سودان با ۲.۵ میلیون کیلومتر مربع مساحت و جمعیتی در حدود ۳۴ میلیون نفر یکی از بزرگترین کشورهای آفریقایی محسوب می شد كه بر اثر دخالتهاي خارجي سرانجام بخشهاي جنوبي از آن جدا گرديد تا تيغ تجزيه اولين ضربه را بر اين كشور بزرگ و اسلامي وارد سازد.
سودان جنوبي در ۱۹ دي ماه ۱۳۸۹ همه پرسي جدايي طلبي از سودان واحد را برگزار كرد. همه پرسي كه از ابتدا در آن ابهامات بسياري بود بويژه اينكه همزمان با اعلام نتايج همه پرسي صهيونيستها پرچم خود را آنجا برافراشتند و آمريكا از اعزام نظاميان به منطقه و اروپا از كمك ۲۰۰ ميليون دلاري براي حمايت از استقلال اين منطقه خبر دادند. سرانجام در اوايل تير ماه ۱۳۹۰ رسما منطقه جنوبي از شمال جدا شد و سيلواكر به عنوان اولين رئيس جمهور معرفي شد. وي در حالي به اين سمت رسيد كه در كارنامه خود جدال با سودان واحد (عمر البشير) ،همگرايي گسترده با صهيونيستها و غرب را دارد. هر چند كه بانيان جدايي جنوب سودان بر اين ادعا بودند كه براي بهبود شرايط اين منطقه گام برداشتهاند اما روند تحولات فضايي ديگر را آشكار ساخت. در اين چارچوب ۲ محور قابل توجه است. نخست آنكه بحران انساني در منطقه جنوبي كه ۹ ميليون جمعيت دارد جان هزاران نفر را تهديد كرده است. دوم آنكه به رغم ادعاهاي سيلواكر كه جدايي را پايان تقابل با دولت مركزي سودان عنوان ميكرد اين تقابلها ادامه يافته است.
چنانكه پيش بيني ميشد محور تقابلها ميان شمال و جنوب سودان بر سر منطقه نفت خيز ابيي بود. منطقه اي كه ۸۵ درصد نفت سودان را در بر ميگيرد. نكته قابل توجه در اين منطقه آن است كه بخش نفتي در سودان جنوبي و بخش پالايشگاهها در شمال ميباشد.
نزاع طرفين به جايي رسيده كه هر كدام ديگري را تهديد به تقابل نظامي ميكند و بعضا به فضا بندي در برابر يكديگر پرداخته اند. با توجه به شرايط حاكم بر سودان و تحركاتي كه بازيگران خارجي از جمله برخي كشورهاي عربي نظير قطر و عربستان و غربيها صورت ميدهند. بررسي كارنامه سودان نشان ميدهد كه اين منطقه با يكي از اين دو شرايط مواجه است يا جنگ تمام عيار ميان شمال و جنوب كه دامنه آن تمام منطقه را فرا مي گيرد. و يا دخالت خارجي با عنوان نيروهاي سازمان ملل و جلوگيري از تكرار سرنوشت كوزوو در قبال سودان كه زمينه اشغال اين كشورها و تجزيه آنها به بخشهاي كوچكتر را فراهم ميكند.
تقابلهاي ايجاد شده ميان سودان شمالي و جنوبي از چند زاويه قابل توجه است:
الف) دست يابي به منابع نفتي
برخي بر اين نظريه تاكيد دارند كه اين تقابلها برگرفته از نگاه منفي طرفين به منطقه نفت خيز ابيي است . هر كدام حيات خود را بر تسلط بر اين منطقه ميدانند و تلاش دارند با حفظ آن بقاي خود را تضمين كنند. اين منطقه براي جايگاه منطقهاي و بين المللي آنها نيز داراي اهميت است. چنانكه از گذشته پيش بيني مي شد آنچه در كشمير در قبال هند و پاكستان روي داده اكنون در ابيي ميان دو سودان در حال شكل گيري است كه ميتواند به جنگ ميان آنها منجر شود.
ب) سياسيكاري سران جنوب
برخي ناظران سياسي با اشاره به اينكه سيلواكر به تعهدات خود با البشير پايبند نبوده و تقابل را آغاز كرده بر اين عقيدهاند كه سيلواكر با تقابل چند اصل را اجرايي ميسازد. نخست آنكه به مشكلات داخلي بويژه خشم و گرسنگي شديد حاكم بر سودان جنوبي سرپوش گذارد.
دوم آنكه با اين بحرانها خريدهاي تسليحاتي و دريافت كمك از غرب را اجرايي ميكند . سوم آنكه زمينه را براي حضور نظاميان و دستگاههاي اطلاعاتي صهيونيستها و غرب فراهم ميكند. چهارم آنكه با ادعاي حافظ منافع غرب بودن به باج گيري از اين كشورها ميپردازد تا از وي در برابر تحركات قبيلهاي و جويندگان قدرت حمايت شود.
ج)نقش غرب و صهيونيستها
بسياري از ناظران سياسي نيز بر اين امر تاكيد دارند كه تحركات سيلواكر عليه البشير برگرفته از سناريوهاي غربي براي رسيدن به منافع گسترده در سودان و كل منطقه است اين سناريو زماني تقويت ميشود كه غربها همزمان اتهاماتي را در مورد نسل كشي به وزير دفاع البشير وارد ساختهاند و پرونده اتهاماتي البشير در دادگاه لاهه را نيز مفتوح دارند.
با توجه به سابقه رفتاري غرب ميتوان گفت كه آنها با اين تحركات برآنند تا اهدافي همچون حضور نظاميان در سودان جنوبي، سلطه بر منافع نفتي شمال و جنوب سودان، زنده نگاه داشتن آتش جدايي طلبي و بحران در سودان شمالي جهت تجزيه دارفور و مناطق مرزي سودان جنوبي در سواحل درياي سرخ، استفاده از سودان براي سلطه و نظارت بر كل آفريقا را اجرايي سازند . استراتژي امريكا در آفريقا تاسيس پايگاههاي متعددي كه از ليبي گرفته تا سودان و كنيا، اريتره، سومالي، نيجر و نيجريه و... را شامل ميشود. در اين ميان صهيونيستها نيز نقشي اساسي را ايفا ميكنند. بررسي كارنامه سودان نشان ميدهد كه ائتلافي از غربيها و صهيونيستها از سالها پيش براي دخالت و در نهايت تجزيه سودان به چند منطقه گام بر داشتهاند. آنچه در رفتار غرب و صهيونيستها مسلم است آنكه آنها تجزيه سودان به چند منطقه ديگر را در دستور كار دارند كه دارفور اولويت آنها است.
نكته قابل توجه در دارفور آن است كه غرب و صهيونيستها ادعاي نسل كشي در اين منطقه را مطرح ميكنند در حالي كه دارفور دارای ۱۶۰ قبیله عرب و آفریقایی می باشد که همگی آنها مسلمان بوده و از دیر باز ساکنان آن به حاملان قرآن معروف بوده اند بطوریکه ۵۰ درصد ساکنان دارفور حافظان قرآن هستند.
ساکنان دارفور از دیر باز و از زمان دخول اسلام به این منطقه یعنی سال ۳۱ هجری محبت عمیقی نسبت به قرآن و اسلام نشان داده اند. قرائت و حفظ و کتابت قرآن از واجبات دینی هر شخصی محسوب می شود.
حافظان قرآن در این اقلیم از زمانهای قدیم دارای احترام فراوان در بین مردم بوده اند و امتیازات اجتماعی ویژه ای به آنها داده می شد. ساکنان دارفور که همگی مسلمان هستند از دو نژاد عرب و آفریقایی می باشند و لذا دخالت نیروهای اروپایی و غربی در شئون داخلی سودان به بهانه پاکسازی و قتل نژادی دروغی بیش نیست.
اما علت دخالت آمریکا و اسرائیل در امور داخلی سودان و اهداف پشت پرده آن بسیار فراتر از آنچه در لباس حقوق بشر است می باشد. رژیم صهیونیستی و آمریکا از دهه نود با کمکهای مالی و تسلیحاتی به عدهای از شورشیان دارفور و تشدید درگیریهای داخلی سعی دارند با تجزیه این بخش از کشور سودان همانند آنچه در جنوب سودان در حال رخ دادن است منافع و سود سرشاری نصیب شرکتهای نفتی خود نمایند.
سودان سبد غذایی آفریقا و صادرکننده محصولات کشاورزی و گندم به سایر کشورهای آفریقایی می باشد و بطور کلی سودان از حاصلخیز ترین کشورهای جهان به شمار می رود. نفت سودان به تنهایی معادل کل منابع نفتی موجود در همه آفریقا است. ذخیره احتیاطی نفت سودان معادل ۷ میلیارد بشکه تخمین زده می شود . از سوی دیگر سودان در منطقه دارفور دارای غنی ترین معادن مس و اورانیوم در جهان می باشد.
تغییر نظام سودان در حقیقت مدخلی برای سیطره آمریکا و اسرائیل بر نفت این کشور می باشد و از سوی دیگر تسلط بر آبهای رودخانه نیل که از مصر به سودان می ریزد عامل دیگری برای اخاذی و زورگویی و تسلط بر مصر به شمار می رود. تجزیه سودان می تواند پایگاه مهمی برای مبارزه و درگیری با اعراب برای این رژیم محسوب شود نماید و لذا می بینیم که رژیم صهیونیستی با کمک به شورشیان دارفور با یک تیر دو نشان می زند. در همين چارچوب مشاور رييس جمهور سودان پيش از اين فاش كرده بود : رژيم صهيونيستي طرح برهم زدن ثبات در سودان را رهبري مي کند.
"مصطفي عثمان اسماعيل " در جريان سفر به اردن در سخنراني درمرکز تحقيقات روزنامه اردني الدستور با عنوان " سودان در مقابله با چالش ها"، گفت : نمي توان چالش هاي سودان را از چالش هايي که امت عرب و اوضاع کنوني در سطح منطقه اي و بين الملل با آن روبروست ، جدا کرد.
