يکشنبه ۲ تير ۱۳۹۸ - ۰۰:۱۶
کد مطلب : 109531

چرایی یک سرنوشت

محمد مُرسی اولین رئیس جمهور انتخابی مصر بعد از سرنگونی مبارک در سال ۲۰۱۱،روز دوشنبه ۲۷ تیر ماه ۹۸در جلسه...

محمد مُرسی اولین رئیس جمهور انتخابی مصر بعد از سرنگونی مبارک در سال ۲۰۱۱،روز دوشنبه ۲۷ تیر ماه ۹۸در جلسه دادگاه مربوط به پرونده «جاسوسی برای قطر» پس از کسب اجازه از قاضی دادگاه برای بیان دفاعیاتش درباره اتهام «جاسوسی برای جنبش حماس و قطر»، بیهوش شد سپس فوت کرد. دادستانی کل مصر دستور داده تا پرونده پزشکی ویژه محمد مرسی انتشار پیدا نکند.
مروری بر تحولات مصر نشان می دهد که جریان اخوان المسلمین یکی از جریان های قدیمی و ریشه ای بوده است که توانسته نه تنها در مصر بلکه در بسیاری از کشورها صاحب نفوذ و جایگاه مردمی شود. آنچه در فرایند رفتاری اخوان طی سالهای اخیر مشاهده می شود تلاش آنها از تبدیل شدن به جریانی اندیشه ای به جریانی در قالب قدرت است نمود عینی این امر را در تحولات مصر در سال ۲۰۱۱ می توان مشاهده کرد. در سال ۲۰۱۱ در حالی مردم مصر بویژه جوانان مصری برای سرنگونی سه دهه دیکتاتوری حسنی مبارک قیام کردند جریان اخوان تلاش نمود تا از این وضعیت برای رسیدن به قدرت سیاسی بهره گیرد. بر همین اساس در سال۲۰۱۲ در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری محمد مرسی از بزرگان اخوان کاندیداتوری خود را اعلام نمود ودر نهایت نیز با بیش از ۵۰ درصد آرا به عنوان اولین رئیس جمهور مصر پس از مبارک شناخته شد. مرسی در حالی قدرت را در دست گرفت که چند اصل اساسی در رفتارهای وی و شرایط مصر آن دوران قابل توجه است:
نخست آنکه جریان اخوان و شخص مرسی به جای توجه به مطالبات مردمی به سمت کارکردهای حزبی و توسعه نفوذ در منطقه گام برداشتند. اقدام برای پیروزی جریان اخوان در تونس ، لیبی، اردن، یمن، سوریه و... موجب شد تا اخوان که البته تاحدود زیادی از سوی ترکیه و قطر حمایت می شدند در مسیری گام بردارند که چندان تناسبی با روحیه انقلابی مردم مصر و البته روند انقلابشان نداشته است. این رویکرد غفلت از تحرکات قدرت طلبانه داخلی را به همراه داشت که در نهایت نیز به کودتای ارتش به ریاست السیسی در سال ۲۰۱۳ منجر شد.
این رویکرد سران مصر به ریاست مرسی را با اشتباهات محاسباتی مواجه ساخت که نتیجه آن را در مواضع منفی مرسی در سفر به تهران برای واگذاری ریاست جنبش عدم تعهد به ایران می توان مشاهده کرد که رفتاری مغایر با خواست ملت مصر مبنی بر توسعه روابط با الگویی موفق به نام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در همین حال در چارچوب تصور به قدرت رساندن اخوان در سوریه رسما نه تنها علیه نظام سوریه موضع گیری کردند که رفتارانها موجب دوری برخی از گروه های فلسطینی ساکن سوریه به مقابله با دمشق منجر شد. روندی که البته چندان نیاورد و با سرنگون شدن مرسی در سال ۲۰۱۳ و نیز آشکار شدن ماهیت اصلی عاملان بحران سوریه،جت این جریان به سمت جبهه مقاومت بازگشتی دوباره داشته اند. با تمام این تفاسیر اقدامات مرسی و جریان اخوان هزینه های بسیاری برای مصر و حتی جریان اخوان به همراه داشت که نتیجه آن نیز غفلت از ریشه گیری کودتا علیه دولت نوپای مصر پس از انقلاب ۲۰۱۱ مردم و اشتباهات محاسباتی حاکمان جدید مصر در چینش سیاست داخلی و خارجی بود که نتیجه نهایی آن نیز از دست دادن پشتوانه مردمی بود.
دوم انکه مرسی در طول یک سال حاکمیت خود ، سیاست خارجی مصر را نه بر اساس اصول مردمی که بر اساس منفعت قدرت تدوین کرد. خواسته مردم مصر از انقلاب رسیدن به استقلال واقعی و دوری از برخی رفتارهای سیاست خارجی بود. در این چارچوب مطالبه مردم در دو حوزه مطرح بود. اولا آنها خواستار دوری از آمریکا و رژیم صهیونیستی و سازشکارانی همچون عربستان بودند چنانکه در تظاهرات مردمی بارها پرچم های آنها به آتش کشیده شد و حتی به سفارت خانه های آنها حمله شد. آنچه مرسی در عرصه سیاست خارجی صورت داد نه تنها همسو با این خواست مردمی نبود بلکه مرسی اولین سفرهای خارجی خود را به عربستان و امریکا اختصاص داد و بر حفظ توافق کمپ دیوید با صهیونیست ها و حفظ روابط با این رژیم تاکید کرد. 

نویسنده: فرامرز اصغری

https://siasatrooz.ir/vdcgwy9qqak9zn4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی