گاهی "طنز" در گلوی آدم گیر می کند و بغض میشود. گاهی حس میکنی خندیدن و خنداندن از جنس خیانت است. مثل همین ديروز صبح که "ننجون" قلم را برداشت تا شاید لبی را به لبخند وا کند اما خبر رسید که تعدادي از هموطنان ما ته دره های خوفناک جاده هراز قربانی شده اند.
بله! درست خواندید."قربانی" شده اند. قربانی بیتدبیری برخي مسئولانی که بلدند چطوری گناه سوء تدبیرشان را گردن نردبان آتش نشانی، خلبان توپولف و آهن پارهای به نام "اسکانیا" و حتي برف بیندازند.
قبول داریم که تصادف در همه جای جهان اتفاق میافتد و از آن گریزی نیست اما چرا ضریب امنیت اتومبیل ها و جاده های ما باید آنقدر پایین باشد که هر سانحه ای به "فاجعه" مبدل شود و مردم مظلوم سرزمین ما را به سوگ بنشاند؟ آقایان مسئول! جاده هراز از شصت سال پیش تا امروز همین است که می بینید.باز هم قربانی میگیرد. این را گفتم که خدای نکرده باز هم "غافلگیر" نشوید.
در این مصیبت بزرگ دست و دل "ننجون" به طنزنویسی نمی رود اما اظهارنظر مسئولان مربوطه به اندازه کافی موجبات انبساط خاطر ملت را فراهم میکند. سردرگمی حیرت آور و اطلاع رسانی مخدوش و غیر واقعی اگر از اصل فاجعه بزرگتر و دردناک تر نباشد، درد کمتری هم ندارد.
به این تناقض ها دقت کنید:
رئیس اداره راه لاریجان: این اتوبوس حدود پنج و سی دقیقه صبح از آمل به سمت تهران در حال عبور از محور هراز بوده است.
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران: این اتوبوس از گرگان به سمت تهران در حال حرکت بوده است.
رئیس اداره راه لاریجان : تاکنون ۱۵ کشته و ۱۹ زخمی بر جای گذاشته است.
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران:پیش بینی میشود این اتوبوس حدود ۲۵ الی ۳۰ مسافر داشته باشد.
مساله ریاضی برای گروه سنی الف: اتوبوسی با ۲۵ الی ۳۰ مسافر به ته دره سقوط می کند اما تاکنون سی و چهار کشته و زخمی!!! بر جا می گذارد.پیدا کنید پرتقال فروش را!
حرف آخر
این فاجعه هم مثل فجایعی نظیر افتادن هواپیمای تهران ارومیه، حادثه اتوبوس راهیان نور و پرپر شدن دهها نوگل این سرزمین و پرتاب شدن دو زن بی گناه از ظبقه پنجم ساختمانی شعله ور و ... از یاد می رود و فقط کمیته حقیقت یاب می ماند و گزارش هایی که هرگز منتشر نمیشود.
مسافران سفینه های ناامن! رهروان جاده های قاتل! لطفا تا اطلاع ثانوی بمیرید تا ما برای شما گریه کنیم.