دوشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۹
کد مطلب : 108406

آمریکا، سپاه و امنیت جهان

تحریم کلیدواژه‌ای است که در راس ادبیات گفتاری و عملی آمریکا و برخی شرکای باقی مانده برای آن در اروپا همچون انگلیس و فرانسه قرار دارد. بر همین اساس طی ماه‌های اخیر تحرکات تحریمی قابل تاملی از سوی این کشورها در غرب آسیا (خاورمیانه) در حال اجراست که هدف‌گذاری خاص را نشان می‌دهد.
در حالی پیش از این دولت‌ها به عنوان محور تحریم‌ها عنوان می‌شدند که اخیرا این رویه تغییراتی داشته است. در حالی آمریکا حزب‌الله لبنان را در لیست تروریست‌ها قرار داده که انگلیس نیز اعلام کرد شاخه سیاسی حزب‌الله را نیز مانند شاخه نظامی آن تروریست می‌داند.
آمریکا نیروهای مردمی سوریه و گروه‌های مقاومت حاضر در این کشور را تروریست معرفی کرد در حالی که همزمان ادعای تروریستی بودن مقاومت مردمی عراق یعنی حشدالشعبی و زیرشاخه‌های آن همچون نجبا را مطرح کرد. در جدیدترین اقدام نیز منابع خبری اعلام کرده‌اند که آمریکا تلاش دارد تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد. این اقدامات در حالی با محوریت بخش‌های نظامی صورت می‌گیرد که یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه که چرا غرب به ویژه آمریکا چنین رویه‌ای را در پیش گرفته است؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است نخست آنکه غرب به ویژه آمریکا به سیاست تحریم اعتیاد دارد و بر این تصور است که زیاده‌خواهی‌های خود را می‌تواند با سیاست تحریم اعمال نماید. روند تحولات جهانی نشان می‌دهد که سیاست تحریم با ناکامی همراه شده و عملا کارایی ندارد با این وجود سران غرب که معتاد به تحریم هستند از تصور باطل خود دست بر نمی‌دارند و به دنبال اجرای تحریم‌های جدید علیه کشورهای به اصطلاح محور شرارت هستند. تحریم نیروهای مردمی و مسلح کشورها در غرب آسیا بعد جدید این سیاست تحریمی است که نشانگر عدم عبرت گرفتن آنها از شکست سیاست تحریم و دلبستن به توهمات گذشته است.
دوم آنکه یکی از ابزارهای آمریکا برای توجیه نظامی‌گری و سلطه نظامی بر کشورها، ضعف امنیتی و نداشتن نیروی مسلح منسجم و کارآمد در سایر کشورها بوده که نمود آن را در غرب آسیا به کرات می‌توان مشاهده کرد. مساله مبارزه با رژیم صهیونیستی و تروریسم تحمیلی به منطقه موجب شد تا در کشورهای حاضر در جبهه مقاومت نه تنها این روند ادامه نیابد بلکه با تشکیل نیروهای مردمی و قرار گرفتن آنها در کنار ارتش به اقتدار امنیتی کشورهای مذکور به تهدیدی برای منافع آمریکا مبدل شود. نتیجه آن وحدت را در شکست تروریسم در لبنان، سوریه و عراق و پیروزی لبنان بر تروریسم صهیونیستی و یمن بر سعودی می‌توان مشاهده کرد.
با توجه به هزینه‌های سنگین این روند برای آمریکا، اکنون این سناریو مطرح می‌شود که واشنگتن با تحریم بخشی از نیروهای مسلح کشورهای منطقه به دنبال شکست این اتحاد و زمینه‌سازی برای جنگ داخلی در منطقه است این مساله در کنار ایجاد حوزه امنیت برای رژیم صهیونیستی بهانه‌ای برای توجیه نظامی‌گری جدید غرب در منطقه خواهد بود که در لوای ایجاد درگیری میان نیروهای نظامی درونی کشورها صورت می‌گیرد.
