پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۳:۱۴
کد مطلب : 97139
بدعت‌هایی‌که دل عاشورایی‌ها را می‌لرزاند

فقر فرهنگی شاه‌کلید دشمن برای سوء‌استفاده از عزاداران حسینی

قسمت سوم
فقر فرهنگی شاه‌کلید دشمن برای سوء‌استفاده از عزاداران حسینی

وقتی آگاهی نباشد، وقتی اطلاعات کمی درباره واقعه‌ای منتشر شده باشد راه برای سوءاستفاده‌کنندگان باز می‌شود تا می‌‌خواهند دروغ و بدعت را به آن واقعه نسبت می‌دهند. همین رفتار در دشمنان اسلام و شیعیان برای مدیریت عزاداران امام حسین(ع) و سوء‌استفاده از آنها به چشم می‌خورد تا جایی که خیلی از جوانان نادانسته با عشق به امام حسین(ع) کاری می‌کنند تا از عشقشان سوء‌استفاده شده و در جهت عکس مسیر از آن بهره‌برداری شود. این مسیر تنها با هوشیاری مسئولان فرهنگی و مطالعه جوانان و دوست‌داران دین می‌تواند محفوظ بماند.

سکانس اول
بچه به بغل خم می‌شود و لیوان یکبار مصرفی را که روی زمین افتاده است بر می‌دارد، خادم هیات پیش می‌آید و می‌گوید، خانم چرا شما ... جمع می‌کنم، خانم معلم داستان آن روز را تعریف می‌کند:
کودک همراه با سیاه‌پوش شدن شهر غمگین می‌شود، مدام می‌گوید از محرم خوشش نمی‌آید، معلم مهد سعی می‌کند آرامش کند و برایش شرح دهد که چرا محرم همه جا سیاه‌پوش می‌شود، در ذهنش فکر می‌کند از اینکه در این ماه پدر و مادر کودک پیش‌رویش گریه کرد‌ه‌اند ممکن است ناراحت شده باشد. مادر فاطمه کودک ۵ ساله برای بردنش می‌آید که از زبان معلم ناراحتی و بی‌قراری دخترش را می‌شنود، مادر به معلم توضیح می‌دهد چند سال است که دخترش اینطور است چراکه می‌داند در شب‌های محرم پدر دیرتر و خسته‌تر می‌آید و همین باعث می‌شود که فاطمه بیدار نباشد وقتی پدرش می‌آید. مادر فاطمه می‌گوید که همسرش رفتگر شهرداری است و هر شب محرم برای جمع‌کردن زباله‌هایی که اغلب زائران در خیابان‌ها رها می‌کنند دیرتر از روزهای دیگر به خانه می‌آید و...
چشمان معلم فاطمه پر از اشک می‌شود، یاد نذری‌هایی می‌افتد که با دخترش در بین زائران پخش می‌کنند و اغلب لیوان‌ها به زمین یا درون جوی آب می‌افتد... از آن سال به بعد سعی می‌کند هر بار محرم خودش و اطرافیانش و شاگردانش را عادت دهد تا ظروف نذری را زمین نیندازند. معلم مهد تلاشش را به اندازه خودش انجام می‌دهد تا شاید اشک فرزندان رفتگران زحمت کش را با آغاز این ماه کمتر ببیند. 

سکانس دوم
حرف‌های عجیب و غریب می‌زند، از قبول عزاداری با کتک زدن بیشتر خودش می‌گوید، خانواده جوانش را نمی‌فهمد. سعی می‌کند راه درست را نشانش دهد، هر بار بحث می‌کند با اوقات تلخی از خانه به هیات می‌رود. پدر و مادر از دست جوانشان عاصی‌اند اما نمی‌توانند لب به سخن بگشایند. آخر از پیشنماز محل کمک می‌خواهند. قرار می‌شود حاج آقا دخالت کند و از یک عزاداری و دوستی درست امام حسین بگوید. اما جوان در مسجد نیست که بشنود پیش‌نماز چه می‌گوید. کم و بیش جوان‌های محل همین طرز تفکر را دارند، وقتی ریشه‌یابی می‌شود می‌بینند که هیاتی تازه تاسیس در محل خواسته یا ناخواسته آنها را از مسجد دور و خرافات و بدعتی در نحوه عزاداری ایجاد کرده است. محل قدیمی است و همه همدیگر را می‌شناسند همین می‌شود برگ برنده و راندن هیاتی که قصد ورود بدعت به دین را داشت... دوباره همه در مسجد جمع می‌شوند. دوباره همه عزاداری درستی انجام می‌دهند اما دلشان برای محله‌هایی با انسجام کمتر و ورود هیات‌هایی بدون پشتوانه دینی که گاهی ناخواسته و گاهی خواسته و با حمایت‌های دشمن سعی در ورود بدعت به دین دارند می‌سوزد.
حاج‌آقا در یکی از منبرهایش از دوری جوانان از مسجد و آسیب‌های بعدی سخن گفته بود. دوری‌ای که باعث شده بود که بدعت‌های عجیب و غریب در عزاداری محل راه افتد و حتی این رویه روی ظاهر خانم‌ها و آقایان آن منطقه تاثیر گذاشته و همین باعث سوء‌برداشت دشمنان و تمسخر عزاداری از سوی غرب‌نشینان شده بود.

سکانس سوم
صدای اذان صبح از بلندگوی مسجد پخش می‌شود، خادم طبق روال منتظر ورود جمعیت نمازگزاران است اما جمعیت نمازگزاران کم شده... دو صف ابتدای مسجد هم به زور پر شده است. اغلب جوانان قدیمی هستند که آمده‌اند که نماز صبح را در مسجد بخوانند اما هنوز سوز سرما نرسیده و ابتدای پاییز است، مردهای مسن با خود به شوخی می‌گویند که جوان‌ها به دلیل سردی اول صبح پاییز توان آمدن تا مسجد را ندارند اما در این بین خادم مسجد چیزی می‌گوید که همه را به فکر فرو می‌برد.
او می‌گوید هیات‌ها در شبهای محرم تا نیمه‌های شب برنامه عزاداری دارند و شاید همین باعث می‌شود آنهایی‌که به جای عزاداری در مسجد به هیات می‌روند خواب بمانند!
سکوت عجیبی در مسجد حکم فرما می‌شود. حاج‌آقا اما همین را بهانه‌ای می‌کند برای صحبت‌های اذان مغرب و در مسجد در بین عزاداران از نماز یاران امام در ظهر عاشورا می‌گوید، نمازی که چندین شهید داد اما برگزار شد، او می‌گوید رکن اصلی و ستون دین به خاطر کارزار متوقف نشد اما عده‌ای به خاطر عزاداری برای امامی که ظهر عاشورا به نماز ایستاده است، نمازشان قضا می‌شود! همین می‌شود تلنگر برای مومن‌هایی که می‌فهمند و می‌خواهند راه امام حسین(ع) را ادامه دهند.

بازتاب
برش‌های که امروز در مسیر عزاداری امام حسین(ع) انتخاب شدند می‌توانند به اندازه یک شهر، یک محله و خدای نکرده یک کشور وسعت یابند، برش‌های عجیب از بدعت‌ها و برخی اهمال‌کاری‌هایی که با خالی کردن مساجد، نشستن پای منبرهای بی‌هویت و دانش‌ کم برخی دوست‌داران امام حسین به وجود آمده و توسعه می‌یابد. به نظر می‌رسد اگر از بیرون بتوانیم این رفتارهای را دیده و قضاوت درستی برای اشاعه‌دهندگان آنها داشته باشیم در کنار ترویج صحیح فرهنگ عاشورایی می‌توانیم مانعی بزرگ برای توسعه و رشد قارچ‌گونه هیات‌ها و مراسم‌هایی باشیم که دل عاشورایی‌ها را به درد آورده و کم‌دانشی خودمان هم به ترویج آن دامن می‌زند.
شاید تنها علاجی‌که بتوان برای جمع شدن بساط این قبیل تزویرها در دین ارائه داد، هوشیاری و مطالعه و کار فرهنگی مسئولان است که متاسفانه اکنون در هر سه زمینه دچار فقر شدید هستیم.

مائده شیرپور

https://siasatrooz.ir/vdci3za3.t1ayp2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی