بیانیه ۱۶ تن از اصلاحطلبان درخصوص علل حوادث اخیر کشور، شایسته توجه بیشتر است. امضاکنندگان بیانیه دلایل وقوع اعتراضات اخیر را چنین تبیین مینمایند:
۱- کمبودهای اقتصادی و معیشتی بخشی از مردم و نیز محدودیتهای اجتماعی و سیاسی برخی دیگر
- عملکرد جناح تندروی مخالف با تکیه بر تریبونها و رسانههای خود به ویژه صداوسیما
۳- عدم اصلاحات سیاسی و گسترش و تقویت نظارتهای مردمی و استقلال نهادهای نظارتی رسمی
این بیانیه دخالت مستقیم عوامل خارجی در کشور را رد نموده و صرفاً آنها را در بهرهبرداری از وقایع داخلی ایران موثر میداند.
این افراد عامل ریشه ای در اعتراضات اخیر را که بر عوامل دیگر مقدم است، عدم اصلاحات سیاسی و عدم استقلال نهادهای نظارتی رسمی و نهادهای حل منازعه میداند که منظور آنها نهادهایی مانند قوه قضاییه و شورای نگهبان و نهاد رهبری است. امضاکنندگان در این بیانیه از حق اعتراض مسالمتآمیز مردم بسیار سخن گفتند اما این حق را برای جناح مخالف دولت به رسمیت نمیشناسند. اگر چه این حق را برای خود، به عنوان جریان مخالف دولت قبل به رسمیت میشناختند.
از نظر این افراد، ریشه اصلی اعتراضات به بخشی از حاکمیت مربوط است و تا این نهادها" استقلال "نداشته باشند، این اعتراضات ادامه خواهد یافت. آنچه شایان توجه بسیار است، اینکه این افراد به هیچوجه عملکرد دولت مورد حمایت خود و نیز مجلس اصلاحطلب را مورد انتقاد و اعتراض قرار نمیدهند و ریشه اعتراضات را به عوامل دیگر مربوط میکنند. در حالیکه دولت مورد حمایت آنان در چهار سال و نیم زمان قدرت را به دست داشته و بالاخص با امضا برجام، امید زیادی به اصلاحات اقتصادی کشور را نوید دادند.
در واقع بیانیه مذکور با زیرکی از پرداختن به مسئولیت دولت و مجلس مورد حمایت آنان ( حداقل بعنوان عوامل اصلی کمبودهای اقتصادی) طفره میرود.
اگر اصلاحطلبان به واقع اعتقاد دارند که علل اصلی اعتراضات مردمی، عدم استقلال نهادهای نظارتی رسمی و نهادهای حل منازعه است، چرا تلاش مینمایند که قدرت را در نهادهای غیرنظارتی مانند مجلس و دولت به دست بگیرند؟ آنها طی هشت سال دولت اصلاحات و مجلس ششم به این نتیجه رسیدند که اصلاحاتی را که آنان مدنظر دارند، محقق نمیشود و حتی در اعتراضات خشونت بار سال ۸۸ نیز این واقعیت را آزمودند. پس چرا مجدداً برای حضور در قدرت و به دست گرفتن مجلس و دولت، اعلام آمادگی کردند؟
به نظر میرسداصلاحطلبان، هیچگاه مسئولیتپذیر نیستند و از پاسخگویی نهادهای تحت حمایت خود طفره میروند. تا زمانی که قدرت را در دولت و مجلس در اختیار ندارند، از فقدان آزادی و رای مردم و بسته بودن حاکمیت سخن میرانند و هرگاه این دو نهاد را در اختیار میگیرند، ریشه مشکلات کشور را به نهادهای نظارتی منتسب میکنند.
اگر صداقت با مردم، راهکار اساسی برای شنیدن اعتراضات بحق مردم است، پس باید صادقانه مسئولیت خود را و نهادهای مورد حمایت را پذیرفت. طی بیست و چهار سال گذشته، حداقل شانزده سال قوه مجریه در اختیار اصلاحطلبان بوده است. آیا زمان آن فرانرسیده است اصلاحطلبان که از کمبودهای اقتصادی و معیشتی مردم ابراز ناراحتی میکنند، حداقل بخشی از مسئولیت آن را متوجه خود نمایند؟
نویسنده: ناصر ایمانی - الف