مصر که در دوران گذشته به عنوان محور تحولات جهان عرب شناخته میشد در سالهای اخیر نتوانسته چنان که باید ایفای نقش داشته باشد. روند اعتراضهای مردمی و سرنگونی مبارک دورانی جدید را بر این کشور حاکم ساخت در حالی که به قدرت رسیدن جریان اخوان به ریاست جمهوری مرسی دورانی آشفته را برای این کشور درپی داشت. در نهایت در سال ۲۰۱۳ در حالی السیسی در راس قدرت قرار گرفت که تلاش کرد تا با سیاست پاندولی رویکرد به شرق و غرب به تقویت جایگاه خود بپردازد. آنچه در روند کنونی تحولات مصر قابل توجه است زنجیره رفتارهای این کشور در حوزه منطقهای است چنانکه شکری وزیر امور خارجه مصر که به اردن سفر کرده همچنین قرار است به ۵ کشور عربی دیگر اعم از امارات، کویت، بحرین، عمان و عربستان سعودی سفر کند و پیام السیسی را به رهبران این کشورها ابلاغ نماید.
در همین حال السیسی در قبال تحولات منطقهای اقدامات قابل توجهی داشته است. به عنوان مثال او در باب تحولات سوریه بر لزوم مبارزه با تروریسم و حمایت از دولت مرکزی این کشور تاکید و همکاریهایی نیز با دمشق و روسیه در این عرصه صورت میدهد. در همین حال وی در باب مسئله فلسطین نیز تحرکاتی داشته که تحقق آشتی ملی میان فتح و حماس و نیز اقداماتی برای چینش ساختار جدید سیاسی در فلسطین در این چارچوب بوده است. نکته قابل توجه نوع موضع گیری مصر در قبال بحران اخیر لبنان و اقدام سعودی در ربایش سعد حریری نخستوزیر لبنان است که به حمایت از لبنان و نفی اقدام سعودی پرداخت. با توجه به این رفتارها این سوال مطرح می شود که اهداف السیسی از این رفتارها چیست و سفر وزیر خارجه وی به منطقه در چه چارچوبی صورت میگیرد؟
بخشی از سیاستهای السیسی شامل اقدامات وی برای انتخابات آتی این کشور است که السیسی سعی دارد با مجموعهای از اقدامات داخلی و بیرونی و نمایش اقتدار خود رای مردم برای تکرار حضور در سمت ریاست جمهوری را جلب کند. نکته دیگر آنکه مصر تلاش دارد در شرایط بحرانی منطقه به احیای جایگاه خود بپردازد. در دورانی که سعودی و قطر با موقعیت متزلزل منطقهای مواجه هستند و از سویی نیز جبهه مقاومت توانسته جایگاه مردمی و جهانی مطلوبی کسب کند، مصر برآن است تا با رویکرد به جریان مقاومت و دوری از سعودی و حتی آمریکا و نیز نقش آفرینی در معادلاتی همچون آشتی ملی فلسطینیها سعی دارد تا به عنوان
نقش آفرین مثبت در معادلات منطقه ایفای نقش داشته باشد. البته قاهره برای تحقق این رویکرد با موانعی نیز مواجه است که از آن جمله ضعفها و وابستگیهای اقتصادی آن به سعودی و آمریکاست که موجب می شود با احتیاط بیشتری گام بردارد و حتی شاهد اقدامات سینوسی از جانب آن باشیم.
به هر تقدیر یک نکته مهم مطرح است و آن اینکه مصر برای رسیدن به اهداف خود نمیتواند تا همیشه به رفتارهای سینوسی خود ادامه دهد و در نهایت باید جبهه خود را مشخص سازد در حالی که شرایط داخلی و بیرونی این کشور نشان میدهد که دوری از سعودی و آمریکا راهبرد موثرتری برای تحقق اهداف این کشور است.
نویسنده: قاسم غفوری