتي مرور زمان هم نتوانست ذرهاي از بذر كينهورزيهايشان بكاهد و هر روز به يك بهانهاي جمهوري اسلامي را يا در مذام اتهام قرار دادند يا تحريمها را علم كردند از ترغيب كردن صدام براي جنگ با ايران گرفته تا باز كردن پرونده هستهاي و به دنبال آن قطعنامههاي ضد ايراني و بر هم زدن موازنات منطقهاي و ايجاد اختلافافكني ميان برخي كشورهاي منطقه از جمله سعوديها با ايران كه همه اينها را خود پشت پرده بود و بازيگران را براي پيش بردن اهدافش آنطور كه ميخواست مجبور به نقشآفريني ميكرد، حال آيا با اين همه پرونده سياهي كه آمريكا نزد مردم ايران دارد، تصور اينكه در شرايط كنوني به ويژه براي حل منازعات منطقهاي به خصوص بحران سوريه بخواهد به سوي ايران گرايش پيدا كند تصور دور از انتظاري است، مگر اينكه برخي سران عرب براي آمريكايي حكم مهره سوخته را پيدا كرده باشند كه با اين سناريو بخواهد آنها را از دايره سياستهاي خود حذف كند.
برخی تصور میکنند با توافق هستهای میان ایران و آمریکا، کدورتهای میان دو کشور هم از بین رفته یا به مرور زمان از بين میرود، چموشی برخی سران کشورهای منطقه هم به همین خاطر است، آنها اعتقاد دارند که آمریکا با توافق هستهای خود با ایران، اعراب را نادیده گرفته و به سوی ایران گرایش پیدا کرده است.
به گزارش ميزان، برخی تحلیلگران هم اعتقاد دارند دشمنیهای سران کشورهای مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی و ترکیه، به خاطر این است که آمریکا در توافق هستهای خود با ایران، امتیازات زیادی را واگذار کرده و آزاد شدن پولهای بلوکه شده تهران هم به تواناییهاي ایران میافزاید. از سوی دیگر میگویند اقدامات آمریکا در بحران سوریه و عراق، نه تنها حمایت از عربستان و ترکیه نیست بلکه همراه با بیتفاوتی و حتی باز گذاشتن دست روسیه و ایران در این دو کشور است.
بحرانهایی که در منطقه ایجاد شده بدون اذن و اراده آمریکا ممکن نبود چراکه همه سران کشورهای غرب آسیا دستورات خود را از کاه سفید دریافت میکنند، اکنون هم که شرایط غرب آسیا رو به وخامت گراییده باز هم آمریکاییها نمیخواهند خود را درگیر ماجرا کنند و سعی دارند هر چه بیشتر از این بحران خود را از تبعات آن دور سازند.
به همین خاطر است که هم دست آلسعود را باز گذاشتهاند و هم ترکیه را در این بازی شریک کردهاند تا هزینههای آن را بپردازند. اما تحولاتی که در منطقه شکل گرفته است هیچگاه باعث نخواهد شد که آمریکا به سوی ایران چرخش پیدا کند و ایران هم به این گرایش پاسخ مثبت بدهد.
همه اقداماتی که از سوی آمریکا در منطقه در حال وقوع است برای این است که عربستان به طور مستقیم وارد جنگ در سوریه شود و نیروی زمینی خود را به همراه دیگر کشورهای همسو با او در منطقه وارد جنگ کند.
چنین اقدامی را میتوان اینگونه تحلیل کرد که اقداماتی که عربستان در غرب آسیا مرتکب شده جایگاه آمریکا را به خطر انداخته و اکنون آن حضور و نفوذ و تأثیر در منطقه را از دست داده است، برای اینکه آمریکا بتواند جلوی از دست رفتن موقعیت خود را بگیرد نیازمند یکسری درگیریها میان کشورهای منطقه به طور مستقیم است تا تغییراتی را ایجاد کند.
این جنگهای منطقه بدون در نظر گرفتن تبعات وخیم آن علاوه بر اینکه باعث تضعیف و تخریب کشورهای اسلامی در منطقه میگردد موقعیت رژیم غاصب اسرائیل را هم تقویت میکند و حوزه نفوذ و تأثیر آمریکا بیشتر میگردد.
این تحلیل و برداشت زمانی است که نقش آمریکا را در بحرانهای منطقه غرب آسیا تا چه اندازه بدانیم. اگر تحلیل بر این استوار باشد که آمریکا هیچ نقشی در بحرانهای منطقه ندارد اشتباه در محاسبات است، اما اگر بر نقش اصلی آمریکا اعتقاد قوی وجود داشته باشد، میتوان در مقابل توطئهای که علیه کشورهای مسلمان منطقه تدارک دیده شده است، فکری کرد.
شاید، آمریکا از دست کارهای رژیم سعودی خسته شده و دیگر نمیتواند او را در کنار خود تحمل کند، چه شرایط و موقعیتی بهتر و مناسب تر از اکنون که میتواند، با بازی گرفتن آنها شرایط سرنگونی را مهیا کند و رژیم دیگری با ویژگیهای دلخواه خود را در عربستان بر سر کار بیاورد.
از دل این سناریو، کشورهای جبهه مقاومت هم تضعیف و تخریب میشوند، زیرساختهای عراق و سوریه از بین میرود و یمن هم نابود میشود و فقیرترین کشور جهان اسلام، اوضاع وخیم تری خواهد یافت و مردم این کشور هم آینده روشنی نخواهند داشت.
آمریکا تاکنون از نفت عربستان بهره برده است، مقامات آمریکا به خوبی میدانند که آتش داعش و گروههای تکفیری از گور آل سعود بلند میشود، اما در مقابل نه تنها اقدامی برای مهار رژیم سعودی انجام نمیدهند بلکه زمینه را برای جولان آنها هر چه بیشتر آماده میسازند.
زمینه برای تولید و صادرات نفت از سوی آمریکا با توجه به شرایط مهیا است. آمریکاییها خود از منابع نفتی برخوردارند و تاکنون نفت منطقه غرب آسیا را هم ارزان خریدهاند و مصرف کردهاند و اکنون که میتواند به عنوان یک تولید کننده و صادر کننده مطرح دنیا تبدیل شود، خود را وارد بازار صادرات نفت خواهد کرد آنگاه دیگر به نفت عربستان هم نیازی نخواهد داشت و کارکرد و کاربرد عربستان تغییر مییابد.
عربستان از درون با مشکلات جدی روبهرو است به همین خاطر آمریکا چنین حکومتی که حتی نمیتواند داخل خود را کنترل کند، بیزار گشته و از آنجا که نمیخواهد خود اقدام به برکناری رژیم آلسعود کند اوضاع را برای آن وخیمتر میسازد و سران عربستان را به سوی باتلاق راهنمایی میکند.خطر فروپاشی عربستان بازتاب ضعفهای داخلی سران این کشور است و حل آن هم از از توان کاخ سفید بر نمیآید.
برای همین است که برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا باید تلاش کند رابطه بهتری با ایران برقرار سازد، چراکه با این اقدام تعادل را در خاورمیانه باز میگرداند، اما با وجود رژیمهایی مانند آلسعود و رژیم غاصب اسرائیل در منطقه چنین فرایندی امکان ندارد ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تن به برقراری ارتباط با آمریکا نمیدهد.
اما اگر آمریکا چنین قصد و هدفی دارد که میخواهد به سوی ایران چرخش پیدا کند، شرایط بسیار سختی در انتظار اوست. این شرایط کار را برای آمریکا بسیار دشوار میسازد به گونهای که حتی شاید این چرخش را محال کند.
نخستین اقدامی که آمریکا باید در قبال ایران انجام دهد، دست برداشتن از دشمنیهایی است که ۳۷ سال است ادامه دارد، ضمن اینکه سیاست ها و استراتژی جمهوری اسلامی ایران در منطقه باید تمام و کمال پیاده شود. حزبالله لبنان به عنوان تشکلی قانونی از سوی آمریکا شناخته شود و از فهرست گروههای تروریستی بیرون بیاید.
مردم یمن هم به عنوان تنها تصمیمگیران برای آینده این کشور شناخته شوند و حملات آلسعود به این سرزمین قطع شود و در سوریه و عراق هم حمایتهای سعودیها از تروریستهای تکفیری برچیده شود. وضعیت بحرین هم روشن شود و آلسعود دست از سرکوب مردم این کشور بردارند، آنگاه باید راستیآزمایی از سوی ایران برای اثبات اقدامات آمریکا برای چرخش انجام شود.
توان اجرای چنین شرایطی به نظر نمیرسد که در آمریکا وجود داشته باشد. به همین خاطر رویای چرخش به ایران را هم باید از سر بیرون کند.