ابتدا شرایط آمریکای ترامپ را برایمان تشریح کنید؟
واقعیت امر آن است که حضور ترامپ در ساختار آمریکا یک پدیده است. تا پیش از ترامپ منهای رقابتهای سیاسی میان جمهوریخواه و دموکرات باید بگویم که در کلان سیاست ایالات متحده این کارتلهای اقتصادی و مالی و بانکی بودند که در پشت صحنه مدیریت امور را در دست داشتند. ترامپ برای نخستین بار با یک نگرش ملیگرایانه در برابر این ساختار قرار گرفته است.
یعنی ساختار نتوانسته فرد مورد نظر خود را به قدرت برساند؟
بله، نتوانسته است. همه آنها در انتخابات حامی هیلاری کلینتون بودند چون او نماینده همان ساختار بود. من در مقالات خود گفتهام آمدن خانم کلینتون میتوانست هشداری جدی برای ایران باشد، چراکه او به شدت با ایران دشمنی دارد و به نوعی میتوان گفت که آمدن ترامپ برای ایران نعمت بود. ترامپ بر خلاف هوچیگریهایش مرد تجارت است. بنابراین به راحتی به سمت معامله میآید چنانکه در قبال عربستان با یک ایرانهراسی توانست ۴۰۰ میلیارد دلار باجگیری کند. در قضیه ایران نیز ادعاها و تهدیداتش را خیلی نباید جدی گرفت. چراکه از یکسو ساختار آمریکا دیگر توان جنگ جدیدی را ندارد، چون ارتش این کشور در عراق و افغانستان مستهلک شده است. از سوی دیگر بحران اقتصادی آمریکا چنان است که طبقه متوسط آن در مرز نابودی است. یعنی آمریکای دهه ۵۰ که آمریکای تفریح و خوش گذرانی بود امروز به آمریکای بحران اقتصادی تبدیل شده است.
طبقه متوسط در امریکا چند درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهد؟
تقریبا ۶۰ درصد این کشور است. طبقه متوسط اکنون تمام هم و غمش این است که کار کند تا بتواند قسطها و مخارج زندگیاش را بدهد. رأی ترامپ برگرفته از رأی همین طبقه جامعه آمریکا بوده است. البته پیش از انتخابات به خوبی نشان میداد که ترامپ پیروز انتخابات است چراکه مردم به شدت از ساختار حاکم بر کشورشان به ستوه آمده بودند. با این حال به نظر من ترامپ اگر با همین رویه کنونی به کار خود ادامه دهد ساختار حاکم بر آمریکا یا او را «کندی» درمانی میکند یا رسانهها چنان بر او فشار آورند که شهروندی که به او رأی داد به ببخشید و اشتباه کردم بیفتد (همین رویهای که میبینیم در حال اجراست). ترامپ هم تاکنون در مقابل، بازی هوشمندانهای را انجام داده است.
این تقابل میان ساختار و ترامپ واقعی است؟
کاملاً واقعی است. ترامپ واقعاً در حال فشار آوردن بر ساختار حاکم بر امریکاست. وضعیت ترامپ مشابه احمدینژاد است. او نیز به دلیل نارضایتی جامعه از ساختار تکنوکرات حاکم بر دولتهای ایران رأی آورد. ترامپ هم با مقابله با ساختار و قدرتهای اقتصادی و سیاسی آمریکا توانست به قدرت دست یابد.
در این میان نظرشان درباره جمهوری اسلامی ایران چیست؟
آمریکاییها در قبال ایران یک بازی طنابکشی را به راه انداختهاند به گونهای که از یکسو با برجام ادعا دارند با امتیاز دادن میتوانید مجری طرحهای ما در منطقه باشید و از طرف دیگر به عربستان میگویند که با خرید سلاح میتوانید در منطقه نقش برتر را داشته باشید که با همین ترفند صدها میلیارد دلار از سعودی گرفتند. ژ
گفتید که ترامپ را میخواهند حذف یا مستهلک کنند؛ کدام یک از این مسیرها جواب میدهد آیا ترامپ میتواند با هوشمندی از پس همه این تعارضات برآید؟
من بیشتر روی گزینه سوم یعنی هوشمندی او حساب میکنم که هم میتواند باج بگیرید و هم مدیریت کند.
اما مدت زمانی که ترامپ برمسند قدرت بوده برای این قضاوت خیلی کم است؟
خب بله اما در سال ۱۹۶۳ یک نشریهای مانند واشنگتن پُست توانست نیکسون رئیسجمهور آمریکا را خیلی سریع پایین بیاورد. اکنون سیانان هر روز علیه ترامپ گزارش میرود، اما ترامپ اینها را با یک توئیتر به بازی گرفته است.
اگر ترامپ دوام بیاورد به نظر شما تبعاتش برای آمریکا چیست؟
من به عنوان کسی که درآمریکا زندگی میکنم به شما میگویم بخواهیم یا نخواهیم قدرت آمریکا در حال افول است. این افول از دوران نیکسون شروع شد. زمانی که او اعتبار دلار را از طلا گرفت و به دلار وصل کرد زمینه افول را آغاز کرد. الان دلار فقط کاغذ است. آن آمریکایی که زمانی با طرح مارشال میتوانست همه اروپا را تابع خود سازد دیگر تمام شد. نظام بانکی آمریکا با آن دلارهای بدون پشتوانه در حال نابودی است و در یک دهه آینده دوران افول آمریکا به قدرت درجه دو و حتی ۳ را شاهد خواهیم بود. اکنون حرف اول دنیا را چین میزند، هر روز هم زیرکانهتر عمل میکند. اخیرا دیدهام این کشور براساس اتفاقی که بعد از تحریمها برای ایران رخ داد ابتکار جالبی انجام داد و همه قراردادهای نفتیاش را یا با یوان انجام میدهد و یا طلا یعنی عملا دلار را از معاملاتش حذف کرده است. کاری که تیم ظریف باید بعد از تحریمها انجام میداد که متأسفانه نکردند.
به برجام