بچهتر كه بودم فكر ميكردم اگر ۱۸ ساله شوم دريچههاي ورود به تكنولوژي و دانش به روي ما باز ميشود. از آن دست دانشآموزاني بودم كه در مدرسه دولتي درس ميخواندم و تمامي آموزشهاي خلاصه شده در چارچوب مدرسه را ميتوانستم ياد بگيرم.
دو دو تا چهارتاهايي كه نه به جايي ميرسيد و نه قرار بود كه مرا به جايي برساند. در روزهاي قبل كنكور، معلمي داشتيم كه به ما ميگفت شما بايد همين اطلاعات تئوري را خوب بخوانيد تا بتوانيد به دانشگاه وارد شويد.
به دانشگاه كه وارد شويد اوضاع متفاوت ميشود و ميتوانيد به داشتن آيندهاي بهتر اميد داشته باشيد.
همچون بسياري از دوستانم نسبتا بچه درسخوان بودم و در يكي از دانشگاههاي خوب تهران و آن هم از نوع سراسري قبول شدم.
رشتهاي كه در ممالك خارجي رشته مادر به حساب ميآيد اما در كشور ما تنها رشتهاي شناخته ميشود براي آنكه وقت جوانان را پر كند.
كه ذهنشان را درگير حساب و كتاب هايي كند كه آنها را چند صباحي از فكر آينده دور اندازد.
حال و احوال اين روزهاي دوستان دانشگاهيام را كه ميبينم يك قصه براي بيشتر آنها رخ داده است. يا ادامه تحصيل دادهاند يا ميخواهند ادامه تحصيل بدهند بلكم بتوانند شغلي مناسب تلاشهاي اين چند سالهشان در محيط دانشگاه يابند.
دوستاني كه اگر نگويم نخبه بودند اما از نظر بهره هوشي جزو برترينها بودند. برترينهايي كه عدهاي از آنها بار سفر را بر روي دوش انداختهاند و ميخواهند كوچ كنند.
به اميد فردايي بهتر كه با خود ميگويند شايد جايي ديگر مييابيم.
نااميدي از سيستم يكنواخت آموزشي كشور در مغز و استخوان وجودشان نفوذ كرده و با خود ميگويند براي كسي شدن بايد جاي ديگري را برگزيد.
روند آموزشي كشور بايد اصلاح شود
نايب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي با انتقاد از وضعيت حال حاضر تحصيل در كشور گفت: روند آموزشي كشور بايد اصلاح شود چراكه در حال حاضر جوانان تنها براي سرگرمي وارد دانشگاه ميشوند.
محسن عليمرداني در گفتوگو با سياست روز ادامه داد: در كشورهاي پيشرفته ۸۵ درصد رشتههاي دانشگاهي عملي است كه سبب ميشود فرد بعد از فارغالتحصيل شدن شرايط حضور در محيط كار را داشته باشد اما در كشور ما اين درصدها برعكس است بطوريكه ۸۵ درصد آموزش دانشگاهي ما نظري است.
نماينده مردم طارم و زنجان تصريح كرد: جوانان سرمايههاي كشور ما هستند كه بايد از اين سرمايهها به نفع نظام بهره بريم.
نايب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس با تاكيد بر آنكه در كشورهاي پيشرفته رشتههاي دانشگاهي كاربردي است، ادامه داد: رشتههاي تحصيلي ما كاربردي نيست، بايد اين وضعيت را اصلاح كنيم.
نماينده مردم زنجان و طارم اشاره كرد: مشكل ديگري نيز كه وجود دارد آن است كه در كشور ما تعداد مهندسين بيشتر از تكنسينهاست در حاليكه در دنيا اين آمار متفاوت است به نحوي كه در ژاپن به ازاي هر يك مهندس ۹ تكنسين وجود دارد.
عليمرداني توضيح داد: ضرورتي ندارد كه تمام جوانان بعد از دوره دبيرستان وارد دانشگاه شوند چراكه ميتوانيم با برگزاري دورههاي فني - حرفهاي آنها را براي بازار كار آماده سازيم.
اين نماينده مجلس ادامه داد: براي مملكت ضرر دارد كه به بهانه دانشگاه از سرمايههاي مفيد كشور بهره نبريم. وي توضيح داد: در حال حاضر دانشگاههاي كشور ما به عنوان يك سرگرمي براي نسل جواني به شمار ميآيد كه چهار سال از وقت مفيد زندگانياش را در آن ميسوزاند چراكه دانشهاي نظري آموخته شده در محيط آكادميك برايش كارساز نيست.
نايب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس همچنين تاكيد كرد: بايد ارتباط دانشگاه و صنعت بالاتر رود تا دانشجويان فارغالتحصيل براي ورود به محيط كار مشكلي نداشته باشند.
چه ميتوان كرد؟
اگرچه وضعيت اين روزهاي سيستم آموزشي كشور به هيچوجه شايسته نيست اما كارشناسان معتقدند اگر بتوانيم خط پاياني براي موازي كاريهاي موجود بكشيم ميتوانيم به بهبود اين شرايط در آينده نزديك اميد داشته باشيم.
در همين راستا ميتوانيم از تجارب مثبت كشورهايي استفاده كنيم كه در زمينه توليد علم و ثروت در جهان جايگاه خوبي دارند.
تجاربي كه به ما نشان ميدهند در حال حاضر در بسياري از موارد آموزشي و فرهنگي دچار موازيكاري شدهايم؛ به نحوي كه همان كاري را كه وزارت علوم انجام ميدهد در وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارشاد نيز صورت ميپذيرد.
اما در كشورهايي كه داراي نظام هماهنگ هستند موازيكاري وجود ندارد.
در همين راستا برخي كارشناسان آموزشي معتقدند ميتوان با ادغام وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش بسياري از مشكلات نظام آموزشي و مسائل فرهنگي جامعه را حل كرد و از موازيكاري جلوگيري كرد.
اعتقادي بر اين اصل استوار است كه در حال حاضر اقداماتي كه در وزارت ارشاد صورت ميپذيرد در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش نيز صورت ميپذيرد در حالي كه ميتوان اين ۳ وزارتخانه را ادغام كرد.
اگر بخواهيم يك نمونه ساده براي اين موازيكاريها دريابيم موردي نيست مگر نحوه آموزش زبان انگليسي در مدارس و دانشگاههاي كشور.
زبان انگليسي را به عنوان مثالي ميآوريم كه به عنوان يك زبان بينالمللي هر فردي بايد آن را آموخته باشد اما در كشور ما از دوره راهنمايي تا پايان دوره دبيرستان مگر اندك اطلاعاتي كه تنها ميتواند مرز انگيزههاي آموزشي يك فرد را قلقلك دهد.
اگر دانشآموزي بخواهد اين انگيزههاي قلقلك يافته خود را در محيط دانشگاه پيگيري كند تنها ميتواند مروري بر آموزشهاي سالهاي مدرسه خود داشته باشد. آموزشهايي كه نميتواند اين زبان بينالمللي را در حافظه دانشآموزان و دانشجويان اين كشور نهادينه سازد و در نتيجه افراد ناچارند براي فراگيري اين نياز عمومي راهي كلاسهاي برگزار شده از سوي نهادهاي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد شوند.
موسساتي كه تعدادشان اين سالها به مرزي رسيده است كه ميتوان قاطعانه گفت ديگر هيچ نظارتي بر نحوه عملكرد آنها وجود ندارد.
مثال سادهاي كه ميتوان به ساير امور آكادميكي كشور نيز تعميم داد.
حرف آخر
از محيط دانشگاه كنده شدم. نه اميدي بود و نه باوري به شدن؛ خواستم راهم را در جاي ديگري بيابم. ديدم نميشود. ديدم هر راهي هم كه بيابم آنچه كه بايد نيست.
ديدم وقتي گم شوي از مسير بايد دايره اشتباهات را چرخ بزني و چرخ بزني تا بلكم شانس بياوري و دروازه ورودي به مسير زندگي را دوباره بيابي. اين قصه، قصه نيست. اين قصه غصه است كه اكثر نيروهاي جوان كشورمان ناچارند در كوره راهها بيفتند.
كه بخش اعظمي از طراوات و شادابي خود را از دست بدهند تا بلكم بتوانند از پس اشتباهات قد علم كرده در برابرشان راهي را جستوجو كنند.
راهي كه نميگوييم نيست؛ كه نميگوييم وجود ندارد اما ميگوييم تا آن راه را شخص بواسطه فعل خواستن خود و تنها بواسطه فعل خواستن خود و نه هيچگونه برنامهريزي جامع دريابد، بخش اعظمي از نيروهاي تازه و نو نهادينه در كشورمان از بين رفته است. عقب افتادهايم از برنامههاي توسعه و پيشرفتي كه براي كشورمان در نظر گرفتهايم. بذر نااميدي از خواستن را در وجود جواناني انداختهايم كه حاضرند براي برافراشته بودن پرچم كشورشان جان بدهند.