يكي از جديترين مشكلاتي كه سينماي ايران با آن مواجه است، عدم توجه به ظرفيتهاي بينالمللي شدن فيلمها از لحظه طرح و سيناپس تا مرحله آماده شدن فيلم براي اكران است؛ درست همان مشكلي كه فيلم «طعم شيرين خيال» كمال تبريزي هم با آن مواجه شده و هزينه آن را در گيشه و مخاطب پرداخت كرده است.
«طعم شيرين خيال» پانزدهمين اثر سينمايي كمال تبريزي در كسوت كارگردان است. فروش نسبتا پايين فيلم، (قريب به نيم ميليارد تومان فروش) در مقايسه با ساير فيلمهاي هماكران آن، از جمله دلايلي است كه بسياري در كممايگي اين فيلم بيان كردهاند. اما آيا به راستي ميتوان باور نمود كارگرداني پس از ۱۴ بار فيلم ساختن كه از قضا اغلب هم فيلمهايش مخاطب داشته است و بارها و بارها در جشنوارهها و جشنهاي سينمايي جوايز ارزندهاي را براي كارگردان و فيلمساز به ارمغان آورده است، حالا و در پانزدهمين اثر سينمايي فروغش، افول نموده است؟
طبقه حساس، خيابانهاي آرام، پاداش، هميشه پاي يك زن در ميان است، يك تكه نان، مارمولك، فرش باد، گاهي به آسمان نگاه كن، شيدا، مهر مادري، ليلي با من است، پايان كودكي (كودك قهرمان)، در مسلخ عشق و عبور فيلمهايي بودهاند كه كمال تبريزي پيش از اين آنها را كارگرداني كرده است.
اما در «طعم شيرين خيال» او تلاش نموده است كه در بستر داستاني عاشقانه، عشق به هواي پاك و محيطزيست پاك را هم در مديوم سينما روايت كند. از قضا روش روايت و استفاده از نوعي انيميشن فانتزي هم توانسته است به جذابيتهاي بصري اين فيلم بيفزايد.
اما مشكل اصلي فيلم، در بيقصهگي و عدم روايت جذاب و با ضربآهنگ مناسب براي مخاطب است. قصه اساسا در فيلمهاي ايراني جايي بسيار ويژه دارد و مخاطب تشنه شنيدن قصه خوب و گويا است. از سوي ديگر گرهافكني و گرهگشايي متاثر از منطق روايت فيلم هم ديگر گزينه جذاب براي مخاطب ايراني و البته مخاطبان جهاني است.
پيش از اين كمال تبريزي به خوبي نشان داده است كه در تمام ادوار فيلمسازي اش تلاش نموده تا از قصه به خوبي استفاده كند. اما او بهرهمندي از مطايبه را در فيلمهايش به عنوان عنصري موثر در رضايت مخاطب در بيشتر مواقع پيشه كار خود كرده است. تبريزي اما تنها به مطايبات حداقلي و هنجاري جامعه در ساخت فيلمهاي قبلي خود اكتفا نكرده و تلاش نموده است تا با بيان شوخيهاي اوروتيك، جذابيت و كشش در فيلمهايش را افزايش دهد. شايد يكي از چوبهايي كه او در اين فيلم خورده است همين عادت دادن مخاطبانش به شوخيها و اشارات جنسي در فيلمهاي قبلي و فقدان چنين مطايباتي در اين فيلم است.
اما گذشته از اين چند نكته سطحي، موضوع نكته اصلي اين مطلب كه پيشدرآمدش در ابتداي مطلب آمد اين است كه عليرغم انتقاداتي كه پيش از منتقدان و فعالان سينمايي از اين فيلم نوشته و منتشر كردهاند، اتفاقا بيش از همه اين فيلم ضربه از عدم اعتقاد فيلمسازان به تواناييهاي جدي و بالقوه اين فيلم است. پيشنهاد ميدهم يك بار اين فيلم را بدون پيش فرض ضعيف بودن و طولاني بودن و كسل كنندگي و چند مورد منفي ديگر ببينيد و تلاش كنيد با نگاهي زيبايي شناسانه و فردي مشتاق و علاقمند به طرح موضوعي جهانشمول در عصر تشنگي جهانيان به زيبايي و لطافت اين فيلم را ببينيد.
فيلم مالامال است از صحنهها و تصاوير و بياناتي جهاني كه ميتوانست اين فيلم را به اكراني جهاني متمايل كند و نماينده خوبي براي سينماي پاك و مضموني ايران تبديل كند.
مغازله و معاشقه دختري دانشجو و استادي عاشق پيشه كه هم عاشق دانشجوي دختري با خانوادهاي اصيل و صميمي شده و هم عاشق دنيايي عاري از آلودگي و پليدي و مصرفگراست. پيامهاي فيلم به راحتي ميتوانست اين فيلم را فيلمي جهاني كند كه بيننده خارجي با ديدن آن لذت ببرد و ايران و ايراني را به زيباخواهي و سعادتانديشي ياد كند.
درست در همينجاست كه خطاي فاحش عوامل فيلم خودنمايي ميكند. متاسفانه «طعم شيرين خيال» كمال تبريزي از ابتدا براي جذب مخاطب پرتعداد و علاقمند ايراني ، و مخاطب جهاني شديدا كمفروشي نموده و اصلا مايه نگذاشته است.
اين نكته در حالي بيان ميشود كه در چند ماه آينده كه موضوع انتخاب نماينده فيلمهاي ايراني براي معرفي به آكادمي اسكار جدي ميشود و هيات انتخاب در ميان فيلمهاي ايراني ميجويد كه كدام يك شانيت لازم براي نمايندگي در اسكار را خواهند داشت، كمفروشي نويسنده و كارگردان به ضرر فيلم راي خواهد داد و بيشك فيلمي با بهترين ايده و ظرفيت براي نمايندگي سينماي ايران در اسكار، از اين جمع بازخواهد ماند.