عربستان سعودي، کشوري که روابطش با ايران هيچگاه از يک ثبات و ماندگاري با دوام برخوردار نبوده است. اين کشور باسيستم پادشاهي که دارد و به خاطر جايگاه معنوي آن با وجود مکه معظمه و مدينه منوره از ويژگيهاي خاصي برخوردار است که براي همه مسلمانان جهان مهم است.
اما اين کشور با شيوه حکومتداري خود نتوانسته است با وجود چنين جايگاه معنوي و اين ظرفيت بالا، ميان مسلمانان جهان اتحاد و انسجام لازم را برپا کند و حتي در بسياري مواقع باعث ايجاد تفرقههاي بزرگي شده که چالشها و تنشهاي بسياري را به وجود آورده است.
وابستگيهاي شديد و سرسپردگي مقامات اين کشور به آمريکا مانع بزرگي بر سر راه اتحاد مسلمين در جهان است.
بسياري از اتفاقاتي که ميتوانست در حوزه جهان اسلام به نفع مسلمانان تمام شود با دخالتهاي مستقيم و غيرمستقيم، آشکار و پنهان حاکمان عربستان سعودي يا در نطفه خفه شده است، يا از سرعت آن کاسته شده و در زمان مناسب به نتيجه نرسيده است.
اين کشور به خاطر اعمال سياستهاي آمريکا در منطقه همواره سعي کرده است تا از خيزشهاي مردمي در کشورهاي اسلامي جلوگيري کند و به همين خاطر هزينههاي سنگيني را متحمل شده و هزينههاي زيادي را هم بر جهان اسلامي تحميل كرده است.
عربستان سعودي در اتفاقاتي که در چند سال گذشته در کشورهاي منطقه افتاد، نقش اساسي و مستقيم داشته است. اين نقشآفريني و دخالتهاي آلسعود علاوه بر اين که در تقابل و تضاد با خواسته مردم کشورهاي اسلامي است، به نوعي تقابل و ضديت با جمهوري اسلامي ايران نيز است.
رقابت ميان جمهوري اسلامي ايران و عربستان سعودي، آينده منطقه و جهان اسلام را تعيين خواهد کرد. آيندهاي که ميتواند در صورت نفوذ و تأثير هر چه بيشتر عربستان در کشورهاي اسلامي، تيره و تار شود و در صورت تأثير و نفوذ جمهوري اسلامي ايران، آيندهاي روشن همراه با استقلال ملل و کشورهاي اسلامي را همراه داشته باشد.
ايران اکنون به عنوان يک کشور انقلابي که تأثيرش علاوه بر ملتهاي مسلمان، ديگر آزادي خواهان جهان را تحت تأثير قرار داده است، به عنوان مانعي بر سر راه عربستان است.
جمهوري اسلامي ايران توانست با هر آنچه که عليه دولت و مردم سوريه از سوي عربستان و ديگر کشورهاي حامي او در منطقه تدارک ديده شده بود، ايستادگي کند و با حمايتهاي خود از مردم و بشار اسد، توطئهاي که عليه سوريه چيده شده بود خنثي كند.
عربستان از اين اتفاق بسيار ناخوشايند است. چرا که آلسعود نتوانسته است تاکنون يکي از کشورهاي همپيمان ايران در منطقه را سرنگون کند.
تولد داعش و پروبال دادن به اين گروهک جنايتکار تکفيري بنابر اعترافات هيلاري کلينتون وزير خارجه سابق آمريکا که در خاطراتش به آن اشاره کرده براي چنين زماني بوده است. اين گروهک تروريستي که با پولهاي نفت عربستان تأسيس شد، زماني به کار گرفته شد که خيزشهاي اسلامي آغاز شده بود.
شکست و جلوگيري از پيشروي اين گروهک تکفيري در سوريه، باعث شد نوک پيکان حملات آن با کمي تغيير جهت به سوي عراق نشانه رود.
عراق نيز به عنوان کشوري با اکثريت شيعه، مورد غضب وهابيت ساخته و پرداخته انگليس قرار دارد. ناخوشنودي عربستان از استقرار يک دولت شيعي در اين کشور و همچنين روابط نزديک با ايران، نقطه رقابت و جدال ايران و عربستان در عراق است.
همه ناامني و خونريزيها و جناياتي که در عراق اتفاق ميافتد، پشت آن عربستان سعودي است.
لبنان ديگر کشوري است که آلسعود از وجود و استقرار مقتدرانه حزبالله در آن بسيار ناخشنود است و به همين خاطر هدف ديگر عربستان براي تضعيف جايگاه و پايگاه جمهوري اسلامي ايران در منطقه، اين کشور است.
اکنون سياستهاي عربستان سعودي که برگرفته از دستورات آمريکا است، در بسياري از معادلات با شکست روبرو شده است به همين خاطر پس از چندي، دوباره به سوي ايران روي خوش نشان داده و ميخواهد روابط را عادي سازد.
اما از سوي ديگر قصد ندارد سياستهاي خصمانه خود را عليه جمهوري اسلامي ايران پايان دهد. مقامات عربستان علاوه بر اين که همچنان از گروهک جنايتکار داعش حمايت ميکنند و به تسليح آنها ميپردازند، در لبنان هم درپي رقابت تنگاتنگ با جمهوري اسلامي ايران هستند.
نکته مهم و اساسي براي عربستان تضعيف پايگاه حزبالله لبنان به عنوان خط مقاومت مقابل رژيم صهيونيستي است. آلسعود سعي دارد با تجهيز ارتش لبنان به سلاح که هزينههاي آن را خود ميپردازد، عنوان کند که با وجود ارتش لبنان ديگر نيازي به گروه مقاومت حزبالله نيست و از اين طريق به هدف برچيده شدن حزبالله برسد.
در بحرين نيز عربستان با دخالتهاي مستقيم و آشکار خود همچنان به سرکوب مردم انقلابي اين کشور مشغول است.
مردم بحرين که اکثريت آن را شيعيان تشکيل ميدهند، هيچ جايگاهي در اين کشور ندارند و تحت ستم و ظلم آلخليفه به سر ميبرند.
سواي اين موارد و مسائل، عربستان سعودي خود آبستن تحولاتي است که آينده نه چندان دور، وضعيت اين کشور را روشن خواهد ساخت، وضعيت وخيم ملکعبدالله پادشاه عربستان و مرگ او در آينده يکي از اتفاقات مهمي است که اگر بيفتد، تحولات سياسي - اجتماعي گستردهاي در اين کشور رخ خواهد داد.
عربستان علاوه بر اين موضوع، با اعتراضات گسترده مردمي به ويژه شيعيان مواجه است که اخبار دقيق آن به خاطر حاکميت ديکتاتوري مطلق به بيرون درز نميکند.
با اين توصيفات اکنون عربستان خود را بازنده تحولات منطقه ميداند و به همين خاطر گرچه به ظاهر تغيير سياست داده و ميخواهد دوباره روابط با ايران را برقرار کند اما هيچ اعتمادي به مقامات عربستان نميتوان کرد. آلسعود حتي از پيروزي مردم غزه هم که ايران حامي اصلي و واقعي مقاومت فلسطين بود، خشمگين است. همه اين شکستهاي رقم خورده براي عربستان باعث شده است، رياض رو به تهران کند. اما چرا ايران پيشقدم ميشود؟ ما به عنوان کشوري قدرتمند و توانا در منطقه که تحولات گسترده آن را مديريت ميکنيم دست بالا را داريم و اين عربستان است که بايد پا پيش بگذارد و قدم رنجه فرموده و به تهران بيايد.
معاون وزير خارجه به عربستان رفت و ديدارهايي هم با مقامات اين کشور از جمله سعودالفيصل داشت و اکنون محمدجواد ظريف وزير امور خارجه کشورمان اشتياق خود را براي سفر به عربستان نشان داده و از استقبال از همتاي سعودي خود در تهران خبر داده است.
بايد توجه داشت که ما به عربستان نياز نداريم، او است که به بهبودي روابط با ما نياز دارد تا بتواند از منجلابي که خود با حمايت از داعش ساخته، بيرون بيايد.