نویسنده مصری در القدس العربی نوشت، هدف آمریکا از فراخوان «آزادی کشتیرانی» بین المللی در خلیج فارس، محاصره دریایی ایران است.
ابراهیم نوار با این عنوان که هدف از فراخوان (تأمین) آزادی کشتیرانی در خلیج (فارس) محاصره دریایی ایران است تاکید کرد، محاصره دریایی ایران در سایه عوامل قدرت ایران امکانپذیر نیست.
در این یادداشت آمده است: مسئله تضمین امنیت و آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز و خلیج عمان به پروژهای تبدیل شده است که از طریق آن دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای دستیابی به دو هدف به طور همزمان تلاش میکند. اولا از کشورهای ذینفع در خلیج (فارس) باجگیری کند و دوم محاصره دریایی غیر قانونی را بر ایران تحمیل کند. نخستین هدف به صراحت توسط ترامپ در توئیت شخصی آن در تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۱۹ بیان شده بود، که در آن گفت: چین ۹۱ درصد، ژاپن ۶۲ درصد و بسیاری از کشورهای دیگر هم به همین منوال نفت خود را از این تنگه (هرمز) دریافت میکنند. به همین دلیل ما (سالهاست) از این خطوط کشتیرانی برای کشورهای دیگر در ازای هیچ حفاظت میکنیم. همه این کشورها باید از کشتیهای خودشان محافظت کنند. ما حتی نیازی نداریم در این جا باشیم... بخصوص که آمریکا به بزرگ ترین تولیدکننده نفت در جهان مبدل شده است.
به عقیده نویسنده مصری، دونالد ترامپ از مسئله امنیت خلیج فارس برای خلق یک واقعیت و وضعیت دشوار استفاده میکند تا نیروهای خود را به منظور تحمیل یک محاصره دریایی به ایران اعزام کند و مطمئن شود که ایران قادر به صادرات یک بشکه نفت خود نیست آن هم در راستای جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران که از زمان خروج ترامپ از معاهده هستهای آغاز شده و هدف از آن گرسنه نگاه داشتن و به زانو درآوردن ملت ایران و محروم کردن آن از برخورداری از مهم ترین ثروت ملی آن است.
القدس العربی افزود: ترامپ برای رسیدن به اهداف خود در حال اجرای یک فراخوان دیپلماتیک بزرگ جهانی است تا کشورهای جهان را به شرکت در یک ائتلاف نظامی به منظور انجام ماموریت تضمین امنیت و آزادی کشتیرانی در خلیج (فارس) متقاعد کند و یا اینکه آنها از نیروهای ایالات متحده که میتوانند نقش تامین امنیت در خلیج (فارس) را ایفا کنند، حمایت مالی کنند . این فراخوان توسط مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، جان بولتون مشاور امنیت ملی و مارک اسپر معاون وزیر دفاع آمریکا انجام شده است.
ایالات متحده در حال حاضر نقش فعلی خود در خلیج (فارس) را بر اساس این منطق که به عنوان قدرت منحصر به فرد جهان شناخته میشود، ایفا میکند منطقی که از دوران پس از جنگ سرد گسترش یافت، اما با واقعیتهای فعلی جهان یعنی تقویت قدرت چین و تلاش اتحادیه اروپا برای بازگشت به عرصه سیاست جهانی به عنوان یک قدرت جهانی مستقل و قدرت نمایی روسیه و همچنین قدرتهای در حال ظهور از کشورهای در حال توسعه مانند هند، برزیل، آفریقای جنوبی و دیگران مغایرت دارد.
منطق آمریکا مبتنی بر چند فاکتور قدرت است از جمله یک نیروی نظامی قلدر شامل فرماندهی مرکزی و ناوگان پنجم و نیروی دریایی به فرماندهی ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و هواپیماهای جنگنده اف ۲۲ و اف ۱۵ است.
منابع قدرت آمریکا همچنین شامل ظرفیتهای قدرتهای متحد آن نظیر عربستان و امارات است. اما قدرت آمریکا با تصمیمهای یکجانبه و غیرمشروع آن تضعیف شده است و تا کنون، قدرتهای عمده جهانی مانند چین، روسیه و اتحادیه اروپا از جمله آلمان، فرانسه و بریتانیا با تحریم علیه ایران مخالف بودهاند.
تا کنون هیچ نشانه امیدوار کننده در مورد راه اندازی مکانیسم مبادلات تجاری اتحادیه اروپا با ایران وجود نداشته است. بنابراین پس از آن که ایران حسن نیت خود را در احترام به تعهداتش در طول یک سال کامل از خروج آمریکا از برجام ثابت کرد، لازم است کلیه موضع خود را به نحوی بازنگری کند که منعکس کننده منافع دراز مدت برنامه هستهای ایران است. عوامل قدرت ایران در افزایش میزان غنی سازی اورانیوم و مقادیر تولید شده آن به حداقل سطوحی است که قبل از توافق وجود داشت. ایران پس از هشدار عمومی به کشورهای شریک در توافق هستهای اقدام به کاهش تعهدات برجامی کرد. ایران همچنین اعلام کرد که درصدد است سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات هستهای بخصوص نیروگاههای اراک را مجددا فعال کند.