تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا یک سفر دورهای به غرب آسیا داشت. محور سفر نیز رایزنی با مقامات سعودی، قطری و البته دیدار با برخی کشورهای منطقه همچون کویت و در نهایت نشست چند جانبه با کشورهای عربی در ریاض بوده است.
تیلرسون با محوریت بررسی حل اختلافات میان ریاض و دوحه در حالی این سفر را داشته که هنگام بازگشت به آمریکا از سخت بودن روند مناقشات دو کشور و البته عدم قرار گرفتن آمریکا در اردوگاه هر کدام از طرفهای درگیری گفته است. این رویکرد در حالی صورت گرفته که پیش از این ترامپ رئیس جمهور آمریکا رسما به حمایت از سعودی پرداخته و ادعای آنان مبنی بر حمایت قطر از تروریسم را تایید کرده بود. حال این سوال مطرح است که چرا تیلرسون از مواضع ترامپ عقبنشینی کرده و چرا آمریکا در تحقق میانجیگری میان دو کشور ناتوان بوده است؟
هر چند این سناریو که آمریکا ادامه بحران در منطقه را مولفهای برای رسیدن به اهداف خود و رژیم صهیونیستی میداند اما تغییر مواضع آن از حمایت کامل از سعودی به سیاست بیطرفی را میتوان برگرفته از مولفههای منطقهای و اشتباهات محاسباتی آمریکا دانست. شاید بتوان گفت که آمریکاییها در محاسبات خود بر این گمان بودند که قطر به دلیل ظرفیتهای پایین نظامی و به قولی کشوری کوچک بودن در کوتاهترین زمان ممکن تسلیم سعودی میشود و آمریکا نیز در ازای آن منافع بسیاری در سایر کشورهای عربی و حتی قطر کسب خواهد کرد. به رغم طراحیهای صورت گرفته مولفههای پازل آمریکایی دارای چینش مورد نظر نشد چرا که از یک سو قطر از مولفههای اقتصادی برای اعمال فشار بر آمریکا بویژه در حوزه انرژی برخوردار بوده و از سوی دیگر مولفههای جایگزین برای سیاست خارجی قطر در صورت تحریم شدن از سوی سعودی و آمریکا وجود داشته که از آن جمله ترکیه، جمهوری اسلامی ایران و پاکستان را میتوان نام برد.
عدم همراهی جهانی با تحریمها علیه قطر نیز مولفهای دیگر در این ناکامی است. نکته مهم آنکه هر چند قطر خود از حامیان تروریسم در منطقه است اما اسناد و مدارک بسیاری در باب حمایت عربستان و امارات از تروریسم داشته که افشای آن هزینههای بسیاری برای دولتمردان آمریکا که ادعای دستپاکی سعودی را دارند به همراه خواهد داشت. مولفه دیگر آنکه بحران کنونی زمینهساز فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس میشود حال آنکه آمریکا طرح تبدیل آن به یک اتحادیه و نیز تشکیل ناتوی عربی به واسطه آن را داشت. این فروپاشی رسوایی بزرگ امنیتی و سیاسی برای آمریکا در حفظ اتحادیههای منطقهای خواهد بود.
بر این اساس میتوان گفت که آمریکا که با اشتباهات محاسباتی خود گرفتار بحران تنش میان مهرههایش شده اکنون گزینهای جز عقبگرد اجباری از حمایت یک جانبه از قطر و رویکرد به اصل میانجیگری بیطرفانه را ندارد. رویکردی که آن را میتوان از نشانههای دیگر تزلزل جهانی آمریکا در مدیریت و هدایت بحرانها دانست که ناشی از گستردهتر شدن ترکهای ایجاد شده در هژمونی آمریکایی است.