سال ۲۰۱۵ در حالي به روزهاي پاياني خود نزديك ميشود كه تولد حضرت عيسي(ع) و جشنهاي مسيحيان براي برگزاري اين روز فرخنده و مبارك و آغاز سال نو ميلادي فضايي قابل توجه را بر صحنه جهاني ايجاد كرده است. رفتار برخي از سران كشورهاي غربي نشان ميدهد كه آنان به دنبال سوءاستفاده از اين شرايط براي اهداف سياسي هستند و در اين راه از بيان هيچ دروغ و فريبي نيز ابايي ندارند. باراك اوباما رئيسجمهور آمريكا و همسرش در آستانه سال نو میلادی برای مسیحیانی که در خاورمیانه به دلیل دین خود مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، دعا کردند. آنان تاکید کرد که اشغالگری داعش در برخی از مناطق بدین معناست که مسیحیان در آنجا عقاید و اعیاد خود را برگزار نمیکنند و سکوت اختیار میکنند.
اوباما در بیانیهای که کاخ سفید منتشر کرد، گفت: در برخی از مناطق خاورمیانه که برای قرنها ناقوس کلیساها در روز کریسمس به صدا در میآمد، امسال ناقوسها خاموش خواهند بود. این سکوت شاهد ظلم وحشیانهای است که داعش علیه این جوامع انجام میدهد. این افراد همیشه در قلب و ذهن ما هستند؛ کسانی که در مواجهه با خشونتی غیرقابل تصور مجبور شدند تا خانه و کاشانه خود را به امید یافتن راه نجاتی ترک کنند. اوباما با اين سخنان در حالي تلاش كرده تا خود را حامي بشريت و بويژه مسيحيان معرفي كند كه در سخنان وي چند نكته مهم نهفته است.
نخست آنكه اوباما به اين حقيقت اشاره نميكند كه داعش و ساير گروههاي تروريستي ساخته دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا هستند و جنايت آنان برگرفته از آموزشهاي آمريكايي است. دوم آنكه اوباما صرفا مسيحيان را مخاطب جنايات داعش معرفي ميكنند حال آنكه طيف گستردهاي از قربانيان جنايات داعش ساخته آمريكا، مسلمانان (شيعه و سني) هستند لذا سخنان اوباما در باب جنايت عليه مسيحيان در خاورميانه صرفا در يك قالب معنا دارد و آن اينكه وي به دنبال ابعاد جديدي از اسلامستيزي است كه در لواي پيام تبريك به مسيحيان صورت ميگيرد. وي بارها ادعا كرده كه داعش بخشي از مسلمانان است كه بايد با آن مقابله گردد. سوم آنكه اوباما در حالي ادعاي آواره شدن مسيحيان را سر ميدهد كه ميليونها آواره مسلمان پشت دروازههاي اروپا و آمريكا به سر ميبرند كه قرباني جنايات داعش آمريكايي هستند و سران اين كشورها با نقض تمام قوانين بينالمللي از كمك به آنان خودداري ميكنند.
بر اين اساس ميتوان گفت كه پيام اوباما به مسيحيان جهان پيامي فريبكارانه و سراسر دروغپردازي است كه تنها يك هدف را دنبال ميكند و آن توجيه نظاميگري آمريكا در جهان و اجراي ابعاد جديد اسلامستيزي است هر چند كه در ظاهر ژست دلسوزي براي مسيحيان در خاورميانه بحراني را به خود گرفته است.