بعد از تایید شدن دیدار سناتور امریکایی با وزیر خارجه کشورمان آن هم چند روز بعد از تاکید رهبر معظم انقلاب درباره سَم بودن مذاکره با امریکاییها! سخنگوی وزارت خارجه اقدام ظریف را اینطور توجیه کرد: «مقامات کنگره را دولتی نمیبینیم، صرف دیدار مذاکره نیست»؛ اما جناب سیدعباس موسوی نگفتند که اگر دیدار این دو برای مذاکره و مراوده و رایزنی نبوده برای چه چیزی برگزار شده؟ آیا ظریف دوست و فامیل این سناتور بوده و برای احوالپرسی خانوادگی با وی دیدار داشته است؟! او نگفت که اگر سناتور را دولتی نمیبیند طرحهای ضد ایرانی و تحریمها چطور و در کجا به جز کنگره تصویب شده و چطور مجلس یک کشور را از حکومتش جدا میکند؟! موسوی همچنین توضیح نداد که چرا با وجودی که رهبری درباره مذاکره با امریکاییها از واژه «سَم» و برای مذاکره با دولت کنونی امریکا از واژه «سَم مهلک» استفاده کردهاند، باز هم این وزارتخانه مسیر سمی را برگزیده است.
عذر بدتر از گناه
آن موقع که رهبر معظم انقلاب برای صحبت تلفنی روحانی و اوباما از واژه «به جا نبودن» استفاده کرد، آن موقع که منتقدان قدم زدن همراه با لبخند ظریف را با کری (همتای امریکاییاش) در کنار رود راین مورد نقد قرار دادند، حتما میدانستند که اگر سکوت کنند، اتفاقی بزرگتر و عجیبتر رقم میخورد، کمااینکه با همه هزینههای صورت گرفته برای آن اقدامات بیجا؛ باز هم شاهد هستیم در روزهایی که صراحتا از سَم بودن مذاکره سخن به میان آمده وزیر خارجه کشورمان با یک عضو کنگره!! همان مجلسی که قانون تحریمهای ایران را طرح و تصویب کرده است، همان مجلسی که مصوب کرده مسافران ایران و ایرانیها باید تحت نظر قرار گرفته و برای ورود به امریکا مورد بازخواست باشند!! دیدار کرده است.
از آن بدتر سخنگوی دستگاه دیپلماسی است که در اولین اقدام خود در نشست خبری نخست در مورد اخبار منتشر شده در رابطه با دیدار اخیر ظریف با یک سناتور آمریکایی، اینطور ماجرا را توجیه میکند: «صرف دیدار به معنای مذاکره نیست. مذاکره، گفتوگو و رایزنی مفاهیمی هستند که از نظر معنایی با هم متفاوت هستند. ما مقامات کنگره آمریکا را اعضای دولتی نمیدانیم و ما بنا نداریم که با هیچیک از مقامات دولتی آمریکا مذاکره کنیم.» و از آن بدتر که ادامه میدهد: «گفتوگو و تبادل نظر با شخصیتهای سیاسی سابق و کسانی که دارای تحلیل و نظر هستند و دستی بر آتش دارند، منعی ندارد و این گفتگوها میتواند ادامه داشته باشد.»
انگار نه انگار که همان قبلیها بودند که تحریمها را بعد از قرارداد مصوب کرده و امضا کردند، انگار نه انگار که همین جناب کری، بود که رسما اعلام کرد که قصدش از نوشتن و امضای برجام گفتوگو درباره برجامهای بعدی و یا فشار به ایران با خروج از برجام بوده است!! با همه این تفاسیر نمیفهمیم اگر سناتور مذکور و دیگر مسئولان پیشین موثران در سیاست امریکا هستند که صراحت سم بودن مذاکره با آنها از سوی رهبری بیان شده است، اگر هم آنها در سیاستهای امریکا تاثیری ندارند چرایی این دیدارها و مشاوره ها مشخص نیست، دولت روحانی اگر مثلا یکی از نمایندگان مجلس با پمپئو دیدار کند، ناراحت میشود یا خیر؟! اصلا امریکاییها او را مقام ایرانی حکومتی میبینند یا نه؟! یا مثلا اگر سعید جلیلی، منوچهر متکی و مقامات سابق وزارت خارجه بخواهند با ترامپ و تیمش مذاکره کنند، آیا آنها را خارج از دولت دیده و انتقادی به آنها وارد نمیدانند؟ یا اصلا امریکاییها آنها را خارج از حکومت جمهوری اسلامی میبینند؟! نمیشود با آوردن عذری بدتر از گناه روی اقدام نابجای کسی سرپوش گذاشت، مگر اینکه اینطور تفسیر کنیم که آن ظریف آن سناتور را به عنوان دوستان صمیمی و خانوادهاش دیده و احوالپرسی کرده و مذاکرهای در کار نبوده که آن وقت باید درباره جایگاه او در وزارت خارجه بیشتر بررسی و بحث صورت گیرد.
نمیگویند درباره آب و هوا حرف بزنیم!!
اما رهبر معظم انقلاب نیز صراحتا اعلام کردهاند که «مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیرید.» در ادامه اینطور بیان داشتند که «نمیگویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیطزیست مذاکره کنیم، میگویند بیایید دربارهی سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم؛ شما چرا سلاح دفاعی دارید... شما قبول میکنید این را، یا قبول نمیکنید؟ هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری نمیرود راجع به نقاط قوّت خودش با طرف مقابل معامله کند.» پس اگر ظریف احوالپرسی شخصی داشته باید درباره جایگاهی که به او داده شده بیشتر تامل کرد و اگر مذاکره یا مراودهای صورت گرفته که تکلیفش مشخص است و به قول رهبری هیچ ایرانی غیرتمند باشعوری درباره منافعش مذاکره نمیکند. پس باید از ظریف بازخواست کرد که چه شده و چه اتفاقی رخ داده است و چرا عضو کنگره معلومالحال امریکایی را دیده و هزینهای گزاف روی دست جمهوری اسلامی گذاشته است؟
چرا مذاکره غلط است؟!
اما اینکه چرا مذاکره با امریکا غلط است را رهبری اخیرا در دیدار با مسئولان نظام به صراحت اینطور بیان داشتند: «خب بنابراین اصل مذاکره غلط است. مذاکره با کسی که آدم حسابی باشد غلط است، حالا اینها که آدم حسابی هم نیستند؛ [مذاکره با] آدمهایی که زیر حرفشان میزنند، تعهّدشان را به هم میزنند، پابند به هیچ چیز نیستند - نه یک چیز اخلاقی، نه یک چیز قانونی، نه یک عرف بینالمللی؛ به هیچ چیزی پابند نیستند - بنابراین مسخره است. البتّه در عقلای ما کسی نیست که دنبال این مسئله باشد؛ آحاد ملّت هم که خب معلوم است؛ [حالا] بعضی گوشه کنار گاهی یک سر و صدایی میکنند. مذاکره بنابراین مطلقاً معنی ندارد و همین طور که قبلاً هم بارها گفتهایم، چنین چیزی نیست. در دولت قبل از اینها که ظاهرشان خیلی اتوکشیدهتر و بهتر از اینها بود، اوباما یک نامهی «فدایت شوم» برای ما نوشت و ما هم بعد از مدّتی یک جوابی به او دادیم و بلافاصله نامهی دوّم را نوشت؛ من میخواستم باز هم جواب بدهم که در این بین فتنهی ۸۸ پیشامد کرد؛ خوشحال رفتند سراغ فتنهگرها و دفاع از فتنه، حمایت از فتنه. آنهایی که حالا ظاهرشان، ظاهر این جوری بود، باطنشان این بود که به مجرّد اینکه فتنهای اینجا راه افتاد، همهی آن حرفهایی که قبلاً زده بودند، آن اظهار ارادتها، کأنّه فراموششان شد و به جریان فتنه علیه جمهوری اسلامی ملحق شدند؛ اینها که خب [وضعشان معلوم است].» میبینیم که حتی مقام معظم رهبری هم درباره مذاکره با دولت قبلی امریکا چقدر با صراحت سخنانشان را بیان داشته و بین آنها با دولت فعلی تمایزی قائل نمیشوند. بر این اساس سخنان سخنگوی وزارت خارجه مبنی بر صحبت با نفرات قبلی دولت امریکا خود شائبهای عظیم ایجاد میکند که دولت و دستگاه دیپلماسی باید پاسخگوی آن باشند، ضمن آنکه وزیر خارجه نیز باید در اسرع وقت برای افکار عمومی که میدانند جمهوری اسلامی مراودهای با امریکا نداشته و خصوصا با تهدیداتشان تحقیر نشده و حاضر به کوتاه آمدن نمیشود، بازگو کند که چرا با عضو کنگره سخن گفته است و دقیقا در آن دیدار چه نکاتی بین وزیر خارجه کشورمان و عضو کنگره امریکا رد و بدل شده است، قطعا افکار عمومی اینبار اجازه نمیدهند که مانند همان فکتشیتی که هیچگاه درباره برجام منتشر نشد، سخنان ظریف با عضو کنگره پنهان مانده و در جریان اتفاقات رخ داده قرار نگیرند، چراکه مردم میدانند طبق فرموده رهبر انقلاب به جز مصالح ملی و امنیتی مسئولان با مردم نکته پنهانی ندارند، باید دید آیا وزیر خارجه مصالح ملی و چارچوبها و خط قرمز حکومت جمهوری اسلامی را تا چه حد رعایت کرده است و تا چه میزان وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی و مصالح حکومت اسلامی بوده است.
امیدواریم که آقای ظریف یادش مانده باشد که روزی گفت: «مكالمه دکتر روحاني با اوباما و ديدار طولاني من با جان كري نابجا بود.» و این جمله را درباره دیدار اخیرش بعد از تلاطمها و هزینهتراشیها برای کشور تکرار نکند.
نویسنده: مائده شیرپور