ما امت برگزیدهایم، امتی که رسالتی سنگین را بر دوش دارد و این رسالت سنگین را باید به سرمنزل مقصود برسانیم.
انقلاب اسلامی با وجود خود، نماهایی را از واقعیات و حقایق دنیای پرآشوب و پرتلاطمی که باطل آنها را شکل داده است، به جهانیان آشکار ساخت و باعث باز شدن چشمان خواب آلود مردم آن شد. در این راه پرسنگلاخ رنجهای زیادی را کشیدهایم، عافیتطلبی و آسوده خاطری شیوه عشاق نیست، که اگر عافیتطلب و آسوده مرام بودیم، باز هم رنجهای دنیا دست از گریبان برنمیداشت.
و ما مردم ایران، مردمی که عشق به امیرمؤمنان سرتاسر وجودمان را پرکرده و لحظهای نمیتوانند از عشق به او دور شوند، مردمی که خود را فدای حسین بنعلی میکنند و مردمی که در انتظار ظهور مهدی زهرا(س) هستند، نمیتوانند آسوده خاطر باشند. رسالتی که بر دوش دارند، رسالتی که اگر به مقصد و مقصود نرسانند، تا پایان دنیا، در غم آن خواهند ماند خواهند سوخت و حسرت خواهند خورد که چرا کار را ناتمام گذاشتند.
اما این مردم، باران رحمت الهی را که از سرچشمه تشیع علوی بر سر و رویشان میبارد، ذرهای و لحظهای از خود دریغ نخواهند کرد. اگر ایران و انقلاب آن نبود، سرنوشتی بس شوم برای جهان اسلام و مسلمانان رقم میخورد.
نباید به آرمانهای انقلاب بیتفاوت بود و آنها را نادیده گرفت، اکنون هر چه دشمنی علیه ایران اسلامی شکل گرفته است، هر آنچه که علیه ایران میاندیشند که تفکری پلید و شیطانی است، به خاطر حقانیتی است که انقلاب اسلامی ایران همه را در خود دارد.
جنگ، جنگ حق و باطل است و سرنوشت این نبرد هم در دستان ابرمردان ایرانی است.
به این صلابت و شجاعت انقلابی باید بالید و آن را نباید سرکوب کرد. باید به دنیا حقانیت ایران اسلامی را نشان داد. اگر برای ماندگاری و ادامه این راه در دیگر کشورها و شهرها قربانی میدهیم در راه خدا، برای عشق حسین(ع)، برای آن که قرار بیقراری را به ما هدیه داده تا آمدنش را جشن بگیریم و فخر بفروشیم به عالمیان که او خواهد آمد و میآید تا ظلم یزیدیان زمان را پایانی بخشد و درد و رنج مظلومان را مرحمی باشد.
ما دیار خورشیدیم، باید این سرزمین خورشید را برای یگانه عالم هستی مهیا سازیم، ما از ورای آن دستمایههای شیطانی ظالمان به دنیا مینگریم، از آن بلندای معرفت و عشق، فتح بزرگ و نهایی نزدیک است، «انا فتحنا لک فتحاً مبینا».
فتحالمبین، دور نیست. نزدیکتر از آن چیزی است که تصورش را میکنیم. برای رسیدن به آن فتحالفتوح، همچنان باید به این راه رفته که صراط مستقیم است ادامه دهیم. «راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست.»
ما لشکر و سپاه اسلام هستیم و «هل من ناصر» حسینی را لبیک گفته ایم، هستند آنهایی که، شبانه از اردوگاه عشق گریختند و رفتند، اما، ما هستیم، حسین(ع) هست و راهش که ما را به منتقم خون حسین(ع) خواهد رساند.
از خوارج و یزیدیان زمانه ما را باکی نیست. وحشت به جان آنها افتاده از دلاورمردیهای سربازان ایران زمین. پرچم برافراشته قیام، بر زمین نخواهد ماند، استوار و به اهتزاز درآمده و سرانجام بر قله مقصود خواهد نشست. پس از هر سختی، آسانی است و همه اینها وعدهای است که خداوند به مؤمنان داده است. به آشفتگیهای دنیا و گوشهای که در آن ما نیز هستیم بنگریم، پیروزی از آن سپاه اسلام است. شک نکنید!