«دشمن درصدد استحاله جمهوری اسلامی است» این گزاره هشدارآمیز، روایت واقعیتی بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار خود با رئیس و مدیران سازمان صداوسیما مطرح کردند. درک شرایط زمانی هشدار هوشمندانه رهبر انقلاب در زمینه بسترسازی دشمن برای استحاله جمهوری اسلامی اما خود حدیثی دیگر است.
با تفحص و جستوجو در متن سخنرانیهاي حضرت آیتالله خامنهاي ميتوان به روشنی دریافت که استفاده ایشان از کلمه "استحاله" بیشتر از هر زمان دیگری در دوره حاکمیت دولت اصلاحات رخ داده است. از این رو و بنا بر روش علمی - پژوهشی تحلیل واژگان ميتوان به این واقعیت مهم دست یافت که شرایط کنونی کشور و خطرات پیشروی جمهوری اسلامی در زمان حاضر، بیشباهت با دوره سازندگی و اصلاحات نیست. دورهاي که عمده افراد شناخته شده جناح اصلاحطلب با تحصیل در حوزههاي علوم انسانی غربی در مراکزی مانند حلقه کیان، حلقه آیین و مرکز بررسیهاي استراتژیک ریاست جمهوری مشغول پیریزی مقدمات عبور از انقلاب به جامعه مدنی غربی بودند!
پروژه نفود دشمن در دوره پسابرجام
حالا و با شکلگیری توافق هستهاي بین ایران و کشورهای ۱+۵ غرب ميخواهد بار دیگر از طریق نزدیکی رسمی به دولت ایران؛ زمینه رشد و گسترش مجدد طبقه روشنفکر نزدیک خود را در سطح ایران کلید بزند. مسئلهاي که ميتواند مقدمهساز استحاله و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون به حساب آید. با این همه؛ بیان کلیات و گزارههاي همه فهم و قابل لمس چندان در ریشهیابی این مسئله موثر نخواهد بود. چه اینکه پروژه نفود دشمن در دوره پسابرجام؛ متقن؛ فکر شده، بلندمدت، تجربه شده و چندجانبه است و با طرح زمینههاي کلی نميتوان به دریافتی از عمق و ابعاد مختلف آن دست یافت. در همین راستا؛ کالین کال مشاور امنیت ملی «جو بایدن» دو ماه قبل در موسسه مطالعات استراتژیک و بينالمللی در واشنگتن ميگوید: "آمریکا یک طرح راهبردی از پیش آماده برای مرحله پساتوافق دارد."
جان ساورز رئیس پیشین سرویس اطلاعات خارجی انگلیس نیز در جریان مصاحبهاي که با شبکه سیانان آمریکا داشته است ميگوید: «من فکر میکنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن زمانی برای توسعه و تکامل ظرف ۱۰ تا ۱۵ سال پیشرو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هستهاي بکند ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است داریم. اما من فکر ميکنم این احتمال وجود دارد که ایران طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به کشوری عادیتر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.» همهی اینها نشان از برنامهریزی دقیق و حساب شده دشمن برای نفوذ فرهنگی و فکری همهانبه در متن جامعه انقلابی ایران دارد. برنامهاي که آنها را به این باور رسانده است که یقیناً در مرحله پس از اجرایی شدن برجام؛ شاهد حاکمیت تفکر انقلابی در متن جامعه ایران نخواهند بود.
نفوذ فکری و فرهنگی به جای جنگ نظامی
واقعیت آن است که بهترین منبع برای بررسی اهداف و استراتژیهاي آمریکا و دنبالهروهای او برای نفوذ همهجانبه در کشوری مانند ایران، تاریخ نزدیک به ۴۰۰ ساله آمریکاست. این تاریخِ قابل توجه برای حاکمیت یک نظام واحد بر هر کشوری ميتواند زمینه قدرتیابی آن را در ابعاد گوناگون فراهم کند. لذا نوع برخورد آمریکا با کشور مستقلی همچون ایران نه براساس یک تئوری خلقالساعه؛ که بر مبنای رویکردهای تجربه شده و مورد آزمون قرار گرفته در طی ۴۰۰ سال اخیر تاریخ آمریکا خواهد بود. از همینرو کالین کال؛ مشاور امنیت ملی آمریکا به فاصله کوتاهی از شکلگیری توافق هستهاي بین کشورهای ایران و ۱+۵، از وجود طرحی راهبردی برای مواجهه با ایران پساتوافق خبر ميدهد!
به بیانی دیگر، شناخت الگوی برخورد آمریکا با کشورهای دارای ایدئولوژی مستقل و هویتساز (بدون توجه به نام و نوع ایدئولوژی حاکم بر آن کشور) پیش زمینه درک روزنههاي نفوذ فکری و فرهنگی آمریکا در فضای پساتوافق خواهد بود. در این مسیر؛ اتحاد جماهیر شوروی بیشک نمونهاي قابل تامل و در خور مطالعه خواهد بود. تاریخ تقابل آمریکا و شوروی به عنوان یکی از مهمترین دورههاي تاریخی تاریخ معاصر شناخته ميشود. جنگ سرد اصطلاحی است که به دورهای از تنشها، کشمکشها و رقابتها در روابط ایالات متحده، شوروی و همپیمانان آنها در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ اطلاق میشود. در این دوره جهان با بحرانهای مکرر مانند ساخت دیوار برلین (۱۹۸۹-۱۹۶۱)، جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳)، جنگ ویتنام (۱۹۵۹-۱۹۷۵)، بحران موشکی کوبا (۱۹۶۲) و جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۸) روبرو شد که هر لحظه امکان یک جنگ جهانی را ایجاد میکرد اما در نهایت این اتفاق رخ نداد.
تقابل شوروی و آمریکا در مسیر گسترش و محصور کردن کمونیسم به بسیاری از نقاط جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا نیز کشیده شد ولی نهایتاً با سقوط کمونیسم و فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید! آمریکا حالا با تکیه بر تجربه عظیم تاریخی خود در رابطه با شوروی و بسیاری از دیگر کشورهای جهان سعی دارد در حالی که در کشورهای دیگری همچون سوریه، لبنان و یمن درگیر جنگ نیابتی با ایران است؛ پیشزمینه استحاله و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را از درون فراهم نماید. چه اینکه تقابل نظامی مستقیم با ایران نیز مانند تقابل نظامی با شوروی در دوره جنگ سرد، هزینههاي بسیاری را بر دوش اقتصاد بدهکار آمریکا تحمیل خواهد کرد. این گزاره وقتی بیشتر رنگ واقعیت به خود ميگیرد که بدانیم یکی از دلایل مهم دوری آمریکا از ایجاد جنگ مستقیم با شوروی، دسترسی آنها به جنگافزار هستهای و ترس از استفاده طرف مقابل از این سلاحها بود.
با تزریق مالی بزرگی تهاجم فرهنگی در جریان است
افزایش مستمر قدرت بازدارندگی نظامی ایران؛ تقریباً ما را در شرایطی مشابه قرار داده است. از طرفی به اذعان باراک اوباما؛ رئیسجمهور آمریکا، آنچه را که آنها از طریق توافق هستهاي با ایران به دست آوردهاند؛ هرگز از طریق جنگ مستیم با ایران قابل دست یافتن نبوده است!
شهریار زرشناس در همین زمینه با بازخوانی تاریخ تقابل شوروی و آمریکا ميگوید: خوروشچف با تزهایی که آورد خط شکست وحدت و اقتدار ایدئولوژیک را در حزب کمونیست ایجاد کرد، یکی از تزهای خورشچف همزیستی مسالمتآمیز بود مثل همین رویکرد سازنده با دنیا که آقایان میگویند تعامل سازنده آن دقیقاً همزیستی مسالمتآمیز را آورد. قبل از آن، تز رسمی دولت شوروی گسترش انقلاب جهانی با مدل خودشان بود، که ما معادل این سخن را در فرمایشات امام به کرات داریم. در صحیفه امام و به تعبیر رهبر انقلاب، حتی یک جا نمیبینید که امام خمینی از آن صحبت کرده باشد که بیاییم با دنیا تعامل کنیم یا مثلاً تنشزدایی کنیم و... بلکه مکرر در مکرر بحث بر سر به هم ریختن نظم موجود است؛ البته این مقایسه به این معنی نیست که من جمهوری اسلامی ایران را با شوروی یک جا قرار بدهم، بلکه میخواهم مدل رفتاری آمریکا را در مقابل رژیمهایی که آنها را ناهمگن و ناچسب با مجموعه خود میداند بفهمیم.
زرشناس در توصیف شرایط کنونی کشور از حیث نفوذ فرهنگی دشمن معتقد است: جداً و به جرأت میتوانم بگویم فضایی که امروز برای این جریان در راستای تهاجم فرهنگی ایجاد شده حتی در زمان مهاجرانی در زمان وزارت خود و در زمان وزارت مسجدجامعی ابداً وجود نداشته است. یعنی فضای وحشتناکی ایجاد کردهاند، برای اثبات این حرف هم فقط لازم است یک سری به ویترین کتابفروشیها زده شود، همین.
این کارشناس مسائل فرهنگی در ادامه ميگوید: با این شرایط معتقدم ۵۰ سال دیگر اگر کسی بخواهد تاریخ ادبیات ایران را بنویسد یقیناً از چند ناشر خاص یاد خواهد کرد که در دهه ۹۰ جریان ادبی ما را به انحراف کشاند. این جریان امروز به صورت پرتعداد در حال تربیت نسل جوانی از نویسندههایی با اندیشههاي متفاوتی از سبک زندگی نسبت به جامعه امروز ایران است، و احتمالا بخشی از آنها تا چند سال دیگر به چهرهاي در این عرصه تبدیل خواهند شد... خطری که برجام برای جامعه دارد این است، یعنی میدان حرکت جناح نئولیبرال را زیاد میکند و نقشآفرینی و تأثیرگذاری آنها را بالا میبرد و این اتفاقی است که امروز در حال وقوع است.
به بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی اهمیتی نمیدهند
مروری بر رویکردهای فرهنگی وزارت ارشاد در دو ساله اخیر و واکاوی تفکرات مدیران رده اول این وزارتخانه موید گفتههاي این دوست قدیمی شهید سیدمرتضی آوینی است. با این وجود؛ اگر نفوذ فرهنگی مذکور با همین شکل و وسعت ادامه پیدا کند؛ خطرات زیادی نظام جمهوری اسلامی را تهدید خواهد نمود. تاکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب در زمینه خطرناکتر بودن نفوذ فرهنگی از نفوذ سیاسی، اقتصادی و...، ناظر به همین واقعیت ملموس و قابل توجه است. بدیهی است که در صورت ادامه این نفوذ فرهنگی همهجانبه و خطرناک، تغییرات گستردهاي در سبک زندگی ایرانیان ایجاد شده، خود به خود زمینه استحاله و براندازی نظام جمهوری اسلامی فراهم خواهد آمد. تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر ادامه فعالیت نهادهای فرهنگی مردمی و خودجوش ناظر به همین واقعیت تلخ است که دستگاه متولی فرهنگ در بدنه دولت در جهت مقابله با عملی نمودن پروژه نفوذ فرهنگی غرب در متن جامعه انقلابی ایران عمل نميکند.
جالب آنکه وحید جلیلی رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم مردمی عمار در جریان نخستین نشست خبری این جشنواره در پاسخ به سؤالی درباره میزان کمک دولت به جشنواره عمار ميگوید: امسال علیرغم بودجه یک میلیاردی مصوب مجلس به جشنواره عمار وزارت ارشاد رسماً اعلام کرده که هیچگونه کمکی نمیکند و گفتهاند این دستور از جایگاههای بالادستی به ارشاد داده شده است! این در حالی است که ارشاد برای اکرانهای هنر و تجربه که به موضوع هنرهای کممخاطب میپردازد سوبسید مفصلی قائل شده است. وی افزوده است: اگر ارشاد به بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی و موضوعات جشنواره عمار اهمیتی نمیدهد انتظار ما این است که نگاهش نسبت به ما و آنهایی که به انقلاب دلبستگی ندارند یا بعضاً خلاف انقلاب گام برمیدارند، یکسان باشد.
این در حالی است که دکتر محمدحسن قدیری ابیانه چندی پیش در جریان گفتگویی اظهار داشته بود: "شنیدهها حاکی از آن است که دولت بودجه مشخصی را به تمامی فرمانداریهاي کشور داد؛ از آنها خواسته است آن را صرف برگزاری کنسرت در شهر خود نمایند!"
ختام سخن آنکه واقعیت تلخ این روزهای فرهنگ ما این است که برخي دستگاههاي دولتی متولی فرهنگ دقیقاً هم راستا با پروژه نفوذ فرهنگی دشمن وارد عمل شده، در حال بسترسازی تغییر سبک زندگی ایرانیان به سبک زندگی غربی است. پیش از این نیر رضا غلامی با بیان اینکه در شرایطی که دشمن با تمام قوا دارد علیه کشور کار فرهنگی ميکند، دستگاههاي فرهنگی ما به دلیل بستن بودجه فرهنگی از سوی بعضی افراد در سازمان مدیریت و برنامهریزی، به تعطیلی کشیده شدهاند و این از نظر امثال بنده که کارشناس فرهنگی هستیم، مشکوک است و باید موشکافی شود چرا در این شرایط، عدهاي دارند با ماشین فرهنگی کشور این معامله را ميکنند؟ حالا پیدا کنید پرتقال فروش را! (ديدبان)