يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۲:۵۷
کد مطلب : 91413

رستاخيز درويش عرياني مانده بر پيكر خارپشت

رستاخيز درويش عرياني مانده بر پيكر خارپشت

فيلم رستاخيز احمدرضا درويش براي بسياري از آنان كه دل در گرو سينماي انقلاب دارند و چشم‌انتظار توليد فيلم‌هايي در قد و قامت سينماي بين‌الملل و موثر است، مي‌توانست فيلمي خاص و به ياد ماندني باشد. فيلم رستاخيز مي‌توانست سينماي ايران را كه بيش از سه دهه است در حسرت پخش بين‌المللي و منطقه‌اي باقي مانده از تشنگي برهاند. اما نخستين مرتبه اكران اين فيلم در جشنواره فيلم فجر سال گذشته نه تنها نتوانست پاسخگوي انتظارات بسياري از مخاطبان باشد، بلكه انتقادات بسياري را نيز با خود همراه داشت.
نوك پيكان اين انتقادات كه طيف گسترد‌ه‌اي از منتقدان و فعالان فرهنگي و سينمايي تا علما و بزرگان ديني را در برمي‌گرفت علاوه بر انتقادات ساختاري، به مفاهيم و زاويه نگاه فيلمساز به قيام عاشورا و حماسه‌سازي امام حسين(ع) و ياران صديقش برمي‌گشت.
كتب و آيين شيعه بيش از همه بر دو محور شهادت و اميدواري متكي است كه شهادت در مكتب امام حسين(ع) و اميد در مكتب حضرت صاحب‌‌الزمان آموخته و نهادينه مي‌شود. از همين رو براي شيعيان موضوع شهادت و حماسه و شهادت‌طلبي مقوله‌اي است بسيار حياتي كه بايد در پرداختن به آن ظرايف خاصي اعمال شود.
حماسه قيام عاشورا را مي‌توان دراماتيك‌ترين تراژدي عالم دانست و از همين رو اين حماسه مي‌تواند درونمايه توليد بسياري از آثار سينمايي باشد. نگاه كنيد كه حماسه حضور حضرت حبيب، جون غلام امام حسين(ع)، وهب و بسياري ديگر از بزرگان حاضر در كاروان شهداي سرافراز كربلا مي‌تواند دستمايه اثري سينمايي باشد كه به خوبي زواياي مختلف قيام عاشورا را در تاريخ سينماي ايران و حتي جهان تاريخي نمايد.
نگاهي به عناوين فيلم‌هاي اثرگذار در حوزه قيام كربلا هم تاييد كننده گزاره مطرح شده در بالاست. فيلم‌هايي از جمله سفير كه به دوره‌اي از زندگي قيس بن‌مسهر پيك امام حسين(ع) مي‌پرداخت و روز واقعه كه به اثرگذاري قيام كرب‌بلاي حسين(ع) بر جواني مسيحي تازه مسلمان مي‌پرداخت، همواره در ياد و خاطر سينما دوستان و علاقمندان به تاريخ تشيع قرار دارد. سريال مختارنامه نيز به زندگي مختار از ياران جامانده از قيام كرب‌بلا مي‌پرداخت كه توانست جاي خوبي در سينماي تاريخ تشيع براي خود باز كند.
اما با اين اوصاف، احمدرضا درويش با اعتماد به نفسي درخور و با تامين سرمايه‌اي كه تا ده‌ها ميليارد از آن نام برده شده است و با كمك مالي و معنوي شيعيان لبنان و عراق قادر به ساخت فيلم رستاخيز با محوريت عاشوراي امام حسين(ع) شد.
اين درست همان اتفاقي است كه پس از ديدن فيلم مي‌توان بر آن تاكيد كرد كه كاش درويش به درويشي خويش در حوزه ادراك صحيح از قيام عاشورا و بزرگي اين رخداد پي‌مي‌برد و تن به ساخت اين فيلم نمي‌داد.
ساخت فيلم درباره امام حسين(ع) و با پروداكشني عظيم براي بسياري از فيلم‌سازان وسوسه‌آميز است. اما به راستي گام نهادن به اين عرصه نيازمند درك صحيح، به حق و به واقع از حماسه عاشوراست. حماسه‌اي كه پس از گذشت قريب به ۱۴قرن، نه تنها از شور عزاداران اين مصيبت جانكاه و درس‌آموزان اين مكتب كاسته نشده، بلكه بر ارادتمندان به آن افزوده شده است.
در تبيين حماسه عاشورا، چند كليد واژه حياتي وجود دارد. عباراتي چون حق‌طلبي، حماسه، ظلم‌ستيزي، شجاعت، امتحان الهي، صبر بر بلا، توكل به خدا و حماسه مقاومت، كليدواژه‌هايي است كه بايد در اثر سينمايي به خوبي تبيين شود تا بتوان آن اثر را در خور نام كربلا ناميد.
اما فيلم رستاخيز درويش، علي‌رغم بهره‌مندي از پروداكشني بزرگ و قابل قبول، نه تنها در ساختار و قصه و روايت به شدت لنگ مي‌زند و در ميان روايت داستاني عاشقانه، سلوك عارفانه و از ثري به ثريا پريدن عاجز مانده بلكه حتي در روايتي ساده‌انگارانه نيز باز مانده است. ديالوگ‌هايي به شدت نچسب، بازي‌هايي گلدرشت و انقطاع و لكنت شديد در روايت، اين فيلم را براي افرادي با پيش‌زمينه اطلاع‌مندي از واقعه عاشورا به شدت كسالت‌بار نموده است، چه رسد به مخاطب بين‌المللي كه اين فيلم ادعاي پخشي اينچنيني را به يدك مي‌كشد.
اما بيش از ساختار، اين فيلم از عدم وجود نظامي صحيح و سالم در روايت داستان حماسه كربلا رنج مي‌برد. فيلمساز تلاش نموده است تا با روايتي عاشقانه از زندگي بكير پسر حر رياحي و دلباختن او به دختري از ياران امام حسين(ع) به قيام كرب‌بلا برسد. اما آن عاشقانه به درستي روايت نشده و به انجام نمي‌رسد و حكايت عاشوراي پربلا نيز به شكلي بسيار بد روايت شده است.
همه آنها كه با اميد به ديدن فيلمي حماسي به تماشاي اين فيلم مي‌نشينند گذشته از چند سكانس، حماسه‌اي در آن نخواهند ديد و آنها كه عمري را در رثاي حضرات معصومين دل باخته‌اند و اشك ريخته‌اند بعيد مي‌دانم وقتي حضرت عباس فيلم رستاخيز درويش در برابر ديدگانشان به شهادت مي‌رسد، نه حماسه و نه مظلوميت آن بزرگواران را درك كنند.
درويش دانسته يا ندانسته بي‌جهت ساخت پروژه‌اي را پذيرفته كه متاسفانه به هيچ عنوان نتوانسته است درصدي كوچك از بزرگي اين ماجرا را كه از قضا مي‌تواند بسيار هم سينمايي باشد، نشان دهد.
شايد درويش براي نخستين تجربه خود در حوزه تاريخ تشيع به ساخت فيلمي از حماسه‌سازي‌هاي ياران صديق امام حسين(ع) مي‌پرداخت اثري به مراتب موثرتر و قابل‌قبول‌تر ارائه مي‌نمود. حالا اما مصيبت درويش و فيلمش تمامي ندارد. او كه گويا با شهوت رونمايي از نخستين بازيگر نقش حضرت عباس و علي‌اكبر(ع) و قاسم بن الحسن(ع) تلاش نمود تا رخسار اين بزرگواران را در فيلم خود نشان دهد، حالا با ساخته‌اي باقي مانده است كه تمام تمهيدات او براي چشم‌نوازي آن تاثيري منفي يافته و او در اين ورطه گرفتار شده است كه اگر هم متدينين و علماي ديني با پخش فيلمي كه در آن براي نخستين بار از چهره سينمايي ابوالفضل(ع) سينمايي رونمايي مي‌شود، اما با شكستي بزرگ در جلب مخاطب و گيشه مواجه خواهد شد، آنچنان كه بسياري ديگر از فيلم‌سازان علاقمند به تاريخ تشيع قادر نخواهند بود اين مسيري را كه ضعف ادراك درويش ايجاد نموده و جاده را سنگلاخ نموده، طي كنند.
به راستي مي‌توان وضعيت حال حاضر فيلم رستاخيز درويش را به سان پيكري عريان بر روي خارپشت دانست كه بازيگر حر در بيان وضعيت عمرسعد در مواجهه با امام حسين(ع) توصيف نمود.

مولف : ايرج فتح الهي
https://siasatrooz.ir/vdchxknw.23nzzdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی