انديشههاي امام خميني(ره) پس از گذشت ۲۶ سال از رحلت ايشان نه تنها در ايران اسلامي بلكه در سراسر جهان همچنان پايدار و چراغ راهي پيشروي همگان است. بسياري از انديشمندان و نخبگان جهان بر اين امر اذعان دارند كه انديشههاي امام(ره) صرفا معطوف به مقطعي خاص و يا منحصر به جامعه ايراني و حتي اسلامي نبوده بلكه آموزههايي براي تمام بشريت بوده كه هرگز رنگ كهنگي به خود نگرفته و همواره چراغ راهي روشن و هدايتگر است كه هر ملتي از آن بهرهگيرد ميتواند به آرمانهايش دست يابد.
اصولي همچون دفاع از مظلوم در برابر ظالم، اجراي اصل نفيالسبيل يا همالن جلوگيري از هرگونه سلطه بيگانه بر مسلمانان، مبارزه با نظام سلطه و استكبار، مبارزه با تفرقهافكنان در ميان امت اسلامي، حمايت از نهضتهاي آزاديخواه جهان، نه شرقي و نه غربي و... از جمله رهنمودهاي امام خميني(ره) در حوزه جهاني است.
با فرارسیدن بيست و ششمين سالگرد ارتحال امام فرزانه، فقیه، زاهد، شجاع و بزرگوارمان و برای گرامیداشت یاد و خاطره ایشان، بخشی از ابعاد اندیشه سياسي استكبارستيزي آن عزیز را در مواجهه با غرب مورد بررسي قرارداده تا به عمق آيندهنگري امام بزرگوار در اين خصوص واقف گرديم.
جایگاه استقلال در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
یکی از مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام تاکید بر ضرورت حفظ نظام است که این موضوع از منظر سیاست خارجی همان تاکید بر استقلال است چراکه با حفظ استقلال است که تمامیت ارضی و حاکمیت ملی یک کشور از آسیبهاي احتمالی مصون میماند. ایشان حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند چراکه درصورت حفظ نظام فرصت لازم برای ادای واجبات و معرفی اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام، بطور طبیعی زمینه نابودی کامل یا استحاله قطعی مکتب اسلام فراهم میگردید.
در اندیشه سیاسی حضرت امام، به دو عنصر «آزادی» در بعد داخلی و «استقلال» در بعد خارجی توجه ویژه شده است که هر دوی این عناصر به جمهوری اسلامیارتباط مستقیم پیدا میکند و به عبارت دیگر استقلال و آزادی در عین اینکه به یکدیگر مرتبط هستند در ارتباط با جمهوری اسلامیمعنا پیدا میکنند. استقلال بدون آزادی که همان ظهور اراده ملی و پشتوانه مردمی است دوام نمییابد و آزادی نیز بدون وجود استقلال منجر به وابستگی و استحاله در نظام بینالملل خواهد شد. استقلال و آزادی موردنظر امام ریشه در اسلام و قوانین شرع دارد از این بابت میتوان گفت که نگاه حضرت امام به سیاست خارجی یک نگاه ایدئولوژیک است.
به اعتقاد حضرت امام ملتی که میخواهد آزاد باشد و مستقل بماند باید بر ارزشهاي دینی و فرهنگی خود اتکا کند استقلال بدون اتکا به این ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادی بدون استقلال را به آزادی وارداتی که جز بردگی و هضم شدن در نظام استکباری جهان نخواهد بود تشبیه میکردند. از نظر ایشان تعریفی از استقلال که مبنای اسلامینداشته و با جمهوریت نظام سازگار نباشد تعریف درستی نمیتواند باشد.
«دکترین استکبارستیزی» امام خميني(ره)
یکی از مشخصههاي بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) تلاش برای وارد کردن واژهها و مفاهیم قرآنی و اسلامیدر ادبیات سیاسی انقلاب اسلامیبود که ازجمله مهمترین آنها واژه استکباراست. حضرت امام(ره) از همان آغاز نهضت، نوک حمله تهاجم خود را به سوی استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار نشانه رفت و نهضت اسلامی خود را مبتنی بر «دکترین استکبارستیزی» بنیان نهاد. آموزههاي قرآنی یکی از مهمترین اهداف ارسال انبیاء و اوصیاء الهی را در طول تاریخ شمرده میشد. حضرت امام(ره) تنها در مقام توصیف ویژگیهای استکبار جهانی باقی نمیماند و با بصیرت و آگاهی و شجاعت تمام آمریکای جنایتکار را به عنوان راس استکبار جهانی معرفی و مورد خطاب قرار میدهد. رهبر کبیر انقلاب اسلامی با فریاد برآوردن آنکه «همه بدبختی ما از آمریکاست» از خوی تجاوزطلبی و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار چنین سخن گفت: «خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با نمیدانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها میخواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند.» (صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۶۰، ۴/۸/۱۳۵۸)
حضرت امام(ره) در طول مبارزه و بالاخص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام اسلامیکه نظام استکبار جهانی بطور تمام قد در برابر نهضت اسلامی ملت ایران قرار گرفت و آن را بزرگترین تهدید قلمداد کرد، به تبیین ابعاد و شاخصههاي دکترین استکبارستیزی پرداختند که مهمترین آن را میتوان در ذيل يادآوري و مورد مطالعه قرار داد:
۱- الهی بودن: یکی از مولفههاي مهم مبانی اندیشهای حضرت امام(ره) مساله مبارزه با استکبار، مساله ماهیت الهی مبارزه و قیام برای خداست. تاریخیترین سند مبارزاتی حضرت امام(ره) با آیه شریفه «قل انّما اعظکم بواحده أن تقومواللّه مثنی و فرادی» آغاز میشود. ایشان در ابتدای پیام که خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانیون نوشتهاند آوردهاند: «خدای تعالی در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظههایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است... خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامیرا زیر نفوذ دیگران درآورده.» (صحیفه امام، ج۱، ص ۲۱، ۱۵/۲/۱۳۲۳)
۲- سازش ناپذیری: ایشان امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکبار را نفی میکند و آن را نافی عزت مسلمین میداند. ضمن آنکه این حرکت را ثمربخش ندانسته و بر این باور است که استکبار از موضع خود کوتاه نخواهد آمد. این نگاه برآمده از آموزههاي قرآنی است که خداوند در شرح وضعیت جبهه حق و دشمنان آن بدان اشاره کرده است. وامروز ما شاهد اين آيندهنگري حضرت امام خميني(ره) ميباشيم و آن هم در قضيه انرژي هستهاي و مذاكرات مستمرايران با گروه ۱+۵ است كه با مواضع متزلزل آمريكا و هم پيمانان ايشان مواجهيم!
امام و آمریکا
رابطه با آمریکا همواره موضوع مورد بحث سیاست خارجی ایران بوده و هست. حضرت امام خمینی(ره) آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و معتقد بودند تا زمانی که آمریکا آدم نشود یعنی روشهای غلط و سلطهجویانه خود در برخورد با دیگران و با جمهوری اسلامیایران را تصحیح نکند نمیتوان با این کشور رابطه برقرار کرد. البته نگاه حضرت امام به سلطهجويی ابرقدرتها منحصر به آمریکا نبوده و ایشان از بدو پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران جنگ سرد با طرح شعار اصولی «نه شرقی نه غربی» سلطهجویی هر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی (سابق) را مطرود میدانستند و این به دلیل اعتقاد ایشان به حفظ استقلال نظام الهی ایران بود.
نگاه امام خميني(ره) به تمدن جديد غرب
امام آثار تمدن جدید غرب را یکدست نگرفته، بلکه آنها را قابل انفکاک از هم دانستهاند. و لذا در مواجهه با آن نیز از کلینگری اجتناب کرده و برای مواجهه با دو رویه متفاوت غرب، راهحلهاي خاص ارائه میکند. به عبارت دیگر، وی نه همچون غربزدگان، در صدد پیوند همهجانبه با غرب است و نه همچون غربگریزان، درصدد طرد و نفی کامل هر آنچه غربی است؛ بلکه راهحل خاص با ویژگیهای خاص دارد.
امام تنها راهکار مواجهه مسلمانان از جمله ملت ایران با دو رویه غرب را در بازگشت به اسلام جستوجو مینماید؛ چراکه در قرائت و تفسیر ایشان از اسلام، مبانی دینی در عین سازگاری با نواندیشی و دستاوردهای پیشرفته و مدرن انسان در هر جا و هر زمان و تلاش در جهت توسعه و ترقی اندیشه و عمل بشر در ابعاد مادی و معنوی، با هرگونه انحراف و انحطاط انسان در جامعه مخالف بوده و از اینرو، با تمام قدرتهایی که به دنبال استثمار و بهرهکشی از انسانها در جهات نادرست و انحرافی میباشند، مقابله مینماید. و این، همان چیزی است که مسلمانان در مواجهه با غرب بدان نیازمندند تا بتوانند در عین بهرهمندی از دستاوردهای پیشرفته و متمدن انسانی، از سلطه و هژمونی، قدرت مداران غربی نیز در امان باشند.
آنچه امام در اخذ دستاوردهای مدرن غرب همواره آن را مورد توجه قرار داده و از آن گریزان است، این است که مبادا اخذ این دستاوردها به یکی از موارد زیر منجر شود:
۱- سلطه سیاسی: بزرگترین واهمه ایشان در اقتباس از غرب، این است که این امر منجر به سلطه سیاسی، نظامی، اقتصادی و... آنان بر ما بشود و لذا در اشاره به این مطلب میگویند: «مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفا به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است.» (امام خمینی، صحيفه نور، ج ۲۱، ص ۹۰)
۲- از خود بیگانگی: یکی دیگر از دغدغههاي امام در اخذ تمدن جدید غرب، این است که رویکرد به غرب باعث خودباختگی ملل اسلامی بشود و در نتیجه این رویکرد، آنها خود را فراموش کرده و برای همیشه خود را وابسته و محتاج به غیر بدانند؛ چنانکه از نظر ایشان، این امر درباره ایرانیان چنین بوده است و لذا امام در اشاره به این مساله میگویند: «افسوس که ما از اروپايیان چنان وحشت کردیم که یکسره خود را باختیم و... گمان کردیم که اگر مملکتی در سیر طبیعی پیشرفت کرد، در سیر حکمت الهی نیز پیشقدم است و این از اشتباهات بزرگ ما بود.» (امام خمینی، کشفالاسرار، ص ۳۴) و همین امر باعث همه گرفتاریها و بدبختی مسلمانان گردید.
بنابر این، ایشان تاکید میکنند که ما در عین استفاده از آثار تمدن دیگران، نباید مجذوب آنها شده و خود را فراموش کنیم. آنها اگر در بعد مادی پیشرفت کردهاند، فرهنگ اسلامی ما در هر دو بعد مادی و معنوی پیشرفت و سعادت مسلمانان را تامین نموده است حتی در دنیای امروز نیز در حالی که دنیای صنعتی آنها میخواهد «جامعه بشری را نظیر یک کارخانه بزرگ صنعتی اداره کند»، اسلام با توجه به اینکه «جامعه ها از انسانهایی تشکیل شده است که دارای بعد معنوی و روح عرفانی است. در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و غیره، به تربیت انسان براساس ایمان به خدا تکیه میکند و در هدایت جامعه از این بعد، بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل میکند.» (امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴ ، ص ۱۹۰)
۳- مفاسد و انحرافات اخلاقی: یکی دیگر از جهاتی که امام در اخذ تمدن جدید غرب آن را مورد توجه قرار داده است، طریقه استفاده از آن دستاوردها و مفاسد موجود در آن میباشد و لذا در انتقاد به طریقه اخذ دستاوردهای تمدن از سوی رژیم پهلوی میگویند: «کدام روحانی گفته است که ما با فلان مظاهر تمدن مخالفیم؟ شما مظاهر تمدن را وقتی در ایران میآید همچو از صورت طبیعی خارجش میکنید، که چیز حلال را مبدل به حرام میکنید.» (امام خمینی، صحيفه نور، ج ۱،ص ۷۶) بنابراین، به اعتقاد امام، اگر چه «در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است» (امام خمینی، صحيفه نور، ج ۴،ص ۸۵)؛ ولی فساد اخلاقی ناشی از آن که حتی خود غربیها از آن گریزانند، به هیچوجه پذیرفته نیست. و لذا هنگام اقتباس از دستاوردهای پیشرفته دیگران، این امر همیشه باید مورد نظر قرار بگیرد و از مفاسد و استفادههاي مفسدهدار اجتناب گردد.
جان كلام
امام در تدارک و آرایش نیروهای جبهه انقلاب در مقابل استکبار، از یکسو شناخت دقیق و درستی از فرزندان و سربازان بالقوه و بالفعل انقلاب در این قشر به دست میدهد و از سوی دیگر لغزش گاهها و خطرات ناشی از نفوذ و سلطه دشمن از این دریچه را بخوبی تشخیص میدهد. در جای جای سخن امام، مسئله تامین و تربیت نیروی انسانی خود یافته و دارای اعتماد به نفس و مسلح به دانش و تخصص و مبرا از خودخواهیها و نفسپرستیها به عنوان اصلیترین عامل ایجاد، بسط، تداوم و صیانت انقلاب رخ مینماید. صراحت، تکرار و تاکیدات حضرت امام در این زمینه تا به حدی است که لااقل در شرایط فعلی و برای این نسل، نیازی به ارائه موارد و نمونههای آن نیست.
باشد که این مشی امام، راهنما و راهبرد نظام و مسئولان جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن و مقابله با تهاجم همهجانبه غرب در عرصههاي گوناگون قرارگیرد و اظهارات و اقدامات خوشبینانه و سادهلوحانه بعضی از مسئولان و دستاندرکاران را که فکر میکنند مذاكره با غرب يعني حل همه مشكلات جامعه و ما ميتوانيم از اين رهگذر از خباثتهاي آنها رهایی یابیم، جای خود را به تبعیت از رهنمودهای امام(ره) و مقام معظم رهبري بسپارد، و با غلبه روحیه خودباوری و اعتماد به نفس و از طریق تکیه و تأکید بر مراکز داخلی و گسترش آنها دشمن را از دستیابی به آرزوهایش مأیوس کنیم . در دنياي امروز راه نهايي براي مبارزه با دشمنان ايران زمين، جهان اسلام و تحقق صلح و عدالت در سراسر جهان تكيه بر انديشههاي امام خميني(ره) است كه محور آن را مبارزه با نظام سلطه و نفي هرگونه وابستگي و دلبستگي به بيگانگان است. هر چند كه نظام سلطه با ادعاي ناجي و رهايي بخش بودن كشورها از مشكلات اقتصادي و امنيتي سعي در پنهانسازي اين حقيقت و اجراي ابعاد جديدي از نظام سلطه است.