رصد و پایش دوران پساانتخابات نیاز امروز و فردای عرصه سیاسی کشور است. در فضای پس از انتخابات باید درباره اصول مهمی از جمله حفظ و تقویت ثبات، آرامش و امنیت جامعه ، حفظ و افزایش دامنه سطح آگاهی افکار عمومی نسبت به مباحث روز جامعه، چگونگی بهرهمندی از ابزار نوین اطلاعرسانی و تبلیغاتی، نحوه مدیریت افکارعمومی به اندیشهورزی و چارهاندیشی پرداخت.
نگاهی فرادستی به صحنه حال حاضر سیاسی کشور نشان میدهد که این صحنه از یک سو از نبود تحلیل و تفسیر جامع و اقناع کننده رنج میبرد و از دیگر سو، ظهور و بروز ابزارهای متنوع و نوین اطلاعرسانی دامنه شبههافکنیها و تحریفات و جعل واقعیات را گسترش میدهد. طبعاً در این حالت برآورد اطلاعاتی - امنیتی از صحنه موجود به نازلترین سطح خود رسیده زمینه فرصتطلبی افراطیون گسترش مییابد.
به گزینه دیگر، اکنون و با عبور از فضای هیجانی - احساسی رقابتهای انتخاباتی و حال و هوای پس از انتخابات، احصای موضوعات مرتبط با مقوله انتخابات اعم از رفتار و گفتار و محتوای مجادلات و مباحث انتخاباتی به صورت مستمر و چارهاندیشی درباره فرصتهای موجود برای تقویت بنیه علمی - عملیاتی و همچنین سناریوخوانی و پیشبینی تهدیدات احتمالی پیشروی میدان انتخابات آینده بیش از پیش ضروری است!
این مهم فراتر از اتاقهای فکر امروزی را میطلبد.
با نگاهی اجمالی به فضای پس از انتخابات در سالهای گذشته این واقعیت آشکارتر میشود که علاوه بر فرصتسوزیهای بسیار، از ارائه تحلیل مستند و متقن درباره شرایط روز جامعه و نیاز جامعه به یک تفکر راهگشا و کارآمد غفلت شد و این خطای مهم و بزرگ تا امروز نادیده گرفته شده و به صورت مکرر در پساانتخابات تکرار میشود!
عدم تبیین مطلوب و مستند و متقن وضعیت موجود پیش و پس از هر دوره از انتخابات، عبور از فرصتهای پساانتخاباتی برای پاسخگویی درباره چرایی ناکامیها و عدم موفقیت تئوریها و برنامههای تبلیغی در رقابتهای انتخاباتی و همچنین رهاسازی هواداران و همفکران جریانی و بیتفاوتی نسبت به آینده آنان در مواجهه با پرسشها، شبهات و... خطایی اثرگذار در مسیر پیشروی نظام و انقلاب اسلامی است.
در فضای موجود و دوران پساانتخابات ۹۶ باید این خطا را به نحو مؤثر و مطلوبی اصلاح کرد.
پساانتخابات ۹۶ فرصتهایی را فراروی صاحبمنصبان، نخبگان، صاحبنظران و تحلیلگران فراهم آورده تا هر طیف به فراخور نگاه، دیدگاه و آرای خود، به تبیین هرچه بیشتر صحنه موجود و راهکارهای رسیدن به صحنه مطلوب بپردازند.
واقعیت این است که امروزه در بسیاری از سطوح افکار عمومی خلاء نبود تبیین و تحلیل منطقی و مستدل کاملاً محسوس است. نبود تحلیل صحیح چنددستگیهایی را در میان همفکران جریانهای سیاسی پدید آورده که اتفاقاً این چند دستگیها در انتخابات اخیر سبب ناکامیهای جریانهای سیاسی شده است.
«بحران تحلیل» افکار عمومی را تهدید میکند. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. عدم شناخت صحیح افکارعمومی از واقعیات روز جامعه، موضوعات و رویدادهای مهم منطقه و سیاستگذاریها و تصمیمگیریها در میدان سیاست جهانی «انتخاب بهتر» را به چالش جدی خواهد کشید. فضای انتخاباتی ۹۶ نشان داد که جامعه از ضعف تحلیل مستند و مستدل رنج میبرد و جریانهای سیاسی با هدف تأمین منافع گروهی خود از این ضعف استفاده میکنند.
اکنون تا انتخابات دوباره مجلس شورای اسلامی ۲ سال و انتخابات ریاست جمهوری ۴ سال زمان باقی است و این فرصتی ناب برای تقویت تحلیل و اندیشه تصمیمساز افکارعمومی است که باید به آن توجه داشت. هر یک از جریانهای سیاسی باید برای حفظ و تقویت دامنه نفوذ خود در سطوح مختلف افکار عمومی در اینباره مجدانه تلاش کنند.
محمد کریمی