در باره حوادث چند ماه اخیر در کشورهای اسلامی عربی، چند نکته غیرقابل کتمان است:
اول این که روح حاکم بر نهضتهای فعال در این کشورها بر اسلام متکی است و دستکم بار سنگین و اصلی حرکت را مسلمین بر دوش دارند و اسلام به عنوان آرمان اصلی این نهضتها مورد توجه است.
دوم این که این مبارزات قطعا ماهیت ضداسرائیلی دارد یعنی بخش اصلی مبارزان را کسانی تشکیل میدهند که از تحقیر سالهای طولانی از سوی یک رژیم جعلی و دستساز و اشغالگر به عصیان آمدهاند و برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی در همه سرزمین اشغالی تلاش میکنند.
سوم این که بتدریج به دلیل حمایت آمریکا از اسرائیل، این مبارزات رنگ ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی پیدا خواهد کرد و این علیرغم حمایتی است که این روزها، دولت آمریکا از ایجاد تغییر در این کشورها صورت میدهد و خود را مدافع دولتهای انقلابی معرفی میکند.
در عین حال بنده در یک زمینه با دیگر تحلیلگران داخلی اختلاف نظر دارم و آن مربوط به مدل سیاسی جایگزینی است که در این کشورها پی گرفته میشود. در این زمینه سئوال مهم این است که آیا اسلام مورد نظر در این کشورها، با اسلام انقلابی و مبارز و حکومتی موجود در جمهوری اسلامی سازگارتر خواهد بود یا با اسلام معتدل و دموکرات و حتی سازگار با لیبرال دموکراسی موجود در ترکیه؟ چنین به نظر میرسد که در کشورهای اهل سنت و با سابقه فکری و سیاسی متفاوت و با توجه به نگرشی که نسبت به جمهوری اسلامی در این کشورها ایجاد شده است، آنها خیلی تمایل به الگوگیری از جمهوری اسلامی را ندارند و مدل کشورهایی مانند ترکیه، بیش از ایران برایشان مقبولیت دارد.
قبلا اظهارات راشد الغنوشی رهبر حزب النهضه تونس را همگان شنیدند که به صراحت اعلام کرد «من خمینی تونس نیستم و بنلادن القاعده هم نخواهم بود». وی رسما اعلام کرد که به دنبال اسلامی است که در ترکیه وجود دارد و مدلی را در تونس پی خواهد گرفت که به مدلی اسلام معتدل در ترکیه نزدیک است.
اینک نخست وزیر موقت لیبی هم با موضعی مشابه، بر این تحلیل صحه گذاشت که طرفداری از اسلام معتدل و سازگار با غرب در میان کشورهای تحولیافته عربی، طرفداران بیشتری دارد. اخیرا «عبدالرحیم الکیب»، نخستوزیر موقت لیبی اعلام کرد که «منبع اصلی قوانین در لیبی، شریعت اسلام خواهد بود و اسلام معتدل آن چیزی است که مردم لیبی خواستار آن میباشند.» وی تاکید کرد: «ما مسلمان هستیم و شریعتمان منبع اصلی برای تنظیم قوانین خواهد بود و هر چه با اسلام ما مخالف باشد، آن را قبول نخواهیم کرد.»
الکیب ضمن بیان این نکته که «من فکر میکنم مردم لیبی به سمت دموکراسی سوق خواهند یافت» تاکید کرد: «لیبی میتواند راهی که ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی طی کرده است، دنبال کند».
واقعیت این است که غرب این روزها از فرصت ایجاد شده در منطقه به سود خود بهره میگیرد و با ارائه کشور ترکیه به عنوان یک مدلی از حکومت مطلوب برای کشورهای منطقه، در صدد است اولا الگوگیری این کشورها از جمهوری اسلامی را منتفی کند، ثانیا خلاء حضور سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی را با حضور کشورهایی مانند ترکیه پر کرده و از رنگ تند ضدآمریکایی گرفتن این حرکتها جلوگیری کند، ثالثا نظامهای سیاسی جدید در این کشورهای تازه انقلاب کرده را با سیاست منطقهای غرب همسو کند و از ظهور متحدان تازه برای جمهوری اسلامی جلوگیری به عمل آورد.
متاسفانه باید اذعان کنیم که به دلیل رخدادهای چند سال اخیر ایران و نیز به دلیل روشن نبودن استراتژی منطقهای دولت کنونی و در نتیجه خلاء حضور اعتقادی و سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی، عرصه برای ترکتازی غرب و ترکیه مهیا شده است، امری که در درازمدت، به زیان منافع ملی ما تمام خواهد شد مگر این که با ایجاد برخی تحولات مطلوب در داخل و با زمینهسازی برای مشارکت گستردهتر همه جریانهای سیاسی در اداره کشور، امکان ایجاد تحرک سیاسی تازه فراهم شود و نقش جمهوری اسلامی در تحولات منطقهای افزون شود.
علي اشرفي