وي تاکيد کرد : در بحران سودان علاوه برعوامل محلي و منطقه اي ، عوامل رژيم صهيونيستي نيز فعال هستند تا ثبات و آرامش سودان را خدشه دار کنند.
مشاور رييس جمهور سودان افزود : اسراييل معتقد است که ثبات در سودان تهديدي براي امنيت اين رژيم است زيرا که سودان يک کشور عربي و مسلمان مي باشد.
وي همچنين گفت : اسراييل تلاش مي کند تا بحرانهاي مداوم و پيچيده در سودان وجود داشته تا از ثبات سودان جلوگيري و آنرا ضعيف کند به گونه اي که اسراييلي ها بيش از يکبار نسبت به نقششان در بحران دارفور اعتراف کرده اند . عثمان اسماعيل گفت : موضع گيري آمريکا نيز بر اساس سياست اسراييل استوار است و لذا سودان را در صف کشورهاي دشمن قرار داده و با ما مقابله مي کند.
اسناد و گزارشهاي منتشره نشان ميدهد كه غربيها و صهيونيستها و اخيرا نيز برخي كشورهاي عربي براي كوچك كردن سودان از يك سو به تقويت شورشيان ميپردازند و از سوي ديگر با اعمال فشار در مجامع جهاني به دنبال زمينه چيني براي دخالت در امور سودان هستند.
با توجه به دگرگوني در ساختار آفريقا بويژه تغييرات بنيادين صورت گرفته در تونس، ليبي و نيز ناآراميها و درگيريهاي مشكوك در بسياري از كشورهاي آفريقايي تقلاي صهيونيستها و غرب عليه سودان به شدت افزايش يافته است.
اين رويكرد با دو سناريو صورت ميگيرد.
اولا: تجزيه با ايجاد جنگ داخلي
ايجاد نزاع ميان دو سودان و نيز تقويت گروههاي شورشي در ساير نقاط سودان محور اول تحركات حاميان تجزيه گسترده سودان را تشكيل ميدهد. بر اساس اين سناريو سودان در چند جبهه درگير ميشود تا در نهايت با تحليل توان دفاعياش تسليم خواستههاي غرب و صهيونيستها مبني بر واگذاري مناطق نفت خيز به سودان جنوبي و نيز تجزيه بخش هاي ديگري از سودان گردد. محور اصلي اين تحركات در ابتدا سلطه جنوب بر مناطق نفتي است كه تحقق آن عملا تضعيف همه جانبه سودان و تجزيه بيشتر آن را رقم خواهد زد.
ثانيا: تجزيه با دخالت خارجي
از ديگر سناريوهاي مطرح آن است كه غرب بازي كوزوو و ليبي را در قبال سودان اجرا كند. غربيها تحت نام حمايت از مردم در برابر جنگ و گرسنگي دخالت نظامي در دهه ۹۰ جنگ كوزوو را راه انداخت. به رغم ادعاهاي مطرح شده در آن زمان نه تنها اقدامي براي كمك به كوزوو صورت نگرفت بلكه در نهايت به يك نسل كشي مسلمانان و تجزيه همه جانبه بالكان توسط ناتو منجر گرديد. روند تحولات سودان نشان ميدهد كه غرب تكرار سرنوشت منطقه بالكان و جنگ كوزوو را براي سودان در گزينههاي خود دارد و تلاش ميكند تا به دو اصل كشتار مسلمانان و پاره پاره كردن سودان دست يابد.
نتيجه گيري
در يك كلام در ارزيابي تحولات سودان ميتوان گفت كه رويكرد سودان جنوبي به تخاصم با سودان شمالي با هر انگيزه اي كه باشد در نهايت هر دو سودان بازنده آن هستند چرا كه نتيجه آن گسترش فقر و بحران انساني در اين كشورها و بهانه تراشي براي سلطه غرب بر آنها است . غربي كه به هيچ كشوري رحم نكرده و براي منافع خود بهترين دوستانشان را قرباني ميكنند چنانكه در ليبي ، عراق اين سياست را پياده كردهاند. با توجه به اين شرايط تنها راهكار براي مسئله سودان گرايش طرفين به مذاكره و مقابله با مداخلات خارجي است چرا كه سودان جنوبي هرگز از وعدههاي غرب و صهيونيستها بهره مند نخواهد شد چرا كه در سياست آنها واژهاي به نام منافع ديگران معنا ندارد و براي رسيدن به اهداف خود حتي نزديك ترين متحدان خود را نابود مي كنند لذا سودان جنوبي براي ادامه بقا به جاي بازي در زمين غرب و صهيونيستها بايد به تعامل و پذيرش توافقات فراگير با سودان شمالي روي آورد و جهان اسلام نيز براي حل اختلافات و بهبود شرايط دو سودان تلاشهاي همه جانبهاي را صورت دهد تا جهان اسلام شاهد قرباني شدن هزاران مسلمان و تجزيه بخشهاي ديگري از كشورهاي اسلامي در سياستهاي استعماري دشمنان جهان اسلام نباشد.