قصه برجام، تحریمها و مذاکره همچنان در ردیف اول مباحث مطرح در محافل رسانهای و سیاسی است و شاید اگر خبرهای ارزی و سکه را کنار نهیم، تمام مباحت به برجام و مباحث پیرامون آن ختم میشود. دیگر در رسانهها کمتر به دستاوردهای کشور در عرصههای داخلی و خارجی پرداخته میشود و مباحث منطقه از روابط منطقهای گرفته تا تروریسم و جنایات صهیونیستها در فلسطین و سعودی در یمن پرداخته نمیشود که متاسفانه نتیجه آن عدم آگاهی جامعه از پیشرفتها و دستاوردهای کشور است که جای تامل دارد به ویژه اینکه طراحی دشمن بر اصل سیاهنمایی کامل از شرایط ایران برای دلسردسازی مردم از نظام و انقلاب استوار است.
نکتهای که در میان مباحث برجامی این روزها بیشتر برجسته میشود صحبتها و ادعاهای ترامپ رئیسجمهور آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران است. این ادعا در حالی مطرح شده که آمریکا از یکسو از برجام خارج شده و از سوی دیگر بر تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران تاکید دارد و حتی نزدیکان کاخ سفید از براندازی نظام سخن میگویند. میز ضد ایرانی خزانهداری آمریکا نیز به ۳۸۰ نفر رسیده است که خود نشانگر دشمنی گسترده آمریکا با ایران است.
با توجه به این شرایط هر چند که آمریکا ادعا دارد که به دنبال مذاکره است اما بررسی رفتارهایش نشان میدهد که در بیان طرح ترامپ چند هدف مهم باید برای بازی با افکار عمومی وجود دارد از جمله اینکه ترامپ به دنبال ایجاد اشتباه محاسباتی در میان مردم و مسئولان و انحراف آنها از پرداختن به حل بومی مسائل اقتصادی به سمت تکرار مذاکرات طولانی با آمریکاست.
نکته دیگر آنکه مفسدان اقتصادی پیاده نظام آمریکا علیه اقتصاد ایران هستند و آمریکا با برجستهسازی ادعای مذاکره سعی دارد تا روند مبارزه با مفسدان اقتصادی را متوقف و ایران در مسیر بیانتها و بینتیجه مذاکره قرار دهد تا این مفسدان به ادامه اقدام علیه اقتصاد ایران بپردازند.
دو دستگی در جامعه میان موافق و مخالف مذاکره و البته تحریک مردم برای فشار بر نظام با تصور حل چالشهای اقتصادی از اهداف ترامپ است . توقف حرکت اروپا برای اجرای تعهداتشان در برجام به بهانه احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا از دیگر اهداف ترامپ از این جوسازیهاست که مورد استقبال اروپا است. همراهی اروپا با آمریکا علیه ایران با محوریت کاهش هزینههای برجامی اروپا با احیای مذاکره ایران با آمریکا محور این رفتار است. این روند برای اروپا مفید است که با ادعای مذاکره ایران و آمریکا هیچ تعهدی ندهد و اقدامی برای تعهدات برجامی خود و امریکا انجام ندهد و همان روند چند ساله ادامه یابد.
ترامپ به دنبال بازی دو سر برد است اگر ایران به سمت مذاکره نرود آمریکا با ادعای عدم رویکرد مذاکرهای ایران به توجیه تحریمها پرداخته و حتی به دنبال تغییر اجماع جهانی که علیه آمریکا به عنوان کشور بدعهد وجود دارد است در صورتی هم که ایران به مذاکره برود آمریکا با برجستهسازی این رویکرد کارآمدی تحریمها را برجسته و به تشدید تحریمها برای به اصطلاح تغییر رفتار ایران میپردازد و از سویی نیز با برجستهسازی رویکرد ایران به مذاکره تحقیرسازی ایران و تزلزل جایگاه جهانی آن را پیگیری میکند
البته باید برخی اهداف بیرونی را نیز برای عملکرد ترامپ در نظر داشت. بخشی از رویکرد به مذاکره توسط ترامپ اقدامی علیه پیوند ایران با روسیه و چین است که خود نوعی گرفتارسازی ایران در تحریم است. در همین حال آمریکا با این رویکرد به دنبال پنهانسازی شکستهای خود در منطقه و البته جنایات سعودی در یمن و صهیونیستها علیه ملت فلسطین است.
نکتهای که در این میان مشاهده میشود برخی مواضع مطرح شده در عرصه داخلی کشور است. نخست آنکه محافل رسانهای و سیاسی به کرات بر جمله مذاکره بدون پیششرط آمریکا تاکید دارند حال آنکه برجستهسازی واژه بدون پیششرط ترامپ طرح موضوعی بدون حقیقت است چراکه ترامپ از همان ابتدا شرط خود را گذاشته مذاکره برای تغییر برجام و حذف هستهای و تغییر رفتار ایران. آمریکا رسما مطالبات خود را مطرح کرده و رویکرد آنها به مذاکره در جهت تحقق این مطالبات است و واژهای به نام بدون پیششرط معنا ندارد. نکته مهم آنکه متاسفانه صرفا مواضع رسانهها در قالب گفتار ترامپ برای مذاکره است در حالی که سخنان پومپئو وزیر خارجه آمریکا که شروط و مطالبات آمریکا را مطرح کرده به حاشیه رفته است حال آنکه تمام مطالبات و زیادهخواهی آمریکا در گفتار پومپئو نهفته است و دلبستن به سخنان ترامپ یک اشتباه محاسباتی است.
دوم آنکه بیان برخی مباحث از سوی برخی مسئولان و نمایندگان مجلس این ابهام را ایجاد میکند که احتمالا برخی مسئولان دچار اشتباه محاسباتی و دیدگاهی شده و متهم اصلی یعنی آمریکا را کنار نهاده و حاشیههایی غیرسازنده را مطرح میسازند که بعضا بازی در زمین دشمن را القا میکند.
به عنوان مثال بیان مباحثی مانند برگزاری رفراندم برای مذاکره با آمریکا و یا اینکه با مذاکره میتوان بر کاهش قیمت دلار و سکه تاثیر گذاشت و یا نادیده گرفتن حقوق دفاعی کشور و متهمسازی آزمایشهای موشکی به عنوان عامل برهم خوردن برجام و استفاده نکردن از فرصت اوباما برای مذاکره نمونههایی از این اشتباه محاسباتی را نشان میدهد. رفتارهایی که میتواند مورد سوءاستفاده دشمنان برای برهم زدن وحدت کشور، تضعیف جایگاه مردمی توان دفاعی کشور، زمینهساز برای فرار آمریکا از متهم بودن به عنوان ناقض برجام با متهمسازی دروغین ایران و... قرار گیرد. جالب توجه آنکه شورای امنیت آزمایش موشکی ایران را مغایر با برجام ندانسته و ادعای ضد ایرانی آمریکا را مردود دانسته بود.
در جمعبندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که از یکسو ادعای ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط یک فریب و نیرنگ بزرگ در ادامه رفتارهای ضد ایرانی آمریکاست و از سوی دیگر رویکردهای محافل رسانهای و سیاسی کشور به مباحثی همچون لزوم مذاکره با آمریکا و یا متهمسازی ساختارهای داخلی کشور به عنوان عوامل برهم خوردن برجام گرفتار شدن در اشتباه محاسباتی است که نتیجه آن فراری دادن متهم اصلی تهدیدات علیه کشور یعنی آمریکاست که قطعا مغایر با منافع ملی و مطالبات مردم است.
حال آنکه راهکار خروج کشور از شرایط کنونی تکیه بر داشتههای درونی برای پیشرفت کشور و البته مبارزه همهجانبه با مفاسد اقتصادی و ممنوعیت فراری دادن متهمان است حال متهمان اقتصادی یا آمریکایی که متهم ردیف اول دشمنی با ایران است.
نویسنده: قاسم غفوری