اگر دستاوردی داریم همین روسای جمهور بیعرضه به دست آوردهاند و اگر همه آنها بیعرضهاند که از کدام دستاورد سخن میگویید.
از صبح در آبدارخانه راه می رفت و حرف های ضدانقلابی می زد. کنار یخچال گیرش انداختم و گفتم ننجون! این حرفها با مواضع ما جور در نمی آید. اینها حرف های استکبارجهانی است. به جای اینکه شیلنگ برداری و آب بریزی در آسیاب دشمنان قسم خورده لطف کن آن آفتابه را پر کن بگذار دم در مبال که ملت به زحمت نیفتند.
می گوید: ما مسئولین و سیاستمداران شعارهایی دادهایم که خود ما آن شعارها را عمل نکرده و یا کم عمل کردهایم، مردم چرا باید امیدوار باشند؟
مدیرمسئول: خجالت بکش ننجون! تو دست چپت را از دست راستت تشخیص نمی دهی حالا برای ما جزو مسئولین و سیاستمداران شده ای؟
ننجون: من اگر جای رئیسجمهور بودم در فرصتی به مجلس میآمدم و خیلی شفاف همه چیز را میگفتم.
مدیرمسئول: تو جای رییس جمهور باشی؟ پنج سال پیش یک روز به خاطر ترکیدی لوله چاه خلا نیامدم روزنامه سیاست روز و تو اینجا را مامن و ماوای سران فتنه کردی حالا می خواهی جای رییس جمهور بنشینی؟
ننجون: بالاخره وقتی با امریکا و اروپا در میافتیم نمیتوانیم به راحتی به توسعه اقتصادی هم برسیم.
مدیرمسئول: این روزنامه جای این سخنان تفرقه آمیز نیست. یا خودت راهت را بکش و برو یا پاسبان صدا می زنیم با نهایت احترام و عشق بزند لت و پارت کند.
ننجون: راه حل این نیست که یکدیگر را متهم کنیم. باید مشکل را حل کنیم. حل مشکل هم تنها دستگیری و اعدام کردن نیست.
مدیرمسئول: خیلی زبان درازی می کنی ننه! حالا وقتی پاسبان صدا زدیم و حسابت با کرام الکاتبین افتاد خودت می فهمی که روزنامه اصولگرای اصلاح طلب جای این صحبت های ددمشینانه ....ددمناشی ... ددمنشانه نیست.
ننجون: یادمان نرفته چقدر صدا و سیما در تبلیغات انتخاباتی تلاش میکرد بگوید به فلان لیست رای بدهید.
مدیرمسئول: دیگر خط قرمزها را رد کردی و واجب شد پاسبان را صدا بزنم... آهای پاسبان
هیچی! پاسبان صدا کردیم و اتفاقا زد و ننجون را لت و پار هم کرد اما توی کلانتری معلوم شد که ننجون بینوا داشته مصاحبه برادر پزشکیان – نایب رییس مجلس – را در صحن علنی آبدارخانه روزنامه – بلند بلند – می خوانده و قضاوتم عجولانه بوده است. فلذا برای اینکه از دل این پیرزن در بیاوریم عجالتا حکم مشاور مدیرمسئول روزنامه سیاست روز در امور امنیتی را به ایشان ابلاغ کردیم تا باز کی پشیمان بشویم.