يکشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۳
کد مطلب : 96743
وقتی رسانه‌های اصلاح‌طلب منویات فرهنگی رهبری را وارونه منتشر می‌کنند

سانسورچی‌های مدعی آزادی!

سانسورچی‌های مدعی آزادی!

تیترهای هماهنگ و یا سانسورهای یکپارچه، تبدیل به یک قانون نوشته شده برای رسانه‌هایی است که خود را مدافع آزادی می‌دانند و میراث‌دار رسانه‌هایی در دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد هستند که شعارشان «دانستن حق مردم است» بود می‌دانند.
این اتفاق البته رسم امروز آنها نیست. مروری بر «روزنامه‌های زنجیره‌ای» در زمان دولت اصلاحات، به وضوح نشان می‌دهد که آنها از یک اتاق فکر یکپارچه و هماهنگ بهره می‌برند که برای ایجاد «پروپاگاندا»ی رسانه‌ای نزدیک به دو دهه است که برنامه‌ریزی می‌کنند. کافی است کمی تاریخ را ورق بزنیم و ببینیم این روزنامه‌ها در حوادثی مانند «کوی دانشگاه» و «فتنه ۸۸» چگونه و به صورت کاملا اتفاقی با تیترهای یکسان به روی دکه‌های مطبوعات رفتند.
همین سال‌های اخیر هم کم شاهد و مصداق وجود ندارد. از تخریب هماهنگ دولت قبل گرفته تا بزرگنمایی یک نماینده مجلس که در ارائه نظرات شاذ ید طولایی دارد. از بزرگ کردن چهره یک «السابقون»! گرفته تا سانسور کاملا هماهنگ فاجعه انسانی در غزه. از حمله به مجلس نهم و ناکارآمد و در مقابل دولت نشان دادن آن تا «بزک» کردن چهره کریه امریکا.
جالب آنکه وقتی «یکبار» طی همه این سال‌ها رسانه‌های منتقد دولت فعلی متاسفانه یا خوشبختانه از سر اتفاق جمله رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر تعهدات «تقریبا هیچ» امریکا در برجام را تیتر یک کردند، همین رسانه‌ها در کمال... شروع به فضاسازی کردند که ایهاالناس چه نشسته‌اید که این رسانه‌ها تیترشان را با هم هماهنگ کرده‌اند. اثرات اعتماد به نفس زیاد یا همان پررویی این می‌شود که طرف یادش می‌رود این سوال را پاسخ دهد که «آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟»
اما تازه‌ترین دسته‌گل و شاهکار همان اتاق فکر هماهنگ و خط‌دهنده، دستور برای انتخاب تیتر از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت دولت بود. آنجا که تقریبا همه این جریده‌ها از قول رهبر انقلاب تیتر زدند که: «طرفدار جزم‌اندیشی، فشار و اختناق در عرصه فرهنگ نیستم»
اما واقعیت سخن رهبری چه بود؟ آنچه رهبری در موضوع فرهنگ به عنوان پنجمین سرفصل بیان داشتند از این قرار بود: «اولویّت بسیار مهمّ کشور، فرهنگ است. فرهنگ از ادبیّات و هنر تا سبک زندگی تا فرهنگ عمومی تا اخلاق تا رفتار اجتماعی، شامل همه‌ی اینها است؛ ما در این زمینه‌ها تکلیف داریم، مسئولیّت داریم؛ دستگاه‌های فرهنگی ما واقعاً مسئولیّت دارند در این زمینه. فرض بفرمایید حالا فیلم، تئاتر، سینما، خب اگر مراقبت نباشد [چه میشود]! بنده طرف‌دار جزم‌اندیشی و فشار و اختناق در این زمینه‌ها نیستم، میدانید، من اعتقاد راسخ دارم به آزاداندیشی؛ منتها آزاداندیشی غیر از ولنگاری است، غیر از اجازه دادن به دشمن است که از دالان آزاداندیشی و آزادعملی بخواهد ضربه بزند به [کشور]. امروز نیروهای مؤمن و جوان انقلابی‌مان، بیشترین کارهای خوب کشور را دارند انجام میدهند، همین دانش‌بنیان‌ها، همین کارهای گوناگون، همین فعّالیّتها، اینها بیشتر به‌وسیله‌ی جوانهای مؤمن و مانند اینها انجام میگیرد. حالا فرض کنیم یک تئاتری یا یک فیلمی تولید بشود که تیشه به ریشه‌ی ایمان این جوانها بزند؛ این خوب است؟ این چیزی نیست که انسان از آن احساس خطر بکند؟ دو مقوله است، مقوله‌ی آفند و پدآفند؛ ما در زمینه‌ی فرهنگ، هم در مورد آفند ضعیف عمل میکنیم، هم در مورد پدافند ضعیف عمل میکنیم؛ به نظر من بایست در این زمینه‌ها کار کرد. فرهنگ با جوهر دین، با جوهر انقلاب، اساس کارهای ما است که بایستی واقعاً به آن بپردازیم. محصولات فرهنگی، کتاب، سینما، تئاتر، شعر، مطبوعات و نیز شخصیّت‌های فرهنگی؛ فرض کنید که یک شخصیّت فرهنگی هست که همه‌ی عمر خودش را در راه انقلاب گذاشته، یک شخصیّت فرهنگی هم هست که هر وقت توانسته به انقلاب نیش زده؛ شما رفتارتان با این دو نفر چه‌جور است؟ شما که مسئول دولتی هستید یا مسئول فرهنگی هستید یا مسئول وزارت مثلاً ارشاد هستید یا وزارت علوم هستید یا سازمان تبلیغات اسلامی هستید فقط مخصوص کارهای دولتی نیست، دیگران هم همین‌جور هستند یا صداوسیما، رفتار شما و برخورد شما با این دو آدم چه‌جور است؟ این خیلی مهم است. آن کسی که عمرش را در خدمت انقلاب و در خدمت دین بوده، آیا این [طور] است که مورد تکریم و ترجیح شما باشد، نسبت به آن کسی که در همه‌ی عمرش حالا یک قدم [هم] در راه دین و انقلاب که برنداشته، گاهی اوقات ضربه هم زده، نیش هم زده؟ خب، اینها مهم است، اینها نکاتی است که باید به آنها توجّه داشت. ما اگر به این نکات توجّه نکنیم و بر اثر جوّزدگی برویم سراغ مثلاً فرض کنید که فلان کسی که از بنِ دندان با انقلاب اسلامی و با حکومت اسلامی و با نظام اسلامی مخالف است، خب این خلاف یک حرکت فرهنگی عاقلانه است. بنابراین من، هم معتقدم روحیّه‌ی آزاداندیشی وجود داشته باشد، [هم] برنامه‌ریزی عادلانه باید وجود داشته باشد. نه بی‌برنامه‌گی و ولنگاری فرهنگی، نه جزم اندیشی و تحجّر و استبداد فرهنگی؛ هیچ کدام از این دو طرف قضیّه را بنده قبول ندارم. راه صحیح این است که برنامه‌ریزی کنیم، هدایت کنیم، کمک کنیم به رویش‌های خوب، و جلوی ضربه‌ها و حملات و مانند اینها را بگیریم؛ یعنی هم آفند، هم پدآفند.»
حالا قضاوت با مخاطبینی که فریب جریانی را خورده و می‌خورند که مدعی آزادی بیان هستند، اما در مقام عمل جز «دیکتاتوری»، «سانسور»، «جزم‌اندیشی»، «اختناق» و «فشار» در همه عرصه‌ها و شئون هستند.
بخش اعظم بیانات رهبری در حوزه فرهنگ اشاره به ضعف دستگاه‌های متولی و «ولنگاری» مشهود آنها‌ست، اما همین رسانه‌ها ترجیح می‌دهند، آن بخشی از سخنان مقام معظم رهبری را برجسته کنند که اساسا جمله کاملی نیست و آقایان مدعی آزاداندیشی به راحتی تنها بخش «نهاد» جمله را برداشته‌اند و «گزاره» که بخش اصلی و اعظم قضیه است را بریده و کنار انداخته‌اند.
مرور دقیق بیانات رهبری به وضوح نشان از انتقاد ایشان به دستگاه‌های فرهنگی دارد که در حوزه‌های آفندی و پدافندی دچار ضعف هستند. ضعفی که در برخی مواقع به «ولنگاری» تبدیل شده است.
اما فضاسازی رسانه‌های اصلاح‌طلب به گونه‌ای است که نه تنها جای اولویت‌ها را تغییر می‌دهند، بلکه با انتخاب تیتری کاملا هماهنگ، فضای رسانه‌ای را به سمتی می‌برند که گویی نظر رهبری خلاف آنچه در ادامه فرموده، بوده است. در واقع این رسانه‌ها با تیتری کاملا سانسور شده، فضای رسانه‌ای را آن‌چنان سم‌پاشی می‌کنند که مطالبه و دغدغه اصلی رهبری مبنی بر لزوم دوری جستن از مدیریت ولنگارانه به سوی تعامل بیشتر با فضای لبریز از اختناق روشنفکران میل کند.
همین فضای مسموم رسانه‌ای است که طی بیست سال اخیر موجب شده منویات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نزد مسئولان بدفهم شود. به گزارش مشرق، نگاهی به تیتر پنج‌شنبه رسانه‌های اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که درج و بازتاب سخنان رهبر انقلاب به صورت کاملا شیطنت‌آمیزی مطالبات راهبردی رهبری را با تغییر در نحوه انتخاب تیتر به سمت و سویی کاملا انحرافی هدایت می‌کنند.
اینجا یک نکته ضروری به نظر می‌رسد که مگر تاکنون جزم‌اندیشی و اختناق جاری و ساری در فضای فرهنگی بوده که حالا نباید باشد؟! اگر اختناق و جزم‌اندیشی حاکم بود که نباید این همه تئاتر با چاشنی غلیظ اروتیسم روی صحنه می‌رفت؟! نمایش‌هایی که اشاره به روابط جنسی یک زن متاهل به صورت شفاف و مستقیم دارد.
یا فیلم‌های فراوانی مغایر با شعائر مذهبی و عرفی مثل پنجاه کیلو آلبالو ساخته می‌شد! فیلمی که به اندازه‌ای سخیف است و از خطوط قرمز عبور کرده است که با مخالفت شخصیت‌های دینی و مذهبی مواجه و حتی خود جناب وزیر هم از دادن مجوز به آن ابراز پشیمانی کرد.
اگر اختناق بود و ولنگاری نبود کتب متعددی بدون انجام ممیزی‌های رایج مثل «ساقه بامبو» و هتل آیریس منتشر نمی‌شد! کتاب‌هایی که توصیفات جنسی به قدری عیان و برهنه است که می‌تواند مخاطب جوان و نوجوان را با درگیری‌های ذهنی متعددی روبه‌رو کند. پس در این شرایط خبری از اختناق نیست، اگر اختناقی هم باشد باید به سایه مهیب اختناق روشنفکران و رسانه‌های اصلاح‌طلب اشاره کرد که فضای رعب‌انگیزی را حول مدیران فرهنگی شکل داده‌اند تا با شعار وجود اختناق در فضای فرهنگی، اختناقی را هنرمندانه به پیکره مدیریت فرهنگی تزریق کنند. در راه افزایش دامنه این اختناق از ابزارهای رسانه‌ای مختلفی بهره می‌برند. برد رسانه‌های اصلاح‌طلب پیوندی با رسانه‌ای فارسی زبان دارد و مدیر فرهنگی خودرا در چنگالشان اسیر می‌بیند و هر آنچه آنان حکم می‌کنند را مصداق عینی حقیقت و حقانیت می‌پندارد.
با وجود چنین شیطنت‌هایی آنچه که رهبر انقلاب بدان تاکید می‌کند برای شکستن بت ولنگاری، با مدیران محافظه‌کار و اهل مماشات فرهنگ در پیوند با رسانه‌هایی که زمینه اختناق را فراهم می‌آورند دشوار به نظر می‌رسد و موجب موجی از محقق نشدن رویاهای محال فرهنگی می‌شود.
شگرد رسانه‌های اصلاح‌طلب از سخنان رهبری موید این مهم است که بخشی از محور‌های اصلی تهاجم، همین رسانه‌هایی هستند که شیپور را از سر گشاد آن می‌نوازند و بواسطه تحرکات رسانه‌ای رسانه‌های اصلاح‌طلب است که ماجرای ولنگاری از دید مسئولان مغفول می‌ماند.

مولف :
https://siasatrooz.ir/vdcipya3.t1aq52bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی