حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، عصر روز دوشنبه مورخ ۱۶ تیر۱۳۹۳ در دیدار مسئولان، کارگزاران و جمعی از مدیران ارشد دستگاههای مختلف کشوری و لشگری، ضمن بیان نکاتی بسیار مهم در زمینه مسائل داخلی و خارجی، تلاش پیچیده و چند جانبه برای ایجاد اختلال در محاسبات مسئولان و دستگاههای جمهوری اسلامی را مهمترین هدف کنونی استکبار بویژه آمریکا خواندند و با اشاره به اوضاع حساس منطقه و جهان و قرار گرفتن در یک پیچ حقیقی تاریخی تأکید کردند: جمهوری اسلامی بر مبنای عناصر اصلی محاسبات عقلانی خود یعنی «اعتماد به پروردگار و سنن آفرینش» و «شناخت دشمن و بیاعتمادی به او»، راه پرافتخار خود را با تکیه بر مردم، بهرهگیری از تجربهها و تلاش و مجاهدت پیگیر برای تحقق آرمانهای ملت ادامه میدهد.
رهبر انقلاب اسلامی در این سخنرانی به شعار دولت یازدهم، یعنی «اعتدال» اشاره کردند و افزودند: اعتدال شعار بسیار خوب و مورد تأیید است زیرا افراط همواره محکوم است.حضرت آیتالله خامنهای یک سفارش به دولت درخصوص شعار «اعتدال» کردند و گفتند: مراقب باشید که برخی در صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال، جریانهای مؤمن را کنار نزنند زیرا همین جریان مؤمن است که در مواقع خطر زودتر از همه سینه سپر میکند و در مشکلات نیز، دولت را به طور واقعی کمک میکند
ایشان تأکید کردند: اعتدال همان اسلام است. یعنی مقابله شدید با کفار و مهربانی با یکدیگر، یعنی امر به معروف و نهی از منکر. اعتدال به این معنا نیست که از کارهایی که جریان مؤمن، احساس وظیفه میکند، جلوگیری کنیم. اکنون این قلم با توجه به بیانات رهبرمعظم انقلاب درخصوص اعتدال؛ نکاتی را یادآورمی شود : یکم) معناي«اعتدال» ، بهرهگيري از تمام ظرفيتهاي سياسي و اجتماعي براي پيشبرد امورات جامعه است. موضوعي كه با توجه به روندها و فعاليتهاي موجود در اغلب جاها به هدررفت ظرفيتها و كشاندن آنها به واديهاي بيهوده يا پراكنده منجر شده است. «اعتدال» نبايد به معناي «كوتاه آمدن»، «عقبنشيني» و «از دست دادن منافع» تعبير شود بلكه به معناي بهرهگيري از بهترين روش براي پيشبرد امورات و تحقق منافع مطرح باشد. جامعه ايران با توجه به تاريخ مفصل خود و همچنين فرصت انقلاب اسلامي از موقعيت منحصر بفردي برخوردار است تا تبلور درستي از ظرفيتهايش داشته باشد و اين به سياست و فرهنگ سياسي جامعه ايراني بر ميگردد.
دوم) اعتدال و ميانهروي فضيلتي است كه در بدايت امر ريشه در علم اخلاق دارد و به منزله جديترين بحث در علم اخلاق از آن ياد ميشود. يك فرد اخلاقي كه روش اعتدال را در اعمال و رفتار خود برگزيده است، پيوسته ميكوشد از رفتارهاي افراط وتفريطگونه و مواضع تند و مخرب دوري گزيند. حسابشده، خردورزانه و به قاعده عمل نمايد. همواره پايان فعل اخلاقي خود را محاسبه كند و به فرجام كار خود عنايت نشان دهد.
سوم) دولتمرد اعتدالخواه ميكوشد در سياستورزي بر محور عقلانيت عمل نمايد و عقل و تدبير و اميد را پشتوانه چرخه سياست خود قراردهد. ميكوشد از سخنان تنشزا و هزينهآور اجتناب ورزد و با فضاسازيهاي بيهوده و اظهارات شوكآور موجبات اتلاف منابع و سرمايه را فراهم نياورد. سياستي را برميگزيند كه به تخريب چهره ملي در ويترين جهاني منجر شود و اراده جهاني را عليه منافع ملي برنيانگيزاند. و بالاخره اينكه اعتدال به زعم دولتمرد اعتدالخواه قابليتي براي انتخاب و نتيجتا اتخاذ تصميم است.
چهارم) امروز جامعه ما بشدت نيازمند حركت به سوي "اعتدال" است. اعتدال بايد به بدنه جامعه تعميم داده شود و اعتدال بايد به يك فرهنگ تبديل گردد. اين هدف متعالي فقط هنگامي تأمين خواهد شد كه قواي سهگانه در تمام بخشها و اجزاء، تعادل در حرف و عمل را رعايت كنند و سپس براي تبديل ساختن "اعتدال" به فرهنگ رايج در جامعه برنامههاي عملي داشته باشند. اعتدال با شعار محقق نميشود، با عمل ميتوان اعتدال را در جامعه تعميم داد.
پنجم) دولت يازدهم میتواند ضمن استفاده از تجربیات مثبت دولتهای پیشین در جهت خلق فرصتهایی تازه بکوشد. آنچه که مسلم است راهبرد اعتدال میتواند قویترین عملکرد را داشته باشد چون همواره آرامترین حرکات حامل بیشترین نیروها بودهاند. حرکت آرام و پیوسته و البته فزاینده میتواند نیروی خردورزی و تدبیر را با خود داشته باشد تا ضعف شتابزدگی و پرت شدن از مسیر اصلی را نداشته باشد.
ششم) تدبیر و امید میتواند دو بال پرواز برای حرکت به سوی افقی آکنده از افتخار و سرافرازی باشد اگر فعل اعتدال را به خوبی در سیاست این سرزمین صرف کنیم. بنابراين اعتدال یک فرصت است فرصتی به وسعت ایران بزرگ تا کلیه افراد دلسوزی را که با قصد خدمت به مردم و نظام زیراین چتر وسیع جمع میشوند در برگیرد.
هفتم) ما برای گسترش گفتمان اعتدال باید «منطق گفتوگویی» را گسترش داده و اجازه دهیم که نویسندگان و اندیشمندان حوزههای مختلف علوم اجتماعی وانسانی در فضایی باز و آزاد از طریق رسانهها، دانشگاهها، مراکز، مؤسسات فرهنگی به گفتوگو بپردازند و ما را نسبت به واقعیت وجودیمان آگاه کنند.
ما باید بپذیریم که به تعبیر لوسین گلدمن روشنفکران و اندیشهوران علوم اجتماعی به عنوان «وجدان بیدار جامعه»، کسانی هستند که «حداکثر آگاهی ممکن» از جامعه و انسان را دارند. گفتمان اعتدال زمانی میتواند تداوم یابد و به سرمنزل مقصود برسد و خود را به عنوان گفتمان حاکم تثبیت کند که اندیشهورزان و روشنفکران و فعالان علوم اجتماعی و انسانی را به عنوان نیروهای اصلی و مولد این گفتمان بسیج کند و فرصتها و امکانات لازم برای آنها را مهیا سازد.
هشتم) گفتمان اعتدال نمیتواند بدون ورود به عرصه فرهنگ، جایگاه واقعی خود در سیاست را پیدا کند. من اگرچه میپذیرم که آنچه در صحنه عملی سیاست آشکار میشود فعالان سیاسی، سیاستمداران و بهطورکلی نیروهای درگیر در منازعات قدرت هستند، اما پشتصحنه مبارزه، رقابت جدی«منازعه بر سرفرهنگ» است. این فرهنگ است که اکنون به مساله تبدیل شده است. افراط، تفریط و اعتدال در جامعه ایران از درون فرهنگ تغذیه میشود. جامعه ایران به عنوان جامعهای با تاریخ چند هزار ساله و سرشار از نیروهای عاطفی و انسانی، نمیتواند سرنوشت سیاست را تنها به نیروهای سیاسی یا قواعد بازی سیاست بسپارد.
این جامعه بیش از هر چیز به فرهنگ تکیه دارد. گفتمان اعتدال دیر یا زود باید راه خود را در فرهنگ پیدا کند.
نهم) اعتدال، نه از خصلت رادیکال برخوردار است و نه محافظهکار. اعتدال، همان قرار گرفتن در طریق وسطا است، و طریق وسطا همان صراط مستقیم است. اعتدال، به رسمیت شناختن بافت و تافت متکثر و متنوع جامعه است. اعتدال، مطلق و قدسي نكردن خود و پندارهاي خود، و سيرت و صورتي شيطاني نبخشيدن به رقباي خود است. اعتدال، پرهیز از باورهای منجمد و متصلب، و پرهیز از انجماد و انبساطهای دفعی و فصلی سياسي و مرامي است. اعتدال، پرهیز از خشونت و تنش (درعرصه داخلی و خارجی)و پرهیز از دشمنسازی است. اعتدال، قانونمداری و اخلاقمداری و مردممداری است. اعتدال، هر چیز و هرکس را براساس استعدادها و شایستگیهای وجودی در جای مناسب خود قراردادن است.
دهم) در نظام جمهوری اسلامی مبنا، معیار و شاقول سنجش اعتدالگرایی، اعتقاد به اصل نظام اسلامی و آرمانهای انقلاب و اصول تفکری حضرت امام خمینی(ره) و اصل ولایت فقیه، و توجه به منافع ملی و عمل در چارچوب قانون اساسی است. در واقع انحراف از آنها به مفهوم افراط و تفریط و خروج از اعتدال شمرده خواهد شد. با توجه به سطور مذكور، هر جریانی که بخواهد «اعتدال» را مصادره و با رویکردهای متفاوت با اصول اساسی انقلاب، آرمانهای حضرت امام(ره) و نظام جمهوری اسلامی آن را تعریف کند این خود خروج از اعتدال خواهد بود.
یازدهم) مفهوم اعتدال به معنای محافظهکاری، سازشکاری وتسلیم دربرابر باج خواهیهای نظام سلطه و یا دست کشیدن از حقوق حقه ملت بزرگ ایران و از دست دادن استقلال و عزت نفس نیست، بلکه فرصتی جدید برای بازنگری و آسیبشناسی گذشته و پرهیز از تندرویهای غیرمنطقی هزینهآفرین و حرکت در چارچوب الگوی «عزت، حکمت و مصلحت» است. مفهوم اعتدال و گفتمان اعتدالگرایی نباید به معنای طرد و رد گفتمانهای قبلی فرض شود، بلکه باید آن را به نوعی اصلاحکننده، تکمیلکننده و برآیند همه گفتمانهای قبلی دانست که با درک شرایط زمانی و وضعیت موجود کشور مطرح شده است. البته آنچه که مسلم است توفیق این گفتمان نیز باید در فرایند شکلگیری دولت و در انجام امور به منصه ظهور در آید و درعمل موفقیت آن به اثبات برسد.
دوازدهم) در پهنای سیاست ایران، فارغ از دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب بودن، در میان ستیزها و سازشهاي مرسوم، گروهها و کسانی هستند که از تخالف منابع رزق ميجویند و خود را در جریانهای متضاد سیال ميبینند، این دو زیست بودن پدیده تازهای نیست و همیشه با زد و بندهاي غیراخلاقی یا به تعبیری رفتار ماکیاولیستی الفت داشته است، که باز تعریف و آسیبشناسی مفهوم اعتدال در فضای بطئی تجربه این رویه، ميتواند از استمرار تذ بذب سیاسی و بروز رفتارهای فرصتطلبانه قدری بکاهد. امیدواریم دولت اعتدال نصایح رهبری معظم انقلاب را نصبالعین قرارداده و در تحقق آنها کوشا باشند.