بحرین سرزمینی است که از سال ۲۰۱۱ تا به امروز صحنه اراده مردم برای احقاق حقوقشان در برابر سلطه گری نظام پادشاهی و نیز دخالتهای بیگانگان در امور کشورشان است.
بحرینیها از ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ ابعاد گستردهای از اعتراضهای خیابانی علیه رژیم آلخلیفه و سلطه عربستان، انگلیس و آمریکا بر کشورشان آغاز کردند در حالی که نهادهای جهانی و مدعیان حقوق بشر غربی برای منافع خود در برابر مطالبات مردم این سرزمین راه سکوت در پیش گرفته و حتی در سرکوب آنها مشارکت کردند. نکته قابل توجه در سیر تحولات بحرین اقدام این رژیم برای حذف علمای دینی به عنوان پرچمداران پیگیری مطالبات مردمی و هدایتکنندگان اعتراضهای مسالمتآمیز است.
هنوز چند ماهی از محکوم شدن دهها عالم دینی بحرینی از جمله شیخ علی سلمان به زندان نمیگذرد که محاکمه شیخ عیسی قاسم دیروز آغاز شد. در باب محاکمه ایشان چند نکته مهم وجود دارد. اولا محاکمه ایشان با اتهاماتی همچون پول شویی و تهدید امنیت ملی بودن بدنام سازی علمای برجسته جهان اسلام است که پیامدهای منفی در وحدت جهان اسلام دارد. ثانیا محاکمه ایشان به عنوان یکی از ارکان دینی جهان اسلام اقدامی برای برهم زدن وحدت اسلامی و تهی سازی جهان اسلام از علمای بزرگان دینی است. اعدام شیخ نمر، وضعیت بحرانی شیخ زکزاکی، بازداشت شیخ سلمان و اکنون شیخ عیسی قاسم نمودی از این رفتارها است. رفتارهای آلخلیفه نشان میدهد که مخالفت و دشمنی آن صرفا با مردم نمیباشد بلکه با سراسر جهان اسلام در تقابل قرار گرفته و به مهرهای برای دشمنان جهان اسلام مبدل شده است. پیام دیگر در آنچه امروز در بحرین میگذرد حمایتهای گسترده مردمی از شیخ عیسی قاسم و در مجموع مرجعیت دینی است.
مردم در باب حمایت از شیخ عیسی قاسم تاکید دارند که آل خلیفه درهای جهنم را به روی خود باز کرده است. این رویکرد مردمی صرفا از سوی شیعیان نبوده بلکه اهل سنت نیز در کنار آنها قرار دارند و با وحدت و یکپارچگی بر حمایت از مرجعیت دینی تاکید دارند. پیام سومی که تحولات این روزهای بحرین به جهان مخابره میکند نوع واکنشهای نهادهای جهانی بویژه سازمان ملل و کشورهای غربی مدعی حقوق بشر است. سکوت کشورهای غربی مدعی حقوق بشر در باب محاکمه ایشان که به اذعان جهانیان وحدت بخش بحرین و جهان اسلام است نکته مهم است واهی بودن ادعاهای بشر دوستانه آنان را بیش از پیش اثبات میکند. به هر تقدیر میتوان گفت آنچه در بحرین در جریان است نمادی از مظلومیت یک ملت است که نه تنها حقوقشان از سوی حاکمیت پایمال شده بلکه اعتقادات دینی آنها نیز مورد هجوم قرار گرفته در حالی که نهادهای مدعی حقوق بشر نیز نه تنها در برابر آن سکوت کردهاند بلکه خود در سرکوب حقوق آنان مشارکت دارند.