زمانه عجیبی شده است، گاهی هدف وسیله را توجیه میکند و اجازه تغییر معنا و جایگاه را میدهد، باری «جلاد» با «شهید»، بار دیگر «دزد بیتالمال» با «ذخایر ملی»، بار دیگر «تندرو» با «انقلابی»، بار دیگر «آزادیبیان» با «فحاشی»، بار دیگر «نقدپذیری» با «توهین به منتقد»، بار دیگر «دولت» با «مردم» و آش آنقدر شور میشود که حتی جای «وزیر و وزارتخانه» با «جنبشهای خودجوش» تغییر میکند، آری باید هم این چنین باشد. زمانی که رئیسجمهور اینگونه میگوید: «مردم تلاش کنند ما بتوانیم به اهدافمان برسیم!» یعنی عمل به وعدههای داده شده به مردم «تقریبا هیچ»! باید هم وزیر محترم فرهنگ و ارشاد یادداشتی در تبیین آتش به اختیار اینگونه بنویسد: «مقام معظم رهبری معیار کار فرهنگی تمیز را حرکت در چارچوب قانون برشمردند. امری که به عنوان یک نیاز جدی در برابر انتظارات واقعی جامعه بشدت احساس میشود.»!
اما این طنز تلخ روزگار است، فردی که باعث ایجاد تعطیلی و اختلال در دستگاه فرهنگی شده است، اکنون دست به تببین واژه «آتش به اختیار» میزند، مانند فردخاطی که به جای عذر خواهی در جایگاه مدعیالعموم طلبکار میشود، وزیری که باعملکرد ضعیف خود در امتداد وزیر معذول دولت یازدهم، باعث دستور آتش به اختیار شده است، حال درباره مفهوم کار فرهنگی یادداشت مینویسد و تفاوتهای رفتار خودجوش و خودسرانه را میشمارد! اما ایکاش آقای وزیر کارهای نکرده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را فهرست میکردند، ایکاش درباره خلل و فرجی که خود باعث آن شدهاند کمی صحبت میکردند، ایکاش مصادیق ولنگاری فرهنگی را بیان میکردند و ایکاش تفاوتهای یک وزیر خوب و بد را میشمردند که مطمئنا طوماری به بلندی "طومارشیخ شرزین" میطلبید!
حال باید پرسید عمل به «نیاز جدی جامعه» وظیفه چه کسی است؟ نکند مردم قرارگاه مرکزی بودند و در فرهنگ ایجاد اختلال کردهاند و حالا دولت و وزیر محترم دستور آتش به اختیار گرفتهاند تا بعد از ۱۰ ماه از عملکرد یک نیرو امنیتی که در ابتدا احتمالا سودای جای دیگری را در سر میپروراند، اما قرعه ساختمان بهارستان به نامش خورد، در یادداشت خود نه تنها به عملکرد ضعیف مجموعه تحت مدیریتش اشارهای نکند بلکه تنها معضلات خود ساخته را دوباره این چنین بیان کند: «ولنگاری فرهنگی از یکسو و جزماندیشی و جمود فرهنگی از سوی دیگر دو تهدیدی است که فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را با مخاطره مواجه میکند و راه برون رفت از این دو دام خطرناک همان اعتدال فرهنگی است. پایههای اعتدال فرهنگی در گفتمان دولت تدبیر و امید که در امتداد گفتمان امام و رهبری و مبانی انقلاب اسلامی تعریف شده، بر ٤ عنصر دیانت، عقلانیت، عدالت و انسجام فرهنگی استوار است و انسجام فرهنگی میتواند ما را از خطر اختلال برهاند».
باید از وزیر محترم پرسید، از کدام اعتدال فرهنگی سخن میگویند، آیا منظور بایکوت فیلمهای ارزشی در جشنواره فجر و عقدهگشایی مسئولین زیر مجموعه ایشان در اکران آنهاست!
کدام عقلانیت، عقلانیتی که «مسئلهی اصلی را از مسئلهی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئلهی اصلا بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئلهی اصلی، درشت میکنند»، یا دیانتی که باعث گلایههای مکرر مقام معظم رهبری از وزارت فرهنگ و شده است و از تعابیری مانند: «ولنگاری فرهنگی»، «تجلیل از هنرمند ولنگار و بیاعتقاد» و یا «از وزارت فرهنگ و ارشاد آبی گرم نمیشود» استفاده کردهاند، دیانتی که در حوزههای مختلف مانند سینما با اکران فیلمهایی همچون «۵۰ کیلو آلبالو»، «مادر قلب اتمی»، «اکسیدان»، «نهنگ عنبر ۲» و به علاوه فیلمهای معلومالحالی که به تازگی دستور رفع توقیف آنها صادر شده و یا قرار است بشود! در حوزه کتاب آثاری با درونمایهای از مسائل جنسی و مایوسکننده از نظام و یا در تئاتر با نمایشهایی که دیانت را به ورطه نابودی کشانده است، عملکردی که مبنا خود را سیاست زدگی و استفاده ابزاری از هنرمند قرار داده است تا همه چیز را نابود کند!
در هر حال زمان بیدار شدن از خواب غفلت فرا رسیده و بهتر است به جای تغییر وظایف «مردم» با «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» ابتدا برای عملکرد ضعیف خود از مردم و مقام معظم رهبری عذر خواهی کنید؟ زیرا خداوند میفرمایند «آنها برای شما به خدا سوگند یاد میکنند تا شما را راضی سازند، در حالی که شایستهتر این است که اگر ایمان دارند، خدا و رسولش را راضی سازند»
پس بهتر است به جای سوگند و تبیین رهنمودهای فرهنگی مقام معظم رهبری، وظایفتان را به درستی عمل کنید تا ولی فقیه جامعه از شما راضی باشند، تا دیگر عملکرد ضعیف شما باعث نفوذ فرهنگی دشمن در کشور و یا تعطیلی و خلل در مقر فرماندهی نشود!
مهدی خرامان - سینماپرس