فضای رسانهای، سیاسی و اقتصادی و شاید بخشی از افکار عمومی کشور در حالی معطوف به برجام و مذاکرات امروز وین و وعدههای کج دار و مریز غربیها است که میهمان ناخوانده کرونا بار دیگر بسیاری از شهرها از جمله تهران را به رنگ قرمز فرو برد. حال این سوال مطرح است که چرا دوباره رنگ قرمز رنگ قالب در وضعیت کرونایی کشور شده است؟
بخشی از این وضعیت را در عملکردهای جامعه میتوان جستجو کرد که ساده انگاریها و کاهش رعایت پروتکلهای دوران کرونایی که با سفرهای نوروزی و دید و باز دیدها و گرفتن مراسمهای عزا و عروسی رقم خورده، زمینه ساز این وضعیت شده است. در کنار نقش مردم نکته مهم نوع عملکرد دولتها در ایجاد بسترهای لازم برای مقابله با بحرانها از جمله بحران کروناست.
در بررسی عملکرد دولت در مقابله با کرونا، باید بخش بهداشت و درمان را از سایر بخشهای دولت جدا مورد ارزیابی قرار داد چرا که کارنامه یک ساله بحران کرونا نشان می دهد که بخش بهداشت و درمان، تمام تلاشهای لازم برای درمان بیماران و حتی پیشگیری از مبتلا شدن جامعه به کرونا را صورت داده؛ چنانکه امروز نام ایران در ردیف تولید کنندگان موفق واکنس کرونا قرار ارد. در نقطه مقابل سایر بخشهای دولت چنانکه باید کارنامه مثبتی در این عرصه نداشته اند و میتوان نام آنها را در لیست عوامل تاثیرگذار در قرمز شدن وضعیت کرونایی کشور قرار داد. حال این سوال مطرح است که چرا بخش بهداشت موفق بوده و سایر بخشهای دولت موفق نبوده اند؟ پاسخ را در یک اصل میتوان مشاهده کرد و آن تفاوت دیدگاه حاکم بر این دو بخش است. حوزه بهداشت و درمان کشور با بهره گیری از تجربههای دفاع مقدس، رویکرد جهادی و انقلابی را در پیش گرفته و با تکیه بر داشته های داخلی برای مقابله با کرونا وارد میدان شد که نتیجه آن نیز کارنامه درخشان این بخش در درمان بیماران و ساخت واکسن بوده است.
در نقطه مقابل سایر بخشهای دولت بویژه بخش اقتصادی آن بر تفکر نئولیبرالی تاکید دارند. تفکری که بر اساس آن کارکرد دولتها صرفا کسب قدرت و حفظ آن است که در قالب حمایت از کارتلها و رانتهای اقتصادی صورت میگیرد. نتیجه این تفکر عدم مسئولیت پذیری و بیانگیزگی مدیران برای سیاستگذاری جهت تولید کالای عمومی است. کالای عمومی به معنای زمینهسازی برای ارتباط درست میان تولید کنندگان و مصرف کنندگان است. نتیجه این بی انگیزگی، فعال شدن و فرصت طلبی دلالان و رانتخواران است که حداقل پیامد آن مشکلات اقتصادی برای کشور است. نمود عینی این مسئله را در وضعیت بازار مرغ، گوشت و میوه و در مجموع ارزاق عمومی طی ماههای اخیر میتوان مشاهده کرد. حاصل این مدیریت نئولیبرالی ایجاد صفهای طولانی در برابر فروشگاهها است که مولفهای مهم در گسترش کرونا است. مسئلهای که البته بی تدبیری در بازگذاشتن راهها و عدم قاطعیت در برخورد با سفرهای نوروزی را باید به آن افزود. البته نباید فراموش کرد که تفکر نئولیبرالی که بی مسئولیت دولت در قبال مشکلات اساسی را به همراه دارد زمینه ساز چالشهای اقتصادی و اجتماعی بسیاری برای جامعه می شود که خود اجبار مردم برای فعالیت اقتصادی روزانه و شکستن قرنطینه را به همراه دارد که وضعیت اجاره بها و تورم هر روزه را در این زمینه میتوان برشمرد. نکته مهم آنکه در کنار مسئولیت ناپذیری مدیریت نئولیبرالیی، چشم داشت به خارج از مرزها و لغو تحریمها به جای تکیه بر ظرفیتهای داخلی بر مشکلات اقتصادی کشور و در نهایت موانع ایجاد شده بر سر راه مقابله با کرونا را به همراه دارد که اجبار خانوادهها برای شکستن قرنطینه برای معاش روزانه
از مهمترین آنهاست.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که در کنار نقش مردم، وجود تفکر نئولیبرالی مدیریت نئولیبرالی محور قرمز شدن وضعیت کرونایی کشور است که راهکار نهایی مقابله با آن نیز مدیریت جهادی و انقلابی است که از نتایج آن خروج کشور از چالشها از جمله در حوزه اقتصادی و کرونایی است.
نویسنده: قاسم غفوری