جمعه ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۶
کد مطلب : 117660

آرامش روانی جامعه را چه کسی مختل می‌کند؟

دولت تدبیر و امید روزهای پایانی دوران خود را می‌گذراند و به نظر نمی‌رسد که از خود در افکار عمومی خاطره خوش به‌جای بگذارد...

دولت تدبیر و امید روزهای پایانی دوران خود را می‌گذراند و به نظر نمی‌رسد که از خود در افکار عمومی خاطره خوش به‌جای بگذارد. آقای روحانی روزهای پایانی ریاست جمهوری را سپری می‌کند و چقدر زود گذشت و سخت دو دوره ریاست جمهوری او به همراه اعضای کابینه دولت تدبیر و امید.
آیندگان درباره دو دوره ریاست جمهوری حجت‌الاسلام حسن روحانی نظر خواهند داد و با اختیار بیشتر خواهند توانست در باره ۸ سال سخت دولت تدبیر و امید سخن بگویند و رسانه‌ها و کارشناسان به تحلیل و آسیب شناسی‌های دقیق‌تر و عمیق‌تر از عملکرد آقای روحانی بپردازند.
اما با این وجود، عملکرد ۸ سال دولت تدبیر و امید در بوته نقد و نظر افکار عمومی اصلا خوب ارزیابی نمی‌شود، بلکه بسیار هم منفی است و این برداشت مردم از دولتی که خود آن را انتخاب کرده‌اند، نشان دهنده نارضایتی از کارکرد دولت است. کافی است مسئولان دولتی خاصه شخص رئیس جمهور محترم به میان مردم بروند و بازتاب و بازخورد رفتار مردم را ببینند و آنگاه متوجه خواهند شد که چه جایگاه و پایگاهی در میان مردم دارند.
دولت در شرایط کنونی به‌جای آن که شهرهای با وضعیت قرمز که همچنان رو به وخامت است را قرنطینه کند، خود را قرنطینه کرده و در این شرایط همچنان درپی بازی‌های سیاسی بر سر برجام است، در حالی که توافق هست‌های اگر قرار بود نتیجه بدهد و میوه‌های آن به ثمر بنشیند، در طول ۶ سال باید این اتفاق می‌افتاد.
آقای روحانی خود می‌گوید؛ «مدیریت بحران فعلی باید با حفظ آرامش انجام گیرد و نباید با اظهارنظرها و اطلاع‌رسانی غلط و هیجانی و موضع‌گیری‌های تند، آرامش روانی جامعه مختل شود». توصیه رئیس جمهور به‌جا و درست است، اما آیا دولت خود این توصیه و نصیحت را رعایت می‌کند که از دیگران می‌خواهد به آن پایبند باشند؟
دولت شرایط دشواری را سپری می‌کند و بیشتر از آن مردم هستند که این شرایط را با سختی تحمل می‌کنند و در قبال این تحمل، توقع دارند که دولتمردان با آنها صادق باشند و با گفتار و رفتار خود آرامش روانی جامعه را مختل نکنند.
دولت در طول ۸ سال همواره با مواضع، سخنان و سیاست‌های متناقض و متضاد با هم، مردم را آزرده است، این سیاست از زمان مذاکرات برجام شدت گرفت و تاکنون ادامه داشته است.
برجام برای لغو تحریم‌های اقتصادی علیه ایران بود و آقای روحانی وعده رونق اقتصادی درپی دستیابی به آن را داده بود تا جایی که مردم به یارانه‌ها نیازی نداشته باشند. شکست برجام، مواضع دولت تدبیر و امید را تغییر داد و اهداف برجام از لغو تحریم‌ها به برچیدن سایه جنگ و بی‌آبرو کردن آمریکا تغییر کرد، در حالی که هدف اصلی مذاکره و توافق، برچیدن تحریم‌های اقتصادی بود.
هشت سال از عمر دولت تدبیر و امید وقف مذاکره و توافق هسته‌ای شد که اکنون به دقیقه نود رسیده و همچنان تلاش می‌کند تا از آن «نمدی» برای مردم و کشور بدوزد. مذاکره ترسناک نیست، نتیجه مذاکره است که باعث می‌شود مردم را نگران کند، کسی از مذاکره و گفت‌وگو هراسی ندارد، اما آیا نباید نتیجه آن برای مردم ملموس باشد؟ آیا مذاکراتی که اکنون در وین در جریان است، موضوعیت دارد؟ در حالی که برجام امضاء و اجرا شده و مذاکرات تکراری همچنان ادامه دارد. چرا در این مقطع زمانی تلاش مضاعف می‌شود برای آن که دولت بتواند با امتیازاتی که هیچ تناسبی با حق ایران در برجام ندارد، به نتیجه برسد؟
شرایط دشوار و سخت است، مردم درگیر مشکلات اقتصادی و کرونا هستند و در بحث کرونا نیز عملکرد دولت نشان می‌دهد موج دوم آن به خاطر تصمیمات اشتباهی بود که رئیس جمهور برای تعطیلات نوروزی گرفت و مسافرت‌های گسترده انجام شد و باعث آغاز موج چهارم کرونا گشت و این در حالی است که آقای روحانی ادعا می‌کند؛ «اگر بگوییم که دهه اخیر که دوران دولت‌های یازدهم و دوازدهم بوده، دهه پیروزی و نجات ملی است، اشتباه نگفته‌ایم» و اینگونه سخنان است که آرامش روانی جامعه را مختل می‌کند.

نویسنده: محمد صفری

https://siasatrooz.ir/vdciqyazut1azq2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی