عراق بار دیگر کانون توجهات جهانی قرار گرفته است و این بار نه به خاطر مبارزه با تروریسم بلکه به دلیل رفتارهای وحدتشکنانه از سوی برخی جریانها که برای رسیدن به منافع فردی امنیت و منافع ملی عراق را با مخاطره مواجه کرده و زمینههای چالشهای جدید برای ملت عراق شدهاند که پس از سالها اشغال کشورشان توسط آمریکا و تروریستها در ماههای آتی میخواستند یکپارچه جشن آزادی و استقلال بگیرند.
برگزاری همهپرسی در حالی صورت گرفته که در باب آن چند نکته مهم قابل توجه است. همهپرسی که جریانی خاص به صورت یکجانبه برگزار، آرا را شمارش و نتیجه را اعلام میکند قطعا با ابهامات بیانتها مواجه و غیرقابل پذیرش است. قطعا رفتار بارزانی جاهطلبی فردی است نه براساس آنچه ادعا میشود برای منافع کردهای عراق است چنانکه در اسکناسی که با نام پول اقلیم به چاپ رسانده، عکس پدرش را گذاشته است. او به دنبال ساختاری همچون عربستان است که موروثی است و این قطعا مغایر با منافع کردهای عراق است که در ساختار دموکراتیک کشورشان نقش آفرینی داشته و بر گردش نخبگان تاکید دارند. نکته مهم دیگر اجماع جریانهای سیاسی عراق و اعتراضهای مردمی به این همهپرسی است که خود غیرعقلانی بودن و مغایرت آن با منافع و امنیت ملی عراق را نشان میدهد.
قانون اساسی عراق و رای دادگاه فدرال باطل بودن همهپرسی را رسما نشان میدهد و قطعا براساس توان قوانین جهانی و در هر کشوری رفتاری از سوی هر فرد یا گروهی مغایر با قانون اساسی و مصوبات قضایی صورت گیرد محکوم و غیرقابل پذیرش است. مخالفتهای جهانی با این همهپرسی بگونهای که هیچ حامی ندارد به عنوان نشانه غیر قانونی و غیر عقلانی بودن آن است. جالب توجه آنکه حتی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز با آن مخالفت و خواستار عدم اجرایی شدن آن شدهاند. نکته مهم آنکه عملکرد بارزانی اقدامی علیه کردهای عراق و منطقه است چراکه این رفتار به بحران در عراق و منطقه منجر میشود که جز تروریستها کسی از آن سود نمیبردند. اقدام بارزانی زمینهساز ایجاد مسائل حاشیهای و درگیر شدن توان دفاعی عراق در تامین امنیت در مناطق کردنشین میشود که پیامدهای امنیتی این مسئله برعهده آنانی است که با جاهطلبی خود زمزمه تجزیه عراق را مطرح کردهاند.
حمایت رژیم صهیونیستی از این رفتار خود سندی بر اشتباه و غیرعقلانی بودن همهپرسی است. صهیونیستها همواره به دنبال استمرار بحران در منطقه بودهاند و اکنون که داعش در حال نابودی است با تحریک برخی جریانهای کرد عراق به دنبال بحرانسازی جدید هستند در حالی که در نهایت خود کردهای عراق را نیز قربانی این سیاست خواهند کرد. شاهد مثال وضعیت سودان جنوبی است که از سال ۲۰۱۱ و جدایی از سودان جز جنگ داخلی، گرسنگی و قحطی و آوارگی هیچ چیزی نداشتهاند.
در سودان جنوبی صهیونیستها اولین مشوق بودند اما بعد از تجزیه این منطقه و غارت منابعش، آن را در بحران و فقر رها کردند و این سرنوشتی است که برای مناطق کردنشین عراق در نظر گرفتهاند و تنها راه مقابله با آن استمرار یکپارچگی عراق و مخالفت مردمی با جاهطلبیهای افرادی است که علیه یکپارچگی عراق اقدام میکنند.
نویسنده: علی تتماج