سوم آنکه آمریکا همواره حامی تروریسم بوده و از هر ابزاری برای تحقق این حمایت بهره می‌گیرد. این رویکرد چنان بود که حتی آمریکا در سوریه و عراق اقدام به بمباران مردم و نیروهای مسلح کرده تا محیطی حمایتی را برای تروریستها فراهم سازد. نکته مهم در عملکرد آمریکا در تحریم حزب‌الله لبنان، نیروهای مردمی سوریه و عراق و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و انصارالله یمن، آن است که معرفی آنها به عنوان تروریسم بهانه جدید آمریکا برای تحرکات نظامی در منطقه خواهد بود که تاثیر مستقیم بر حمایت واشنگتن از تروریستها دارد. در اصل آمریکا با بحران سازی جدید به دنبال اجرای ابعاد جدید حمایت از تروریستها است که به وخیم شدن دوباره وضعیت امنیتی در کل منطقه منجر می‌شود.
با توجه به این اصل می‌توان گفت که اعمال چنین تحریم‌هایی شاید در ظاهر علیه نیروهای مسلح کشورها باشد اما در وحله نخست اعمال فشار و تهدید علیه کشورهای برخوردار از این نیروهاست و در مرحله بعد تهدیدی برای امنیت کل منطقه و در نهایت تهدیدی برای امنیت کل جهان است.
سیاست آمریکا همواره بر اصل بحران‌سازی و به قولی ماهی گیری در دریای طوفانی بوده و اکنون نیز همین سیاست را اجرا می‌سازد تحریم علیه مبارزان یا تروریسم زمینه‌ساز ابعاد جدید تهدیدات امنیتی در منطقه خواهد شد که قطعا تاثیر مستقیم بر امنیت کل جهان خواهد داشت. 
آن دسته از کشورهای منطقه و حتی اروپایی‌ها که از این تحریم‌ها و اقدام علیه مبارزان با تروریسم همچون سپاه ایران و نیروهای مقاومی مردمی در کشورهای منطقه حمایت و یا در برابر آن سکوت پیشینه می‌کنند باید بدانند که پیامدهای این رفتارها گریبان آنها را نیز خواهد گرفت چنانکه داعش دست‌پرورده آمریکا علیه خاورمیانه اروپا را نیز گرفتار بحران‌های امنیتی گسترده‌ای ساخت و اگر نبود جبهه مقاومت اکنون اروپا زیر سلطه داعش بود. براین اساس آن دسته از کشورهایی که به دنبال داشتن امنیت داخلی و جهانی هستند به جای مشارکت در تحریم‌های آمریکا باید به مقابله با آن بپردازند.
در این میان کشورهای اروپایی که این روزها به جای اجرای تعهدات بشردوستانه جهانی در قبال سیل‌زدگان ایرانی و مردم بی دفاع یمن در برابر «وبا»، اقدام به اعمال تحریم‌های به اصطلاح حقوق بشری علیه ایران کرده و در برابر ادعای تحریم سپاه توسط آمریکا سکوت کرده‌اند، باید به این مهم آگاه باشند که این رفتارها و همسویی‌ها با آمریکا قطعا دستاوردی برای آنها نخواهد داشت چرا که طرح آمریکا، بحران‌سازی در سراسر جهان است که آتش آن، دامن اروپا را نیز خواهد گرفت. آتشی که راهکار مقابله با آن رویکرد به مقابله کنندگان واقعی با تروریسم یعنی جبهه مقاومت است که در سال‌های اخیر با نابودسازی تروریسم، امنیت را به جهان باز گردانده اند. در غیر این صورت اروپا باید چشم انتظار پیامدهای خوش خدمتی‌های خود به آمریکا باشد که تشدید بحران‌های امنیتی در کشورهای اروپایی و تهدید منافع آنها در اقصی نقاط جهان تنها بخشی از آن پیامدها خواهد بود.

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcgz79q3ak9zt4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی