سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
کد مطلب : 93439
آلرژی اصلاح‌طلبان تندرو به دیپلمات اتوکشیده

گرا دادن اتفاق تازه‌اي نبود

گرا دادن اتفاق تازه‌اي نبود

صادق خرازی، دیپلمات اتو‌کشیده جمهوری اسلامی ایران، این روزها به سوژه جدید رسانه‌ها تبدیل شده و اظهارات و رفتارهای او نیز بدون حاشیه نبوده است. او از اردوگاه اصلاح‌طلبان طرد شده و هرچند خود را اصلاح‌طلب واقعی مي‌داند، در میان احزاب و گروه‌هاي نشانه‌دار اصلاح‌طلب دیگر جایی ندارد و ندای ایرانیان با برند وی در حال فعالیت است، حزبی که سودای جذب جوانان اصلاح‌طلبی را دارد که در میان دیگر تشکلات اصلاح‌طلب، جدی گرفته نمي‌شوند.
زاده سال ۴۲ در تهران، فوق لیسانس مطالعات خاورمیانه و دانشجوی دکترای تاریخ و سیاست در دورهام انگلستان، در وصف خود نوشته است: با روی کار آمدن آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ایران در سال ۶۸ به عنوان سفیر ایران به سازمان ملل متحد در نیویورک رفتم، عضو هیئت مذاکره کننده جنگ ایران و عراق بودم پس از شش سال به ایران بازگشتم. مشاور عالی دکتر ولایتی شدم. از جانب آقایان هاشمی‌رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور مسئول برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در طهران شدم، مدتی دستیار خاتمی بودم. چهار سال هم معاون وزارت امور خارجه شدم سپس به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در پاریس به مدت سه سال و چهار ماه انجام وظیفه کردم.کارمند وزارت امور خارجه هستم. به توسعه سیاسی و اقتصادی و تحقق عدالت، تحقق جامعه مدنی باور جدی دارم. هزینه‌هاي زیادی هم برای اعتقادات خودم متقبل شدم. هم اینک دوران مهجوری و مشتاقی را سپری مي‌کنم. با رئیس دولت اصلاحات همکاری نزدیکی در باب گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها دارم و مشاور ویژه
ایشان هستم...
تاجرزاده‌اي که در دوران نوجوانی در حجره پدر راه و رسم تجارت را در کنار فراگیری علوم دینی در قم مي‌گذراند، اینک مورد غضب اصلاح‌طلبانی قرار گرفته که خود را پدرخوانده اصلاحات در تاریخ ایران مي‌دانند. فرازی از سخنان وی در مصاحبه‌اي با مجله پنجره، او را به قاچاقچی نسخ خطی متهم کرد. صادق خرازی در این مصاحبه گفته بود لیستی از اصلاح‌طلبان در اختیار دارد که در زمان سفارتش به خارج گرا مي‌دادند. یکی از علایق اصلی وی جمع آوری و خرید و فروش نسخ خطی است و اینکه عبدالله رمضان‌زاده، محکوم فتنه ۸۸ و فعال اصلاح‌طلب او را متهم به قاچاق نسخ کرده به این علاقه خرازی بر مي‌گردد.
رمضان‌زاده در پستی خطاب به صادق خرازی گفته بود: به نظر شما لیست دیپلمات‌های قاچاقچی نسخ خطی کتاب‌های قدیمی در جیب کیست؟! خرازی یکی از مشهورترین صاحبان مجموعه نسخ نفیس و قدیمی خطی است که برحسب قضا خود او هم خط بسیار خوشی دارد، سید‌صادق خرازی اوقات فراغت خود را صرف جمع‌آوری و نگه‌داری این نسخ مي‌کند.
این دیپلمات میلیاردر که هیچ سعی در پنهان کردن ثروت و داشتن خانه اعیان‌نشین در شمال شهر تهران نکرده است، بالاخره پس از بي‌مهری برخی از اصلاح‌طلبان از سمت ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان، استعفا داد، حزبی که با نگاهی به شورای مرکزی آن به غیر از خود خرازی، نام نشاندار خاصی در آن مشاهده نمي‌شود. ندا از همان ابتدا نیز جدی گرفته نشد و این را مي‌شد در روز پنج‌شنبه ۲۹ مرداد پی برد.
پنج‌شنبه ۲۹ مرداد، جمع بزرگی از اصلاح‌طلبان گرد هم جمع شدند و اولین کنکره حزب اتحاد ملت ایران را برگزار کردند. حزبی که جمعی از اعضای احزاب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی را با نشان جدید به عرصه سیاسی بازگردانده است. تاسیس حزب اتحاد ملت ایران با سر و صدا و واکنش‌هاي متعددی روبرو بود. در میان کسانی که در هیات موسس این حزب حضور داشتند نام کسانی به چشم مي‌خورد که در حزب منحله مشارکت حضور داشتند. حضور چنین افرادی در نگاه اول بازگشت مجدد حزب مشارکت به عرصه سیاسی را تداعی مي‌کرد.
به هر حال وزارت کشور مجوز حزب جدید را صادر کرد و حزب اتحاد ملت ایران با حضور افرادی مانند، محمد آقایی (مسئول کمیته تشکیلات و عضو مؤسس حزب منحله مشارکت)، حسین خلیلی‌اردکانی (رئیس شورای منطقه کرج حزب منحله مشارکت)، محمد خلخالی، حیدر زندیه، مژگان اثباتی، علی‌محمد مظفری (عضو هیئت مؤسس حزب منحله مشارکت)، رؤیا بلوری (همسر علی‌محمد مظفری و عضو شاخه زنان حزب منحله مشارکت)، پیروزی (عضو یکی از کمیته‌های اقشار حزب منحله مشارکت)، داوود کریمی دستجردی، سید حسن موسوی‌نژاد (رئیس کمیته اطلاع‌رسانی حزب منحله مشارکت)، آیدین پیرزه و غلامرضا انصاری عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران تاسیس شد.
اما کنگره روز پنج‌شنبه تمام کسانی را که در پشت این حزب گرد آمده بودند را به صحنه آورد، علی شکوری‌راد، آذر منصوری، علی تاجرنیا، هادی خانیکی، فاطمه راکعی، محمد کیانوش راد و حمیدرضا جلایی پور، مشارکتی‌هاي معروفی بودند که بر روی سن رفتند و سیاست‌هاي حزب جدید را تبیین کردند. محمد معین، محمدرضا عارف، غلامرضا کرباسچی، عبدالله نوری، محمد علی ابطحی، محمدرضا خاتمی و... نیز فرصت را برای یک عکس یادگاری مناسب دیدند و در این جمع حضور پیدا کردند.
حزب اتحاد ملت ایران، مورد وثوق اکثریت اصلاح‌طلبان قرار گرفت ولی حزب ندای ایرانیان همچون پدرمعنویش، صادق خرازی، در مهجوری همچنان به سر مي‌برد. منادیان دموکراسی و حقوق شهروندی، زنده‌باد مخالف من و حزب‌گرایی، حزب ندا را نه تنها به خاطر خرازی بلکه به خاطر اینکه عده‌اي جوان از نسل دوم اصلاح‌طلبان در آن حضور دارند و تهدید بالقوه برای نسل اول بودند، پس زدند و جدی گرفته نشد.
میلیاردری که مي‌خواهد خاکی و باصفا باشد و همچنان دیپلماتی کرواتی جمهوری اسلامی لقب بگیرد، با توهین‌هاي بي‌سابقه اصلاح‌طلبانی مواجه شد که خطاب به وی یادآور شدند که نمي‌تواند هم نان اصلاح‌طلبی را بخورد هم به آن لگد بزند. توهین‌ها و ناسزاها تا بدان جا ادامه یافت که خرازی تصمیم گرفت و یا مجبور به تصمیم انزوا گرفت. او خود را نزدیک به رئیس دولت اصلاحات مي‌داند و پسرش نیز داماد محمدرضا خاتمی است، در این زمان به نظر مي‌آید برای کاسته شدن از حاشیه‌هاي اظهارنظر جنجالی‌اش، مدتی را از حضور زیاد در عرصه رسانه‌اي و سیاسی به دور بماند.
گرا دادن اصلاح‌طلبان به دشمن، چیز تازه‌اي نبود که صادق خرازی آن را بیان کرد و از لیست کسانی گفت که در زمان سفارتش به غرب‌گرا مي‌دادند. خاتمی ۱۶ آذر ۸۳ فریاد برآورد که «از درون اردوگاه اصلاحات صدای دشمن به گوش مي‌رسد.»
