يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۳
کد مطلب : 103519
عضو گروه جهادی در گفت‌وگو با سیاست روز:

هم محرومیت‌زدایی می‌کنیم و هم زندگی

فصل تعطیلات که می‌شود اردوهایی برای برطرف کردن نیازهای مناطق محروم کشور برپا کمی‌شود، از ساخت مسجد و مدرسه تا راه، آب و فاضلاب و کارهای فرهنگی و ایدئولوژیک، کم‌کم به نوروز نزدیک می‌شویم، برای بسیاری از جهادگران نوروز فرصتی است برای کمک به قشرهای ضعیف و سر و سامان دادن اوضاع مناطق محروم، بر همین اساس از این پس تا نوروز روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه با جهادگرانی که برای محرومیت‌زدایی فعالیت می‌کنند همکلام می‌شویم. بخوانید ماحصل نخستین گفت‌وگو را:
هم محرومیت‌زدایی می‌کنیم و هم زندگی

ابتدا خودتان را معرفی کنید سپس درباره آشناییتان با اردوهای جهادی بگویید از چه زمانی شروع شد و چند اردو رفته‌اید؟
مسعود کیوان فارغ‌التحصیل موسسه نفت دانشگاه علوم تحقیقات هستم. اردوهای جهادی مربوط به دانشگاه و بسیج دانشجویی است و من از زمانی که با بسیج دانشجویی آشنا شدم چند اردو رفتم. اما از آنجایی که این آشنایی مقارن شد با اتمام تحصیلاتم در قالب تشکلهای دانشجویی نمی‌توانستم کار را ادامه دهم، افرادی هم‌گروه و هم‌فکر با هم و البته با افکار سیاسی متفاوت از سال۹۳ یک گروه جهادی را ثبت کردیم به نام گروه جهادی محلات و در محلات به سفر استانی می‌رفتیم و بسیج شهرستان و بسیج استان را ثبت کردیم و فعالیت داشتیم. از آن زمان تغییر ماهیت دادیم و وارد بسیج مدارس شدیم و از سال۹۳ فعالیت خودمان را در محله‌ها شروع کردیم. 

یعنی در دانشگاه فعالیت‌های اولیه شکل گرفت و بعد فعالیت‌ها زیاد شد.
بله، ابتدا که در دانشگاه گروه را تشکیل دادیم فقط با دانشجویان کار می‌کردیم تا رسیدیم به فارغ‌التحصیلی دانشجویان و افراد یکی یکی داشتند متاهل می‌شدند و در غالب خانوادگی نمی‌توانستیم کار بکنیم آمدیم با تغییر ماهیت محلات فضا را بازتر کردیم که با جامعه هدف مختلف بتوانیم فعالیت کنیم.
گروه تخصص‌محور بود، یا به صورت نیاز استانی می‌رفتید که هر استان چه احتیاجی دارد و در آنجا فعالیت می‌کردید حتی نیازهای کوچک.
ما برای اینکه بتوانیم نیازهای هر منطقه را مرتفع کنیم آمدیم برای هر منطقه‌ای یک دوره پنج ساله انتخاب کردیم. ۵ سال اول که تمام شد، ۵ سال دوم را شروع کردیم، ابتدا ما ۶ ماه برای شناسایی منطقه تلاش می‌کردیم تا بتوانیم نیازها و کمبودهای آن را برطرف کنیم رسیدیم به جایی که در یک محل ۱۱-۱۰ روز می‌ماندیم تا به صورت تخصصی کار را شروع کنیم و آشنایی ما به حدی رسید که افراد را به اسم کوچک صدا می‌زدیم. 

کدام استان را انتخاب کردید؟
استان ایلام شهرستان آبدانان بخش کلات را. 

کسی این منطقه را به شما معرفی کرد یا خودتان شناسایی کردید؟
در موقعی که دانشگاه بودیم هرکس با توجه به نیازهای منطقه خودش محلی را انتخاب کرد و تیم برای شناسایی رفت، ما برای شناسایی به چهار محال رفتیم در آخر دسته‌جمعی به استان ایلام منطقه آبدانان رسیدیم و چون در منطقه آبدانان که شهید رضایی‌نژاد شهید هسته‌ای را داشتیم و تصمیم گرفتیم که از آنجا شروع کنیم و اولین‌بار هم بالای سر قبر این شهید رفتیم و یک محل را برای زندگی انتخاب کردیم و در آنجا شروع به کار شدیم. 

در ابتدا آن منطقه چه شکلی بود و چه پروژه‌هایی را برای آنها تعریف کردید؟
بخش اول که انتخاب کردیم یعنی استان ایلام همسایه استان خوزستان است در آنجا اگر مشکل کشاورزی حل می‌شد منطقه محروم نبودند اکنون ضریب محرومیت ۸ دارد و جنوب ایلام که بخش محروم آن استان بود را انتخاب کردیم و اولین سوالی که از ما می‌شد این بود که این منطقه دور افتاده و محروم را چگونه افراد تهران پیدا کردند. یواش یواش کمبودها را شناسایی کردیم و شروع به کار شدیم. 

دقیقا چه مشکلی داشتند یعنی از لحاظ منطقه چه محرومیتی داشتند مثلا امکانات کمی داشتند، جاده نداشتند، چه کمبودهایی داشتند.
ما آمدیم بررسی کردیم دیدیم که یک سری از مشکلات که کار اداری دارد از طریق تهران حل می‌شود در آن روستا ۳۰۰ نفر زندگی می‌کنند یعنی ۹۰ خانوار البته مهاجرت آنها زیاد بود، آنها بیشتر به سمت اندیمشک زیاد می‌رفتند چون نزدیک استان خوزستان بودند تا اندیمشک ۵/۱ ساعت فاصله داشتند، یکی از مشکلات آنجا برق بود به علت گرمای شدید ۵۵ درجه و خشکی و بی‌آبی زیاد مشکلی که داشتند این بود که اولین نفری که در آن روستا کولر روشن می‌کرد دیگر بقیه نمی‌توانستند از برق استفاده کنند، مثلا اگر فردی کارش جوشکاری بود نمی‌توانست در آنجا کار بکند و برای بررسی این مشکل با توانیر تهران مکاتبه کردیم و توانیر ۲۰ میلیون تومان به ما کمک کرد و برخی از مشکلات را از طریق کمیته امداد تهران بررسی کردیم بعضی از دانشجویان آنجا دانشگاه آزاد درس می‌‌خواندند که ما با رایزنی ‌توانستیم برای آنها تخفیف بگیریم ابتدا از مسجد روستا شروع کردیم که اسم مسجد داشت ولی هیچ شباهتی به مسجد نداشت. امکانات آنجا خیلی ضعیف بود گفتیم مسجد روستاها را اول کمی آباد کنیم سرویس بهداشتی برای آنجا بنا کنیم که هم پاتوق خوبی برای خودمان و هم برای آن روستا باشد، بعد آمدیم روی بهداشت منطقه کار کردیم. روستا خانه بهداشتی داشت که فقط اسمش خانه بهداشت بود و هیچگونه وسایل بهداشت و درمان در آنجا وجود نداشت فردی را که مسئول آنجا کرده بودند فقط به اسم نگهبان بود و چیزی از پزشکی سردرنمی‌آورد. آمدیم خانه بهداشت را روبه‌راه کردیم و وسایل دارو و درمان هم برای آنجا تهیه کردیم. 

پزشک هم آوردید؟
بله، پزشک هم هفته‌ای دو روز به آنجا می‌آمد و بعد تلاش کردیم پزشکان متخصص و زنان هم به آنجا بیاید. مساله دیگر مشکل فاضلاب روستا بود که از بالای روستا سرازیر می‌شد و در محلی پایین روستا جمع می‌شد، ابتدا می‌خواستیم این مشکلات فاضلاب را برطرف کنیم تا اینکه بتوانیم با روستاییان ارتباط برقرار کنیم همه افراد لباس کار پوشیدیم چه روحانی، چه غیرروحانی وقتی که مشکل فاضلاب و لجن‌زار آن منطقه را حل کردیم روستاییان را به خود جلب کردیم و توانستیم با آنها رابطه برقرار کنیم و مردم توانستند به ما اطمینان کنند.
گفتیم ما آمده‌ایم اینجا تا این مشکلات را با همدیگر حل بکنیم یک قسمتی از کوچه و محل را آسفالت کردیم و مسیر مسجد آباد شد تا بتوانیم با همدیگر ارتباط برقرار کنیم.
مشکل دیگر مشکل مصالح بود، برای بار اول که مصالح را آوردیم دو هفته طول کشید تا شروع به کار کنیم. بعضی آنها هم منتظر جرقه اولیه بودند و بعد از آن مدرسه را شروع کردیم تا بتوانیم برای اسکان خودمان از مدرسه استفاده کنیم. مدرسه آنجا از لحاظ استحکام خوب بود ما از لحاظ زیباسازی و بهسازی روی آن کار کردیم آن مدرسه ابتدایی بود برای درس راهنمایی و دبیرستان به مرکز بخش می‌رفتند. مشکل اصلی آن محل قبرستان بود که می‌خواستند گورستان را با دیوارکشی از روستا جدا کنند ما هم مصالح را فراهم کردیم و خود روستاییان شروع به کار کردند تا مشکل را مرتفع کنند. 

هر اردوی جهادی شما چقدر طول می‌کشد یعنی اولین اردویی که می‌روید می‌گویید ۱۰ یا ۱۵ روز طول می‌کشد یا می‌گویید می‌مانیم تا کار تمام شود...
اردوهایمان جوری نیست که دائما در یک محل باشیم، پروژه‌ای را با خود مردم شروع می‌کنیم و بعضی از بچه‌های ما با منطقه رفت و آمد دارند تا وسایل را تهیه کنند. ولی یک سری از کارها هست که مدت‌دار است که آن مربوط به تابستان می‌شود. که ۵۰ تا ۵۵ نفر یک کار را شروع می‌کنیم که می‌آیند ۱۰ تا ۱۵ روز در منطقه می‌مانند و برمی‌گردند ولی آن جوری نیست که وقتی برگشتیم کار تعطیل شود، یک عده که اهل منطقه هستند پیگیر کار هستند و با روستا و منطقه رفت و آمد دارند. 

یعنی دائما از تهران نمی‌روید که دارای یک هزینه مضاعف باشد. بلکه اهالی منطقه کار را ادامه می‌دهند؟
بله، بیشتر اهالی منطقه و حتی روستاییان را به کار مشغول می‌کنیم و با منطقه از آن اهالی ارتباط برقرار می‌شود و به آنها یاد می‌دهیم که کار را پیگیری کنند در آن صورت خودشان پیگیر کار هستند.
هر منطقه‌ای یک سری ظرفیت‌های اقتصادی دارد که بتواندجمعیت آن حفظ شود. در منطقه‌هایی که می‌روید چه کارها و ظرفیت‌هایی انجام شده که مردم بتواند به روستا بازگرداند.
برای روستایی که رفتیم باید بگویم، مشکل اصلی آن منطقه آب و خشکسالی است برای رفع این مشکل کارهایی را انجام دادیم، در آن منطقه حدود ۶-۵ سال خشکسالی بوده، بحث اصلی روستا کشاورزی دیم است چون منطقه‌ای نیست که با آبیاری کشاورزی کنند و بستگی هم به بارندگی دارد ما مشکل آب را خیلی پیگیری کردیم حتی نماینده مجلس ایلام را به آن روستا آوردیم چراکه مشکل این است که آب در خوزستان گیر کرده و آب باید از خوزستان به ایلام بیاید. 

البته خود خوزستان هم مشکل کم‌آبی دارد.
مشکل اصلی آب خوزستان از طریق سد حل می‌شود و آب سد اگر از استانی به استان دیگر بخواهد برود باید رایزنی شود ما با قرارگاه رایزنی کرده‌ایم که آب را در یک استخر جمع‌آوری کنند و از آنجا در منطقه توزیع شود. 

یعنی حفر چاه و کارهای دیگر نمی‌شود انجام داد.
نه این منطقه خشکی است و هیچ کاری نمی‌شود انجام داد من عکس‌های منطقه را همراه نیاوره‌ام در آن صورت شما متوجه می‌شدید که چگونه است. یک کار دیگر که انجام دادیم این بود که شناسایی کردیم گیاه سدر در آن منطقه خوب رشد می‌کند اگر بتوانیم سدر را پرورش دهیم. 

جهادگر‌ها از این دانش برخوردارند که مثلا بتوانند مردم را در زمینه‌های مختلف برای درآمدزایی راهنمایی کنند مثل همین گیاه سدر؟
ما اولین‌بار که رفتیم یک گروه تخصصی خاص نبود ولی در دوره‌های بعدی توانستیم از گروه‌های متخصص برای کشاورزی سنتی منطقه نیرو برده و این کشاورزی به کشاورزی صنعتی تبدیل شود تا بتوانند بهره‌وری بیشتری انجام دهند، در روستا فردی را هم داریم که خودشان در منزل خودش یک استخر زد اگرچه کوچک بود ولی تلاش کرد از همان استخر کوچک آب کشاورزی خود را تامین کند، اکنون از بالا که به منطقه او نگاه کنید تنها نقطه سبز این روستا، اطراف خانه آن فرد است که حداقل نیازهای مصرفی خودشان را برطرف می‌کنند. البته اولین بار برای مهار آب از پلاستیک استفاده می‌کرد و باتلاش فراوان توانست کار را انجام دهد. مسئله دیگری که باید به آن پرداخته شود پرورش مرغ است که در آنجا خوب جواب می‌دهد چون منطقه آبدانان یکی از مراکز تولید مرغ ایلام است که با هماهنگی وزارت کشاورزی امیدواریم تولید پرورش مرغ در آنجا وسعت پیدا کند. 

اولین بحثی که به ذهن مردم می‌آید بعد از شنیدن برنامه‌ریزی که جهادگرها برای محرومیت‌زدایی دارند می‌رسد این سوال است که این افراد زندگی‌ شخصی خود راچطور اداره می‌کنند؟ در حالی که به صورت جهادی خدمت می‌کنند و پول هم نمی‌گیرند؟ در صورتی که کار و خانواده دارند این را چگونه هماهنگ می‌کنید که مشکلی برایتان پیش نیاید؟
ما یکی از مسائلی که در اردوها داریم این است که در اردوها همراه خانواده هستیم و خانواده‌های خودمان درگیر کار هستند ما در میهمانی‌هایی که داریم با خانواده‌های خودمان درباره مسائل بحث می‌کنیم. این طور نیست که ۵ سال کامل شبانه‌روز به صورت مداوم در آن منطقه باشیم ما زندگی عادی و منافع خودمان را داریم مانند یک سایت تلگرامی کار می‌کنیم و مسائل را با هم مطرح می‌کنیم.
اگر می‌خواهیم با فردی مسئله را پیگیری کنیم با آن دوستم می‌گویم که می‌شود شما آن مسئله را پیگیری کنید ما حدود ۱۵-۱۰ روز در منطقه هستیم و مسائل را بررسی و موشکافی می‌کنیم و ۲۸ تا ۲۷ روز از هر ماه جزء تعطیلی‌ها بر سر کار و زندگی هستیم و از دور نظارت داریم، با برنامه‌ریزی هدفمند می‌شود کارها را پیش ببریم. 

اگر این منطقه تمام شود به سراغ منطقه دیگر می‌روید؟
ما روستایی را داریم تجهیز می‌کنیم برای محل استقرار خودمان و کارمان را داریم در آنجا گسترده‌تر می‌کنیم. 

اگر کسی بخواهد به گروه جهادی شما بپیوندد از چه طریقی می‌تواند شرکت کند؟
از طریق تلگرام. اینستاگرام. شماره ‌تماسمان هست اگر بخواهند در آن منطقه‌ای که علاقه داشتنه باشند می‌توانند فعالیت کنند.

https://siasatrooz.ir/vdcgqw9qyak9zn4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی