هفته گذشته دو اتفاق نسبتا مشابه در سرزمینهای اشغالی رخ داد که واکنش دولت امریکا به این دو اتفاق موید واقعیتی است که ریاکاری این دولت را اثبات ميکند: در مورد اول یک نوزاد امریکایی در حمله یک فلسطینی به یک ایستگاه قطار در بیتالمقدس شرقی کشته شد. مرد فلسطینی که به گفته پلیس اسرائیل عضو حماس بوده (و حماس آن را تایید نکرده)، خودروی خود را به سمت جمعیتی که در ایستگاه بود راند که در این حمله ۸ نفر هم مجروح شدند و مهاجم هم به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
در اتفاق دیگر، یک نوجوان ۱۴ ساله امریکایی - فلسطینی(متولد اورلئان امریکا) در نزدیکی رامالله از ناحیه سر هدف سربازان اسرائیلی قرار گرفت و کشته شد. اسرائیل در ادعایی ثابت نشده گفت که این نوجوان قصد داشته کوکتلمولوتف به سمت نیروهای اسرائیلی پرتاب کند.
حال واکنش امریکا به این دو رخداد: وزارت خارجه امریکا اتفاق نخست را شدیدا محکوم کرد و آن را اقدامی کثیف خواند. این در حالیست که که مرد فلسطینی که مجری این حمله بود نمی دانست که برخی در بین آن جمعیت امریکایی هستند، یعنی قصد او آسیب رساندن به امریکاییها نبود، بلکه واکنشی بود در قبال جنایات اسرائیل در قتلعام غیرنظامیان فلسطینی در غزه.
سخنگوی وزارت خارجه امریکا در قبال اتفاق دوم اما واکنشی متفاوت نشان داد: از محکوم کردن قتل نوجوان امریکایی توسط پلیس اسرائیل خودداری و صرفا گفت که خواهان انجام تحقیقات شفاف در اینباره است. به بیان دیگر، تلویحا اعلام کرد که شاید مرگ، حق این نوجوان بود و نیروهای امنیتی اسرائیل تقصیری در این میان ندارند!
البته بیاعتنایی دولت ایالات متحده به مرگ شهروندان امریکایی که توسط اسرائیل کشته شدهاند موضوع جدیدی نیست و بارها اتفاق افتاده: راشل کوری ۲۳ ساله که توسط بولدوزر اسراییلی عمدا زیر گرفته شد هم امریکایی بود (که قتل فجیعش حتی از سوی امریکا به شکل ظاهری هم محکوم نشد)؛ همینطور فرقان دوگان که جزو آنهایی بود که در جریان حمله نیروهای اسرائیلی به کشتی ماوی مرمره شهید شدند. محمد ابوخضیر هم که چند ماه پیش، قبل از حمله اسرائیل به غزه توسط شهرکنشینان صهیونیست کشته و سوزانده شد هم امریکایی - فلسطینی بود. دولت امریکا هیچگاه در قبال این جنایات واکنش جدی و عملی نشان نداده است.
برای اینکه متوجه ماجرا شویم کافیست فرض کنیم که کشورهایی چون روسیه یا چین مظنون به دست داشتن در قتل یک شهروند امریکایی باشند. تصور کنید دولت امریکا چه واکنشهایی نشان خواهد داد و چه تبلیغات و چه تحقیقات و بیانیهها و اقداماتی انجام خواهد داد.
اما داستان وقتی به اسرائیل و منافع این رژیم ميرسد، متفاوت ميشود و آنگاه مرگ شهروندان امریکایی هم اهمیت چندانی برای دولت این کشور نخواهد داشت. در واقع کل ماجرا نشان ميدهد که اصولا زندگی شهروندان امریکایی اهمیتی برای دولت این کشور، که در واقع متشکل از همان یک درصدیهاي سرمایهدار است، ندارند، مگر اینکه در این میان منافع سیاسی در میان باشد و بتوان به بهانه قتل یک شهروند، سوءاستفادههاي سیاسی کرد.
مانی الوند