?>?>
اصل سیزدهم قانون اساسی
ايرانيان زرتشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليت هاي ديني شناخته مي شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آئين خود عمل مي كنند.
معرفی گزارش
شناسنامه گزارش
عنوان گزارش: تحليل مباني نظام جمهوري اسلامي ايران: تحليل مباني اصل سيزدهم قانون اساسي
شماره مسلسل: ۱۳۹۵۰۰۱۱
مولف: آيت الله عباس كعبي
تحقيق و تنقيح: علي فتاحي
ويراستار تخصصي: علي بهادري جهرمي
ویراستار ادبی: نامشخص
تاریخ انتشار: ۲۷/۰۲/۱۳۹۵
ویرایش: اول
تاریخ بروزرسانی: نامشخص
معاونت: نامشخص
دفتر: مطالعات نظام سازي اسلامي
شمارگان: نامشخص
تعداد صفحات: ۲۹ صفحه
ناشر: پژوهشکده شورای نگهبان
قیمت: نامشخص
منبع: درگاه الکترونیک پژوهشکده شورای نگهبان
در مقدمه گزارش اینگونه آمده است: از يك سو با نگاهي به نظام هاي سياسي مدرن مي توان دريافت كه شايد امروزه هيچ نظام حقوقي در دنيا وجود ندارد كه همه اتباع آن از منظر نژادي، زباني، قومي، ديني و مانند اينها تابع يك نژاد، يك زبان و يا دين واحدي باشند و بر همين اساس وجود اقليت ها در نظام هاي گوناگون اجتناب ناپذير است و همه دولت ها به نحوي با موضوع اقليت ها مواجه اند. در اين صورت بيشتر نظام هاي سياسي داراي اكثريت جمعيتي با عقايد، فرهنگ، زبان، دين و آداب و رسوم مشترك اند كه گروه هاي كوچكي براساس ويژگي هاي خاص از آن اكثريت متمايز مي شوند. چنانچه شاكله يك حكومت مبتني بر يكي از ويژگي هاي نژادي، قومي، زباني، ديني و مانند اينها استوار شده باشد، ظهور و بروز آن خصوصيت و در پي آن تبيين مسئله اقليت ها و جايگاه آنها در نظام سياسي امري مهم و ضروري تلقي مي شود. از سوي ديگر در دوره معاصر قوانين اساسي كه با هدف چارچوب بندي قدرت و پاسداري و صيانت از حقوق مردم در برابر اقتدارات حاكمان به عنوان عالي ترين سند حقوقي و سياسي يك كشور به تصويب مي رسد، به منظور ارتقاي جايگاه خود نسبت به موضوعات حقوق بشري، قواعد حقوقي مشخصي را در موضوع حقوق اقليت ها مدنظر قرار مي دهند. بر اين اساس از آنجا كه مقدمه و اصول گوناگون قانون اساسي هدف از ايجاد نظام جمهوري اسلامي ايران را تأسيس نظامي مكتبي بر مبناي عقايد اسلامي مانند ايمان به خداي يكتا و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او، وحي الهي و نقش بنيادي آن در بيان قوانين، معاد و نقش سازنده آن در سير تكاملي انسان به سوي خدا، عدل خدا در خلقت و تشريع، امامت و رهبري مستمر و نقش اساسي آن در تداوم انقلاب اسلامي، تأكيد بر تصويب قوانين و مقررات لازم الاجرا بر اساس موازين اسلامي و رسميت بخشي به دين اسلام و مذهب شيعه جعفري اثني عشري مي دانند، بررسي جايگاه اقليت هاي ديني ضروري و مهم است.
