جهان امروز بیش از هر چیز با واژهای به نام ویروس کرونا شناخته میشود بگونهای که بخش قابل توجهی از اخبار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی امنیتی را به خود اختصاص داده است. برخی بر این عقیدهاند که کرونا حتی این توان را دارد که بتواند نظم نوینی را به نظام بینالملل تحمیل و ساختارهای جدید را ایجاد نماید. غرب آسیا نیز از این قاعده استثنا نبوده و کرونا به یک بحران سراسری مبدل شده است. نکته قابل توجه در باب آنچه این روزها در بحران کرونا در غرب آسیا مشاهده میشود استمرار دو رویکرد متفاوت است که از گذشته نیز در منطقه جریان داشته و امروز ابعاد تازه ای یافته است. رویکردهایی که نتایج آنها میتواند تعیین کننده خط مشی آینده منطقه برای رسیدن به ثبات و امنیت پایدار باشد.
یک سوی این معادله آمریکا و مهرههای غربی، عربی و عبری آن بودهاند که در بحران تروریسم نه تنها مقابله با آن نداشتهاند بلکه ایجاد کننده گروههای تروریستی همچون القاعده و داعش و ... بوده چنانکه هیلاری کلینتون وزیر خارجه اوبامای دموکرات رسما اعلام کرد که القاعده ساخته آمریکا در افغانستان بود و ترامپ جمهوریخواه نیز داعش را ساخته اوباما اعلام کرد. حمایتهای آمریکا از تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی بعد مهمی از بحرانهای غرب آسیا را تشکیل میدهد. جالب توجه آنکه آمریکا در یک تروریسم دولتی آشکار به مقابله با مبارزان با تروریسم میپردازد که ترور سرداران مقاومت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همزمانشان نمودی از این جنایت بزرگ است. اکنون نیز در حالی کرونا منطقه را در بر گرفته که آمریکا و تفکرات همسو با آن به همان سیاستهای ضد بشری گذشته ادامه میدهند. نخست آنکه بسیاری از کشورهای منطقه درگیر جنگ و نابسامانیهای امنیتی هستند. یمن ۶ سال است که درگیر تجاوز ائتلاف آمریکایی- سعودی است و در فاجعهای انسانی به سر می برد. سوریه و عراق نیز همچنان درگیر مبارزه با تروریسم هستند در حالی که تحرکات نظامی مشکوک آمریکا نیز بر وسعت این بحران افزوده است. در فلسطین وضعیت بحرانی اسرای فلسطینی هم ادامه دارد و از آزاد سازی آنها خودداری می کند که جان هزاران اسیر فلسطینی را به خطر انداخته است. نکته بسیار مهم آنکه منطقه غزه با یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر جمعیت پس از ۱۳ سال همچنان در محاصره به سر می برد و این یعنی یک نسل کشی سراسری در این منطقه. دوم آنکه غرب به رغم درخواستهای جهانی همچنان به تحریم کشورهایی مانند ایران، سوریه و لبنان و.. ادامه می دهد و این در حالی که شرایط کرونایی نیازمند عزم و همکاری جهانی برای مقابله با این ویروس است حال آنکه غرب حتی مانع از ارسال کمکهای بشردوستانه به این کشورها می شود. در سوی دیگر معادله تفکری از مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که در حوزه مبارزه با تروریسم از هیچ تلاشی فروگذار نبوده چنانکه جهانیان اذعان دارند که اگر جبهه مقاومت و راهبرد ضد تروریستی جمهوری اسلامی نبود اکنون تروریسم جهان را فرا گرفته بود. همین تفکر مقاومتی در بحران کرونا نیز کارنامهای موفق از خود بر جای گذاشته است چنانکه جهانیان تاکید دارند که جمهوری اسلامی به رغم تحریمهای گسترده، از موفقترین مبارزان با کرونا بوده است. نکته مهم آنکه جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده است که حاضر است تجربیات خود را در خدمت سایر کشورها بویژه کشورهای منطقه برای مقابله با کرونا قرار دهد. مجموع آنچه در حوزه بحرانهای کلان غرب آسیا ذکر شد بیانگر این حقیقت است که غرب آسیا برای دوران پسا کرونا برای رسیدن به امنیت و ثبات پایدار یک گزینه بیشتر ندارد و آن اجماع سراسری برای اخراج آمریکا به عنوان ریشته بحرانها، از منطقه و همگرایی با جبهه مقاومتی است اراده و توان خویش برای رفع بحرانهای منطقه از تروریسم گرفته تا کرونا به اثبات رسانده و توانسته خود را به عنوان تنها ناجی واقعی منطقه معرفی نماید
نویسنده: قاسم غفوری