?>?> زوال عقل و عقلانیت | سیاست روز
سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۱
کد مطلب : 65908

زوال عقل و عقلانیت

حامد سعيدي‌راد: «وقتی ملتی عنان شعور و اندیشه خود را به دست روزمرگی می سپارد؛هنگامی که حیات فرهنگی معنا و مفهومی نو می یابد و عبارت می شود از یک سلسله نمایش های شادی زا و خیمه شب بازی های سرگرم کننده و وظیفه حراست و حفظ ارزش های فرهنگی او را سازمان های غول پیکر و عریض و طویل تولید خوشی بی غمی و هلهله زا عهده دار می شوند،زمانی که مقوله ای به نام شعور اجتماعی و محاورات عامه و مناظرات و گفت و گوهای مردم به اشکال بی اعتنا و یک دست قهقهه و غریو شادی های جمعی درآمده و در این قالب تجلی پیدا می کند؛خلاصه زمانی که از شهروند متعهد عصر کتابخوانی و رسانه های نوشتاری تماشاچی بی خیال ساخته می شود و مسائل اجتماعی و امور جمعی انسان ها تا مرز پرده های واریته های نمایشی تنزل می یابد،آنوقت است که مجموعه ملت در خطر است و اسیر بحران .و در چنین حالتی است که مرگ تدریجی فرهنگ و زوال اندیشه تهدیدی واقعی به شمار می آید» نیل پستمن. متن بالا را می توان مانیفست اعتراضی عصر مدرنیسم به حساب آورد،عصر زوال تفکر و اندیشه.امروز بیش از هر زمان دیگری تعریف قدیمی و مرسوم ،انسان،حیوان ناطق نا به جا و اشتباه است ،چه ناطق را به معنی متفکر و اندیشه ورز تعبیر کنیم و چه ناطق را به صورت تحت الفظی و به معنای سخنگو بگیریم.انسان قرن بیست و یکم هیچ کدام از این دو نیست،به عبارت دیگر انسان مدرن هیچ چیز دیگر هم نیست.انسان مدرن هیچ تعریف مشخص و ثابتی ندارد،وجود انسان مدرن زیر سوال است پس بحث از ماهیت او کاری عبث و بیهوده است.روزگاری اگر افیون توده های در اروپا مسیحیت بود ،امروز افیون توده های رسانه هایند.ماده ای که نقش تریاک و افیون ار در جوامع انسانی بازی می کند باید یک ویژگی بارز و مشخص داشته باشد،و آن فکر کردن به جای انسان ها است.هر نهاد قکری و فرهنگی که نقش تفکری انسان ها را کمرنگ کند و خود به جای آن نشیند تریاک توده ها است .امروز رسانه ها ارکان اصلی اندیشه یعنی گذشته و آیند،خاطره و رویا را در تسلط خود دارند و به این ترتیب دو رکن اساسی تفکر انسانی در تسخیر و تصرف دیگری است.خاطره ها و رویا هاهستند که انسان را یاری می دهند چراغ خانه ذهنش را روشن کند.از طرف دیگر اگر خروجی فکر انسان را نیز در قالب زبان بدانیم،متوجه می شویم زبان انسان مدرن نیز در کف اختیار خودش نیست.خاطره،رویا،تفکر،ذهن و زبان آدمی همه و همه در کنف قدرت و سلطه رسانه ای پیچیده شده است و این استعمار و استثمار ریاکار رسانه ای نوید یک پایان را به جامعه بشری می دهد.امروز فرهنگ ها روز به روز به هم نزدیک تر و شبیه تر می شوند و جالب اینجاست که عده ای با عنوان جهانی شدن،در حال پایکوبی و دست افشانی گرد این پدیده شوم اند،حال اینکه این پدیده هیچ ارتباطی با جهانی شدن و گفتمان فرهنگ ها و درک متقابل ملل و اقوام از یکدیگر ندارد و به نابودی همه فرهنگ های روی کره زمین و جایگزینی فرهنگ خاص رسانه ای و استیلای جهانی آن اشارت دارد.فرهنگ مهاجم رسانه ای روز به روز در جبهه ملت ها و فرهنگ های مختلف پیش می رود و زمینه را برای از میان برداشتن همه تضاد ها و تعارضات انسانی و طبیعی فراهم می کند.سلیقه،اندیشه،گفتار و همه ترشحات طبیعی دیگر انسان های مدرن روز به روز بیشتر به هم نزدیک می شود .امروز خاطرات به عنوان بخشی از گذشته و رویا ها به عنوان تصویری از آینده نه به وسیله شهود استقرایی و بلند پروازی های انسانی،که براساس خط دهی های رسانه ای شکل می گیرند و این به معنای زوال اندیشه انسانی و انقراض نوع حیوانات ناطق در روی زمین و پیدایش نوع جدیدی از حیات بشری است.حیاتی که همه انسان ها در آن یک جور می اندیشند ،یک چیز را دوست دارند و از یک چیز متنفرند و به صورت مکانیکی به ابراز تنفر و عشق خود می پردازند.چشم انداز دنیایی با حاکمیت رسانه های تمامیت خواه و سلطه طلب چیزی جز یک رنگی و یکدستی ابناء بشر و پس از آن نابودی تمدن بشری نیست.امروز در جوامعی که نفوذ رسانه در آن ها بیش از جوامع دیگر است،سخافت و پوچی همراه با بی اعتنایی و تن پروری غوغا می کند.نیل پستمن در باره جامعه آمریکایی به عنوان مهد و پرورشگاه رسانه ها می گوید«آمریکاییان که سرگرمترین ملت جهان غرب به رسانه ها هستند،کم اطلاعترین و بی خبر ترین مردمی نیز هستند که از حداقل اطلاعات عمومی برخوردارند»و این یعنی زوال اندیشه و البته زوال فاعل اندیشه به عنوان مقصر ترین و در عین حال خاسر ترین عامل در استقرار نظم نوین رسانه ای در جهان.
https://siasatrooz.ir/vdch6wn-.23nmvdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی