هنوز سنشان به بیست نرسیده و دو دهه از زندگی را پشت سر نگذاشتهاند که باید به جای رخت عروسی و دامادی بر تنشان کفن بپوشانند و در دل خاک مدفونشان کنند، ۱۷ نفر در طول نه ماه تحصیلی خود کشی کردند، شاید این آمار برای آنهاییکه خارج از مملکت اسلامی زندگی میکنند آمار بیاهمیتی باشد و بگویند آمار کشورهای اروپایی و پیشرفته خیلی بیشتر از اینهاست و آنها حتی خودکشیهای دسته جمعی و یا به رگبار بسته شدن را نیز در کارنامهشان دارند اما اینجا ایران است و کشوری است اسلامی، کشوری که خودکشی در آن حرام است و دین، عرف، قانون و شرع برای آن هیچ توجیهی را نمیپذیرد، اینجا کشوری است که برای حیات یک جان هم ارزش قائل هستیم و بر همین اساس وظیفه خود دیدیم ۱۷ نوجوانی را که قبل از شکوفا شدن و به ثمر نشستن پرپر شدهاند یکبار دیگر مرور کنیم تا شاید راهی پیدا شود برای جلوگیری از این واقعه تلخ.
اما روایت آخرین خودکشی کمی عجیب است: امتحانات سال ۹۵ با خودکشی دختر ۱۶ساله به پایان رسید. او روز سهشنبه ۱۸خردادماه پس از امتحان ادبیات فارسی و گرفتن عکس یادگاری با دوستان و معلمان خود در سرویس بهداشتی مدرسه خود را به دار آویخت.
شاید کمتر کسی به ذهنش برسد دانشآموزی با استعداد که در مدرسه استعدادهای درخشان تحصیل میکند از زندگی ناامید شود و دست به خودکشی زند. این دانشآموز در هنگام مرگ یادداشتی با خود به همراه داشت که در آن از مسائل فلسفی گفته بود و اینکه با خلقت و طبیعت مشکل دارد و اینکه دیگر امیدی به ادامه زندگی ندارد را علت خودکشی خود عنوان کرده و در آن اسم شخص خاص و یا مشکلات خانوادگی را عنوان نکرده بود.
نظام تعلیم و تربیت مدتهاست جامه سیاه بر تن کرد و در سوگ نوجوانان محصل نشسته است. پروندهای که با خودکشی سه دانشآموز در ماههای پایانی سال تحصیلی بسته شد.
مروری بر خودکشی نوجوانان محصل
۳۰ خرداد ۹۴ در تهران، مجید ۱۴ ساله دانشآموز مدرسه نمونه دولتی، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال، با سیم برق خود را از تراس حلقآویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد.
۳۰ تیر ۹۴ در آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانشآموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری و قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگیاش پایان داد.
۱۴ شهریور در لرستان ۹۴، امیر دانشآموز ۱۴ ساله یکی از مدارس لرستان، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی و ترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
۱۸ مهر ۹۴ در تهران، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نردههای پلعابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. براساس اظهارات دوست این دانشآموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شدهام.
۴ آبان در آذربایجان غربی «هاوری.ق» دانشآموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاجالدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این نوجوان، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است.
۷ آبان در تهران دانشآموز پنجم ابتدایی در محله خلیجفارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس حلقآویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد.
۱۷ آبان در مازندران، «مهرشاد.ت» دانشآموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستمکلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته آمده بود: «فردا همهتان به مراسم تشییع جنازهام بیایید».
۲۷ آبان در خراسان جنوبی، دانشآموز ۱۶ ساله مدرسه شبانهروزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
۲۶ آذر در خراسان شمالی، «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانشآموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانهروزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
۷ دی در یزد، «الف.ع» دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد.
۱۹ دی در تهران، پسر ۱۱ سالهای در تهران با حلقآویز کردن، خود را از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد. به گفته مادر او، این دانشآموز که فصل امتحانات خود را میگذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است.
۲۲ دی ۹۴ در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانشآموز دختر پایه نهم شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد.
۳ بهمن در کرمانشاه، دانشآموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول از معلم برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه میگیرد و قبل از ورود سایر دانشآموزان به محوطه حیاط مدرسه خود را در سرویس بهداشتی حلق آویز میکند.
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ در مشهد، یکی از خبرگزاریها از خودکشی یک دانشآموز دختر ۱۲ ساله در مشهد خبر داد. این دختر ۱۲ ساله از طبقه چهارم ساختمان به پایین افتاده بود. براساس روایتی که رسانه منتشرکننده خبر، از گفتههای پدر این دخترک داشته، این دانشآموز به دلیل وسیلهای که نباید به مدرسه میبرده به مدت یک هفته از مدرسه اخراج شده و او به خاطر ترس از تنبیه پدر، دست به خودکشی زده است.
۳۰ اردیبهشت ۹۵ در مشهد، به دار آویختگی دختری ۱۸ ساله گزارش شد. او برای کنکور درس میخواند و علت خودکشی وی افسردگی اعلام شد.
۱۱ خرداد ۹۵ در تهران؛ دختر ۱۴ ساله بعد از تعطیلی از مدرسه خود را حلقآویز کرد. ساعت ۴ بعدازظهر بود که زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از خودکشی دخترش خبر داد. دانشآموز کلاس هشتم وقتی از مدرسه به خانه بازگشت، اقدام به خودکشی کرده بود.
۱۸ خرداد ۹۵ در تهران؛ دانشآموز دوم دبیرستان پس از امتحان ادبیات خود را در سرویس بهداشتی مدرسه حلق آویز میکند.
همه این آمارها نشان از واقعیتی هولناک دارد واقعیتی که در صورت رفع نشدن میتواند قلب جامعه را هدف قرار دهد و به زودی این فکر مسموم را منتشر کند، وقتی فردی در سنینی حساس نوجوانی به آنجا میرسد که دیگر برای زندگیاش دلیلی ندارد حتما قبل از این تصمیم رفتارهایی از خود بروز داده است که متاسفانه نه مسئولان مدرسهای که دانشآموز در آن تحصیل میکرده به رفتارهای مشکوک او شک کردهاند و نه خانواده!
این فاجعهای است که باید درک شود که چرا نوجوانان ما در مدرسه و خانه طوری پرورش نمییابند که در اوج جوانی که باید باطراوت و شاداب به فکر آیندهسازی خود و کشور باشند به مردن فکر کرده و پژمرده شوند و چرا کسی حالشان را قبل از رسیدن به طناب دار حس نمیکند؟! شاید رسیدن به پاسخ این سوالات راهحلی باشد برای حل این معضل و به ثمر نشستن تکتک جوانان و نوجوانان کشور.
سوشیانت آسمانی