اين كه آقاي خرم گفته است «ابتدا باید اصلاحطلبان نسبت خود را با حاکمیت روشن کنند به معنای دیگر اعتمادسازی کنند» درست است اما آيا با رفتارهايي كه در سالهاي گذشته از سوي اصلاحطلبان به ويژه در اتفاقات سال ۷۸ و فتنه ۸۸و اغتشاش سر زده است، ميتوان باز هم به اين طيف سياسي اعتماد كرد؟!
شايد برخي بگويند اتفاقات سالهاي ۷۸ و ۸۸ براي سالهاي گذشته است و بايد آن را فراموش كرد اما در همين چند روز گذشته از سوي برخي اصلاحطلبان ديدگاههايي مطرح شده است كه نشان ميدهد و اثبات ميكند كه اين طيف سياسي علاوه بر اين كه همچنان درپي تخريب نظام اسلامي است، ماهيت و هويت واقعي خود را هر چه بيشتر آشكار ميكند.
يك اصلاحطلب در جريانات فتنه ۸۸ نقش داشته است در گفتوگو با يك سايت ضد انقلاب، حضرت امام(ره) را زير سوال ميبرد و ميگويد ما در اول انقلاب اشتباه كرديم كه با خوشبيني بسيار و اوليه به آيتالله خميني به ولايت فقيه هم باور داشتيم.
پس از آن، عمادالدين باقي يك اصلاحطلب ديگر به حمايت از ديدگاههاي وهابيت و ابن تيميه ميپردازد و تفكر و برداشت آنها را از اسلام، عقلاني و مترقي معرفي ميكند. حال آن كه گروههاي تكفيري و سلفي اكنون به خاطر تبعيت از تفكر عبدالوهاب و ابن تيميه دست به چنين اقداماتي ميزنند و در كشورهاي اسلامي خون مسلمانان را ميريزند.
گرچه همه اصلاحطلبان چنين تفكراتي ندارند اما با بودن چنين افرادي با انديشههاي ضد اسلامي در ميان اصلاحطلبان نميتوان به آنها اعتماد كرد.
رفتار و منش آنها از سالهاي گذشته تاكنون با افراط و تندرويهايي همراه بوده است كه براي مردم و نظام اسلامي هزينههاي زيادي را تحميل كرده است.
خرم كه وزير راه دوران خاتمي است در گفتوگو با سايت «ندا»ي ايرانيان كه يك تشكل تازه در طيف سياسي اصلاحطلبان است، تأكيده كرده كه «باید دولت یازدهم، اصلاحطلبان را قویتر از گذشته و توانمندتر از گذشته کند. من معتقدم این دولت تا به حال برای فعالین سیاسی اصلاح طلب و احزاب اصلاحطلب کاری انجام نداده است.
اين مطالبه خرم از دولت يازدهم در حالي است كه بيشتر وزراي دولت تدبير و اميد از طيفهاي سياسي اصلاحطلب برگزيده شدهاند و بيشترين سهم را در كابينه آنها دارند.
در همين چند روز گذشته ماجراي وزارت علوم ختم به خير شد و محمد فرهادي به عنوان وزير علوم از مجلس رأي اعتماد گرفت كه خود او هم از طيف سياسي اصلاحطلبان است اما در عملكرد سياسي او هيچگاه افراطگري مانند ديگر اصلاحطلبان ديده نشده است به همين خاطر است كه با رأي بالاي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي كه اكثريت آنان را اصولگرايان تشكيل ميدهند، به عنوان وزير علوم راهي وزارتخانه شد.
اما اين كه چرا اصلاحطلبان از دولت آقاي روحاني گلايه دارند و خواهان توجه بيشتر به اين طيف سياسي از سوي دولت هستند، با توجه به روش و رفتار دولت با اصلاحطلبان جاي شگفتي دارد، چون در ميان وزراي دولت همانگونه كه ميبينيد، افرادي كه وابستگيهاي سياسي به اصلاحطلبان دارند به وفور به چشم ميخورد جداي از آن در ديگر پستهاي دولتي هم بيشترين سهم به اصلاحطلبان و كارگزاران رسيده است.
اما نكته مهمتر جاي ديگري است، آنجا كه احمد خرم عضو ارشد شورای مشاوران خاتمی و وزیر اسبق راه در دولت دومخرداد میگوید: وظیفه دولت است که شرایط شکلگیری احزاب فراگیر را فراهم کند که البته این شرایط زمان زیادی را از آن خود میکند، اما کمترین حمایت از اصلاحطلبان و تشکلهای آنها انجام شده است. رفتار وزارت کشور در قبال فعالیتهای حزبی اصلاحطلبان با ترس و لرز همراه بوده است. بخشی از آن مربوط به تجربه تلخ گذشته است.
خرم از يكسو عملكرد وزارت كشور را زير سؤال ميبرد چون وزير كشور با اصلاحطلبان نسبتي ندارد و از سوي ديگر تجربه تلخ گذشته را به ميان ميكشد.
در واقع خرم حرف دل اصلاحطلبان را به زبان ميآورد. آنها از بودن رحمانيفضلي در وزارت كشور خشنود نيستند. اسفند سال آينده قرار است انتخابات مجلس شوراي اسلامي برگزار شود. اصلاحطلبان هم براي آن برنامهريزي كردهاند و ميخواهند مجلس را هم در دست خود داشته باشند. اما اكنون عليرغم اين كه تصورشان اين بود دولت در دست آنها است اما دولت تدبير و اميد گرچه در كابينه از طيف سياسي اصلاحطلب بيشترين بهره را برده است اما همواره سعي داشته است تا افرادي از ميان آنها را انتخاب كند كه مقبوليت كافي را داشته باشند.
به همين خاطر است كه اصلاحطلبان درپي آن هستند تا بتوانند وزارت كشور را از آن خود كنند، چون ميبينند كه عملاً پروژه آنها براي به غنيمت گرفتن وزارت علوم با شكست روبرو شد و فردي وارد آن وزارتخانه شد كه عليرغم اصلاحطلب بودن تابع خط قرمزهاي نظام است و از فتنه هم مبرا است.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که به طور خاص دولت چه کاری را باید انجام میداده که تاکنون انجام نداده است، میگوید که، «البته باید بگوییم آرامش سیاسی را به کشور باز گرداند اما این دولت برای تداوم حیاتاش نیازمند گامهای بلندتری است.در یک کلام بگویم وظیفه دولتها تنها پخش مواد غذایی یا کار عمرانی نیست، دولت وظیفهاش کمک به احزاب و شکلگیری جامعه مدنی پویا است. اگر دولت نتواند حامیان اصلیاش را راضی نگه دارد قطعاً بازی سیاسی را به حریف واگذار کرده است. دولتمردان تنها یک سال فرصت دارند، تا فضای سالم را برای فعالیت اصلاحطلبان فراهم کنند. این حداقل کاری است که دولت باید انجام دهد.»
اشاره آقاي خرم به فرصت يكساله دولت براي فعاليت اصلاحطلبان اشاره او به زمان برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي است كه اسفند سال آينده برگزار خواهد شد.
اصلاحطلبان با خودزنيهاي سياسي خود اين فرصت را حتي به دولتي كه ادعا ميكنند با حمايتهاي آنها انتخاب شده است ندادند تا بتواند به احزاب اصلاحطلب ميدان دهد و زمينه فعاليتهاي آنها را فراهم كند. اصلاحطلبان بايد خود متوجه باشند كه چه اقداماتي انجام دادهاند كه نميتوان به آنها اعتماد كرد. پس چنين توقعي هم به جا نيست.
عضو شورای مشاوران رئیس دولت اصلاحات همچنین تأکید كرده است؛ اکثر فعالین حزبی اصلاحطلب از عملکرد دولت نارضایتی دارند و این نارضایتی در شهرستانها بیشتراست. دولت یازدهم اگر میخواهد قدرت اجرایی را به مانند سال ۸۴ به امثال احمدینژاد واگذار نکند، قطعاً باید اصلاحطلبان را راضی نگه دارد، نه فعالین حزبی و نه فعالین شهرستانی از عملکرد دولت رضایت ندارند.
خرم همچنین به ضعف عملكردي و رفتاري خود در افكار عمومي اشاره كرده و گفته است؛ برخی از اصلاحطلبان خیلی آکادمیک تصور میکردند، دیگر پوپولیسم و فریب دادن مردم اتفاق نمیافتد، که البته این تصور خامی بود. دقیقاً سال ۸۴ و حتی پيش از آن اصلاحطلبان سنگر به سنگر به خودشان باختند. جامعه امروز ایران را درک نکردند وقتی میگویم جامعه امروز توده مردم، منظورم این است که اصلاحطلبان هنوز هم ممکن است بازی را به احمدینژادها و طیف فکری او واگذار کنند. این ادعا یک واقعبینی مطلق است. روشنفکرمآبی به شیوه سالهای ابتدایی شکلگیری جنبش اصلاحات، ارائه تزهای غیرواقعبینانه و دوری از جامعه ایرانی و از همه مهمتر تحریک قشر سنتی با طرح ادعاهای عبور خاتمی، برهم ریختن ساختار نظام و غیره. چشم و دل کارگزاران دولت یازدهم را ترسانده است، ابتدا باید اصلاحطلبان نسبت خود را با حاکمیت روشن کنند به معنای دیگر اعتمادسازی کنند.
با توجه به اين مواضعي كه از سوي خرم به عنوان يك اصلاحطلب مطرح شده است شايد جاي اميدي باقي مانده باشد تا اصلاحطلبان با تغيير روشها، سياستها، رفتارها و اعتمادسازي كه او از آن نام برده است، بازگشت آنها به عرصه سياسي كشور فراهم شود. البته اين بازگشت با ترديد همراه خواهد بود. آنها بايد ابتدا خود را بازشناسي كنند و آسيبهايي كه به مردم و نظام وارد كردهاند جبران سازند آنگاه سوداي بازگشت داشته باشند.