چند روزی بود که سخنان صادق زیباکلام درخصوص بایدها و نبایدهاي دستیابی به انرژی هستهاي را در مغزم مرور میکردم که سخنان نتانیاهو در کنگره آمریکا آنرا شعلهور کرد ولی دقیقا نمیدانستم چه قرابتهايي بین آنها وجود دارد، تا آنکه در شامگاه جمعه پانزدهم اسفندماه خود را در مقابل سران گروه ۱+۵ یافتم و بعنوان یک ایرانی خواستم درخصوص دستیابی ایران به انرژی هستهاي اظهارنظرکنم. اوباما استقبال گرمی از من نمود و برعکس نماینده ایرانی که او را نشناختم از حضورم ناراضی مینمود.
در ابتدای صحبت آنها را گروه ۲+۵ خطاب کردم وقتی علت را جویا شدند عرض کردم که اسرائیل و نتانیاهو هم عضو گروه مذاکرهکننده است و فقط بنا به مصالحی در مذاکرات حضور نمیيابد و پشت در میماند که تقاضا دارم ایشان هم در جلسه حضور یابد. در اینجا بود که نماینده ایران روی درهم کشید و خواست جلسه را ترک کند که به اصرار من نشست و درعوض اوباما خوشحال شد.
به آنها گفتم که در چهار محور به نقطه نظرات شما اعتراض داشته و تقاضا دارم در برداشتها و قضاوتهاي خود درمورد ایران تجدیدنظر فرمایید.
۱) اینکه ما میگوییم اسرائیل باید از بین برود به این معنی نیست که این قطعه از خاک جهان نابود شده و به زیر آب برود یا زلزله و بمب اتمی بکلی این سرزمین را ویران نموده و مردم آن را قتلعام نماید. بلکه منظورمان این است که رژیم نژادپرست و تفکر جنگطلبانه، حکومت زر و زور و تزویر برجهان و منطقه از بین برود و این از بین بردن قطعا با بمب اتمی و زیر خاک کردن کشوری با مردمانش متفاوت است همچنانکه رژیم اشغالگر قدس این نکته را به خوبی میداند که اگر ۱۰ بمب اتمی بر ایران بیندازد از دست جمهوری اسلامی ایران خلاص نخواهد شد.اگر مردم ایران شعار مرگ بر آمریکا سر میدهند منظورشان این نیست که قارهاي با مردمانش نابود شود بلکه مرگ زورگویی و سلطه سرمایهداری لجام گسیخته را خواهانند.
۲) اینکه ما این همه بر سر انرژی هستهاي خود پافشاری میکنیم به این معنا نیست که دستیابی به انرژی هستهاي برای ما کشورجهان سومی خیلی مهم است و به منزله نان شب ماست یا صرفه اقتصادی و سیاسی فراوان دارد، بلکه نمیخواهیم دیگران درباره داشتن و نداشتنهایمان تصمیم بگیرند و نمیخواهیم استقلال خود را با پذیرش خواستههاي غیرمنطقی دیگران خدشهدار کنیم.
۳) اینکه میگویید شما با دستیابی به توان غنیسازی اورانیوم، ممکن است روزی بمب اتمی بسازید و آنگاه خطری برای کشورهای منطقه محسوب خواهی شد. استدلال ناقصی است زیرا در این صورت ما باید دست همه نوزادان را قطع کنیم بخاطر اینکه ممکن است در بزرگسالی با این دستها آدم بکشند یا برای همسایگان خود موجب آزار و اذیت شوند و چه بهتر است که زبان آنها را هم در بیاوریم تا دیگران را از فحاشیهاي احتمالی آنها مصون داریم.
۴)آقای نتانیاهو میفرمایند که ایران با وجود تحریمها و بدون سلاح هستهاي توانسته است سیاست خود را بر نیمی از کشورهای منطقه عملی نماید پس باید جلوی افزایش توان او گرفته شود. به او میگویم شما دست از تجاوز و آدمکشی و غصب خاک دیگران برداشته و کمی هم به فکر مردم مظلوم و پابرهنهها باشید، خواهید دید با امکاناتی که دارید میتوانید سیاستهاي خود را بر نیمی از جهان گسترش داده و موثر واقع شوید. مساله این است نه توان نظامی یا اقتصادی ایران.
متاسفانه نوع برخوردها و انتقاداتی که برخی از صاحبنظران داخلی مانند استاد بزرگوارم جناب آقای صادق زیباکلام بر روند هستهاي شدن ایران وارد مینمایند با سیاستهاي اسرائیل و گروه ۱+۵ دارای یک همسویی محتوایی دارد.
عليرضا ييلاقي اشرفي