در گفتار اول از مبحث اول گزارش با عنوان اقليت هاي ديني اینگونه آمده است: واژه اقليت در لغت به معناي اندك بودن، كم بودن، قسمت كمتر، مقابل اكثريت و جمعيت يا گروهي كه داراي نژاد، مذهب يا آداب و رسوم خاصي باشند و نسبت به عموم مردم تعدادشان كم باشد، به كار مي رود. اقليت در اصطلاح به معناي گروه هاي كوچكي است كه در جوامع زندگي مي كنند و در خصوصيات و ويژگي هايي همانند دين، نژاد، رنگ، زبان و مانند اينها با يكديگر اشتراك دارند. به بيان ديگر، مقصود از اقليت قسمتي از افراد جامعه انساني است كه از منظر دين، زبان، نوع زندگي و فرهنگ با اكثريت جامعه متفاوت اند. از منظر حقوقي مي توان اقليت را گروهي از اتباع يك كشور دانست كه از لحاظ يكي از خصوصيات قومي، نژادي، ديني و مانند اينها از ساير مردم متفاوت و از لحاظ تعداد كمترند و همچنين قدرت حكومت را در دست ندارند. به بيان دقيق تر، اقليت به گروه هايي گفته مي شود كه با وجود داشتن تابعيت يك دولت از نظر ويژگي هاي مذهبي، قومي، زباني و مانند اينها متفاوت از اكثريت افراد كشورند، تعداد كمتري نسبت به اكثريت جمعيت كشور دارند و در موقعيت حاكميت هم قرار ندارند، هرچند به صورت ضمني، خصوصياتي دارند كه بين آنها و جمعيت اكثريت پيوندهايي برقرار مي كند. در مفهوم اقليت از اين منظر مي توان بين عناصر عيني و ذهني تفكيك قائل شد.
گفتار دوم: دين زرتشت
گفتار سوم: دين كليمي (يهودي)
گفتار چهارم: دين مسيح
در گفتار اول از مبحث دوم گزارش با عنوان مباني ديني اساسي سازي اديان زرتشتي، كليمي و مسيحي اینگونه آمده است: در مقام مطالعه مباني اصل ۱۳ قانون اساسي، اولين سؤالي كه به ذهن متبادر مي شود آن است كه چرا قانونگذار اساسي در مقام احصاي اديان شناخته شده تنها به سه دين زرتشتي، كليمي و مسيحي اكتفا كرده و به ساير اديان اشاره اي نداشته است. آيا اين موضوع در آموزه هاي فقه و كلام اسلامي ريشه دارد؟ با نگاهي به آثار فقهاي شيعه درمي يابيم كه كفار و غيرمسلمانان از حيث ارتباط با حكومت اسلامي و مسلمانان به دو دسته كلي اهل كتاب و غيراهل كتاب تقسيم مي شوند كه احكام تكليفي متفاوتي بر هر كدام از آنها بار مي شود.
اصطلاح اهل كتاب توسط فقهاي شيعه به دو طريق تعريف شده است. برخي فقها به بيان مفهوم اهل كتاب پرداخته و برخي از آنها به ذكر مصاديق اهل كتاب اكتفا كرده اند. در مقام بيان مفهوم اين اصطلاح بايد گفت كه اهل كتاب به آن دسته از غيرمسلماناني اشاره دارد كه خود را به يكي از اديان آسماني و يكي از فرستادگان الهي كه از ناحيه خداوند متعال مأمور هدايت انسان ها شده است، منسوب مي كنند؛ در حالي كه آن آيين با آمدن دين اسلام نسخ شده است. به بيان دقيق تر، مقصود از اهل كتاب، هر غيرمسلماني است كه به يكي از اديان الهي اعتقاد داشته، خود را از پيروان پيامبري از پيامبران الهي بداند و به يكي از كتاب هايي كه بر انبياي الهي نازل شده است، اعتقاد داشته باشد.
گفتار دوم: مباني ديني حقوق و آزادي هاي اقليت هاي ديني
بند اول: اهل ذمه بودن اهل كتاب
بند دوم: معاهد بودن اقليت هاي ديني
مبحث سوم: تكاليف و حقوق اهل كتابِ معاهد در حكومت اسلامي
گفتار اول: تكاليف اهل كتاب در حكومت اسلامي
گفتار دوم: حقوق اهل كتاب در حكومت اسلامي
بند اول: آزادي انجام مراسم عبادي و آزادي تعليمات ديني
بند دوم: آزادي احوال شخصيه
در جمع بندي گزارش اینگونه آمده است: اصل ۱۳ قانون اساسي در مقام تبيين جايگاه اقليت هاي ديني در نظام مبتني بر حاكميت شريعت اسلام است. بر اين اساس در مقام جمع بندي تحليل و بررسي مباني فقهي و كلامي اصل ۱۳ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مي توان گفت: اولاً مقصود از اقليت در ادبيات حقوقي گروهي است كه ويژگي هاي متمايزي از لحاظ ديني، مذهبي، قومي و