هنگامی که آمریکا به افغانستان و عراق حمله برد، برخی از اصلاح‌طلبان و به ویژه مشارکتی‌ها منتظر بودند ایران نیز مورد حمله قرار گیرد و خود را به عنوان آلترناتیو حاکمیت معرفی کنند. بحث خروج از حاکمیت موضوعی بود که در زمان دولت اصلاحات و پس از آن نیز بسیار از سوی اصلاح‌طلبان شنیده شد. جلایی پور در ۲۸ اردیبهشت ۸۸ درمناظره انتخاباتی "چرا موسوی؟ چرا كروبی؟" اذعان کرده بود که موضوع خروج از حاکمیت از درون حزب مشارکت شروع شد: «در زمان خاتمی مي‌خواستند از حاكميت خروج كنند ولی در زمان احمدی‌نژاد مي‌خواهند با كروبی ورود كنند. خروج از حاكميت در جبهه مشاركت مطرح شد»
از آن‌سو نیز نمایندگان مجلس ششم، با مرعوب شدن از حمله آمریکا نامه‌اي را به رهبر معظم انقلاب نوشتند و از او خواستند جام زهر را بنوشد. ۱۲۷ نفر از نمايندگان مشاركتی مجلس ششم در بهار ۱۳۸۲، در نامه‌اي به رهبری با ترسیم اوضاعی ناامید‌کننده از وضعيت داخلی ایران و علائم فروپاشی نظام از درون، حضور دشمن را در اطراف مرزهای ایران جدی دانستند و با بزرگنمایی آن و کوچک شمردن قدرت نظامی ایران، راهکار تسليم و مذاكره با امريكا برای جلوگيری از حمله به ايران را توصيه کردند. در اين نامه تأكيد شده بود: «آنچه ما مي‌فهميم اين است كه مسئولان حاكميت بايد صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء‌تدبيرها پوزش بخواهند و البته اين عذرخواهی شكست و عقب‌نشينی از مواضع اصولی نيست، بلكه نشانه فروتنی و بزرگواری است... اگر جام زهری بايد نوشيد قبل از آنكه كيان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تماميت ارضی كشور در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود.»
لیست خیــانت‌هــا و توطئه‌هاي اصلاح‌طلبان در دوران زمامداری و برپا کردن فتنه‌ها بسیار طولانی است و صادق خرازی خود نیز از نزدیک شاهد آن بوده است. نامه محرمانه‌اي که در زمان دولت اصلاحات در سال ۲۰۰۳ برای جرج بوش ارسال شد. نامه خیلی محرمانه خاتمی به بوش مبنی بر اینکه ما دست از حمایت لبنان و حماس و فلسطین بر می‌داریم و فیتیله انرژی هسته‌اي نیز پایین کشیده خواهد شد به شرط آنکه ایران از لیست محور شرارت خارج شود و مورد حمله قرار نگیرد. نامه دولت خاتمی به بوش در زمان حاکمیت دولت اصلاحات مخفی ماند ولی درسال ۸۵ افشا شد.
همین کافی که گرا دادن به دشمنان ایران برای حمله به کشور و نشستن بر جای حاکمیت تنها از ذهن خام و هیجان زده کسانی بر می‌آید که آمریکا را ناجی خود مي‌دانستند. اسماعیل احمدی‌مقدم در مصاحبه اخیر خود با نشریه رمز عبور، خاطره جالبی را از رئیس دولت اصلاحات نقل مي‌کند که به وی گفته بود: «یک وقتی به آقای بهزاد نبوی و سایرین گفتم فکر می‌‌کنید اگر نیروهای اپوزیسیون خارج را برداشتید و آوردید داخل می‌گویند دست شما درد نکند؟ اینها به شما خواهند گفت بیایید بروید ته صف. همین شما ما را ۲۵ سال عقب انداختید. ما که بودیم و شما ۲۵ سال ما را عقب انداختید و دارید حرف‌های ما را می‌زنید.»
بنابراین صادق خرازی حرف تکراری را زده که قبلا از سوی جریان رقیب به اصلاح‌طلبان نسبت داده مي‌شد اما این بار یک خودی که غیرخودی شده، آن را به مدعیان اصلاحات نسبت داده است. خرازی علاوه بر این خطا از دید آنها، در زمان نامناسبی نیز از گرا دادن به دشمن سخن گفته، زمانی که اصلاح‌طلبان قصد رجعت دوباره به قدرت را دارند و زمینه‌هاي آن نیز به کمک دولت یازدهم فراهم شده است.
دیپلمات و مشاور رئیس دولت اصلاحات، هزینه سخنانش را با کج دهنی از سوی هم طیفی‌هاي خود و طرد شدنی داد تا ندا را پیش پای آنها قربانی سازد. وی در متن استعفای خود از یاران نقاب زده و ترشرویی آنان گفته: «اصلاحات بدون توجه به آزادی و استقلال راه به بیراهه بردن و سر از التقاط و نفاق و انحراف درآوردن است. نمی‌توان دل در گرو آزادی ایران بست، اما چشم بر تزلزل اصول استقلال آن نیز بست. هیچ اصلاح‌طلبی نیست که به حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و استقلال سیاسی میهن خود بی‌اعتنا باشد. اگر هم بودند و هستند آنانی که دل در گرو کمک خارجی بستند، نه نام اصلاح‌طلب داشتند و نه نشانی از آن»
فرهنگ نيوز

https://siasatrooz.ir/vdchwknw.23nxxdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی